اقتصاد۲۴- کریم سجادپور پژوهشگر اندیشکده صلح بین المللی کارنگی در یادداشتی در نیویورک تایمز نوشته «برای اینکه جهان جمهوری اسلامی ایران را درک کنید باید ببینید چطور ماجراجوییهای جسورانه نظامی روسیه در گرجستان، کریمه و سوریه پوتین را مجاب کرد که میتواند به اوکراین هم حمله کند بدون اینکه مشکلی برایش پیش بیاید. اگرچه برنامه هستهای برای ایران خسارتی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار به دلیل از دست رفتن درآمدهای نفتی در پی داشته و عملا جلوی اقدامات خرابکارانه و سوءقصدهای اسرائیل علیه سایتها و برنامه هستهای تهران را هم نگرفته، با این وجود هرچه آمریکا بیشتر بر سیاست دیپلماسی با ایران اصرار بورزد، تهران کمتر احساس نیاز به یک توافق با آمریکا میکند. حتی اگر توافق هستهای احیا هم بشود، این جهان بینی ایران تغییری نخواهد کرد.»
دولتهای مختلفی در آمریکا بر سر کار آمدهاند و سعی کردند رویکرد انقلابی ایران را تغییر دهند؛ اما همه آنها شکست خوردهاند. دلیل شکست آنها هم ساده است؛ عادیسازی روابط ایران و آمریکا به معنای تزلزل حاکمیتی است که بر پایه مبارزه با امپریالیسم آمریکایی بنا شده است.
آمریکاییها در تلاشند با کشوری وارد تعامل شوند که به وضوح علاقهای به تعامل ندارد و همزمان سعی میکنند دولتی را منزوی کنند که تشنه انزواست. در طول زمان به همه ثابت شده که ایران، برای نادیده گرفته شدن بیش از اندازه پر نفوذ و برای اصلاح بیش از حد دگم است.
سیاست آمریکا در قبال ایران سالهاست که با یک پارادوکسی که درست فهم نشده دست به گریبان است: سیاستهای قهری برای مقابله با جاهطلبیهای هستهای و منطقهای ایران از جمله تحریم ممکن است ناخواسته در خدمت حاکمیت ایران باشد به جای اینکه آنها را تضعیف کند.
زمانی که ترامپ سعی کرد کیم جونگ اون را با این وعدهها که «شما باید بهترین هتلهای جهان را داشته باشد» فریب بدهد، رئیس جمهور کره شمالی برنامه هستهایاش را متوقف نکرد. بعضا یک دیگری بنیادین بین منافع ملی این کشورها و رفاه مردمشان وجود دارد.
بیشتر بخوانید: جایگاه ایران در روابط آمریکا و چین کجاست؟
شان پن بازیگر آمریکایی میگفت «در ضیافت شام مشترکی که با کاسترو داشته، از او یک لطیفهای شنیده که گفته اگر آمریکاییها یک روزی تحریمها علیه کوبا را لغو کنند، او اقدام تحریمآمیزی فردای لغو تحریمها انجام خواهد داد که دوباره تحریم اعمال شود. کاسترو به خوبی میدانست که قدرتش در حباب انزوا بهتر حفظ میشود.»
ایران نه میخواهد کره شمالی باشد، نه دوبی. میخواهد نفتش را بدون تحریم در بازارهای جهانی بفروشد، اما نمیخواهد در سیستم جهانی تلفیق شود.
محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران یک بار گفته بود که جمهوری اسلامی نیاز به دشمنی با آمریکا دارد. برخلاف دوران جنگ سرد که آمریکا حضور دیپلماتیک در مسکو داشت و هزاران کارشناس تربیت شده در امور روسیه داشت، دولت آمریکا از سال ۱۹۷۹ و گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، از ایران دور بوده است. این دوری و فقدان فهم درست درباره ایران همان چیزی است که مک مستر مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت ترامپ آن را «نارسیسیسم استراتژیک» و تمایل آمریکا به فهم رویدادهای جهان از منظر رفتار آمریکایی میخواند.
لیبرالها اغلب میگویند که تعامل با ایران، جمهوری اسلامی را میانهروتر خواهد کرد. محافظهکاران میگویند رویکرد سخگیرانه آمریکا در قبال ایران، این کشور را مجبور میکند از سیاستهایش عقبنشینی کند. هیچ یک از این دو رویکرد به نوبه خودش کارساز نبوده است.
از سال ۱۹۷۹ همه دولتهای آمریکا به جز دولت جرج بوش سعی کردند روابطشان را با ایران بهبود ببخشند. دولت جیمی کارتر سعی کرد اعتماد متقابل ایجاد کند و با ایران وارد همکاری و تبادل اطلاعاتی شود. رونالد ریگان سه نامه بی پاسخ به ایران فرستاد.
جرج بوش پدر در سخنرانی مراسم تحلیف خود با اشاره به ایران گفت «حسن نیت، حسن نیت میآورد.» بیل کلینتون امیدوار بود بتواند با محمد خاتمی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۰ دیداری داشته باشد. باراک اوباما چندین نامه محرمانه به رهبر ایران فرستاد و به آنها پیشنهاد کرد که سیاست دشمنی با امپریالیسم را کنار بگذارند. حتی دونالد ترامپ هم که اقدام به ترور قاسم سلیمانی کرده بود هم دست کم هشت درخواست از رئیس جمهور وقت ایران حسن روحانی کرده بود.
در مقابل ایران هیچ وقت دیالوگ محرمانه یا علنی با مقامات آمریکا را آغاز نکرده است. اخیرا هم نظام ایران هرگونه دیدار و گفتگوی دیپلماتهای ایرانی با آمریکایی را در مذاکرات برجام منع کرده است.
آمریکا خطاهای فاجعه باری مرتکب شده است. سال ۲۰۰۳ و آغاز حمله به عراق به نفوذ شیعیان در این کشور منتهی شد و حضور ایران در منطقه را تسهیل کرد. نتیجه اصلی خروج یکجانبه ترامپ از برجام این بود که ایران برنامه هسته ایش را تقویت کرد.
اگر اقدامات آمریکا برای تامل با ایران همگی بیجواب مانده و اقداماتش در فشار به ایران هم نتیجه عکس داده، پس چه باید کرد؟ آمریکا باید بداند که هیچ راه سریعی برای تغییر ماهیت رابطه ایران و آمریکا وجود ندارد. نمونههای کمی از موافقت ایران با مصالحه معنادار وجود دارد، اما تقریبا همه آنها شرایط مشابهی داشتهاند: ترکیبی از فشار پایدار جهانی و دیپلماسی سخنگیرانه آمریکا برای دستیابی به یک راه حل لازم است. در مورد توافق هستهای به جای حذف آن، باید برجام را محدود کرد. همین فرمول باید برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه هم به کار گرفته شود.
به گزارش رویداد۲۴ رابرت کوپر دیپلمات اروپایی که در مذاکره با ایران هم حضور داشته پیشنهاد «صبر استراتژیک» در قبال ایران را داده است. او میگوید قدرتهای انقلابی به دنبال جایگاهی در جهان نیستند بلکه به دنبال تغییر جهانند. این که فکر کنید میتوانید آنها را تغییر دهید، درست نیست، اما ممکن است زمانی فرا برسد که آنها دچار تردید شوند. در این زمان شما باید اقدام کنید.
ایران نشان داده زمانی که مجبور شود تن به مصالحههای تاکتیکی میدهد. ویلیام برنز رئیس سازمان سیا و یکی از مذاکره کنندگان اولیه با ایران در یادداشتی نوشته که توافق با یک دیپلماسی هوشمندانه که با اهرمهای تحریمهای اقتصادی و اجماع سیاسی بین المللی همراه بود، به امضا رسید. امروز دیپلماسی آمریکا هوشمندانه نیست. تحریمها به درستی اعمال نمیشوند، اجماع بینالمللی به سختی به دست میآید و تهران توانسته بایدن را مجاب کند که یک درگیری نظامی دیگر در منطقه به نفع آمریکا نیست.