تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۱۴ مهر ۱۴۰۱

لحظه بازداشت جواد موگویی توسط ماموران امنیتی

جواد موگویی، مستندساز نزدیک به دفتر رهبری در مورد دستگیر شدنش در میدان انقلاب روایت عجیبی را مطرح کرد.

داستان عجیب یک بازداشتی در اعتراضات اخیر

اقتصاد۲۴- جواد موگویی، کتاب‌نویس و مستندساز نزدیک به دفتر رهبر جمهوری اسلامی، از بازداشت «اشتباهی» خود در میدان انقلاب و ضرب و شتم خود توسط مأموران امنیتی خبر داد.

او در اینستاگرام خود نوشت:

زنگ زدم به اخوی در کرج. فرمانده گردان بسیج است. گفت کرج هر شب شلوغ است. حالا حالا داستان داریم.

گفتم در اعتراضات عراق تاکتیک اصلی گازاشک‌آور است. حداقل مردم تلفات جانی نمی‌دهند.

گفت ماهم همین‌کار رو می‌کنیم. همه بچه‌اند چی کار کنیم؟! ساچمه‌ای را هم ممنوع کرده‌ام.

رسیدم میدان انقلاب. نیرو‌ها چندبرابر عابران پیاده هستند؛ بسیج، یگان ویژه، کلانتری و لباس‌شخصی‌های سپاه.

رفتم فروشگاه «کتاب اسم». علی رکاب نشست به تعریف کردن از این ده روز: «جواد! بخدا این‌ها مردم‌اند. بسیجی‌ها دیشب دو دختر را می‌زدند. فحش ناموس می‌دادند و می‌زدند.»

گفتم «همه جا اینطور نیست. ما در تهران، ۴۰۰هزار خانواده اعدامی مجاهدین خلق داریم. برخی کف خیابان کاملا حرفه‌ای عمل می‌کنند. معلوم هست سازمانی‌اند.»

کتابی خریدم. مهدی قمی زنگ زد؛ پسر نماینده رییس‌جمهور در افغانستان. این روز‌ها همه با تلفن از هم خبر می‌گیرند. گفت «وزارت و اطلاعات سپاه فقط خانه تیمی مسلحانه می‌زنند؛ کاری به خیابان ندارند. تا یک ماه همین بساط است. بعد تجمعات می‌شود مناسبتی؛ ۱۶آذر، ۱۳آبان و...»

آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت دادوبیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چندبسیجی ریختند سرش. ۶۰کیلو نبود. دویدم سمت دختر.

داد زدم نزنید می‌میره!»

یکی گفت به‌توچه!

ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با ساچمه‌ای پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه ام. خوردم زمین. دختر هنوز تو جوب بود. موتور رهگذری آمد گفت بپربالا، الان می‌برنت.

کنار دیوار نشستم. عابری آب آورد. یک بسیجی آمد کنارم. با لحن مودبانه گفت چی‌شده؟

داد زدم «آقا نزنید بخدا سرش میخوره به جدول...»

ناگهان ۶-۷بسیجی ریختند سرم. با لگد. بلند شدم. یکیشان داد زد:

مادر...

بلند شدم لگدی زدم به آنی که فحش ناموس می‌داد. یکی از پشت زد. خوردم زمین. لگد بود که می‌خورد تو سر و سینه‌ام. فحش ناموس می‌دادند. دوباره بلند شدم. خوردم زمین. ۱۰نفری می‌زدند. هلم دادند داخل یک مینی‌بوس.

سرم کمی گیج می‌رفت. جوانی آمد: «چتونه؟ میخاید لخت بیاید بیرون؟»

گفتم «زر نزن! من هفت‌جدم چادری‌اند.»

یک نفر از پشت کوبید تو صورتم. جا نبود بلند شوم. چند دستگیرشده هم بودند.

میانسالی آمد. آب داد. گفت آرام باش ببینم چی شده.

گفتم هیچی! فقط بگو چرا فحش ناموس میدید؟

چیزی نگفت و رفت. جوانی آمد برگه به دست. گفت اسمت؟

گفتم جواد موگویی!


بیشتر بخوانید: چهره فناوری مشهور ایرانی بازداشت شد


میانسال آمد. گفت آرام باش. اول بگذار دستت رو ببندیم تا حرفهایت را گوش کنم. بعد چشم‌بند زد. گفت حالا تعریف کن. از اول تعریف کردم.

گفت «خب نباید دخالت می‌کردی.»

یکهو در ون باز شد. جوان دوباره گفت این پروعه ببریدش اوین.

گفتم ببر!

پرید بالا که بزند، میانسال جلویش را گرفت. گوشی‌ها را گرفتند. گفت رمزش چیه؟ بازش کردم. دید عکس شهید مجید سلمانیان روی صفحه است. دیگر گوشی‌ان را وارسی نکرد.

نفر پشتی رمز گوشی را نمی‌داد. می‌گفت یادم رفته! دو سه تا سیلی که خورد یادش آمد!

روایت متفاوت یک دستگیرشده در اعتراضات اخیر

بسیجی با خوشحالی گفت عجب! عجب!

پیامک‌ها را تک تک خواند:

-لاله‌زار چه خبر؟

-شلوغه؟

-بیام؟

-نه، بمان همان‌جا.

-من آماده نبردم.

نفر پشتی به تپه‌پته افتاده بود. من را پیاده کردند. بردند ون جلویی. فقط من را.

ماشین آن‌ها رفت قرارگاه. از بی‌سیم‌ها فهمیدم. ون ما حرکت کرد. زیرچشم‌بند دید می‌زدم. رفت خیابان قدس، ۱۶آذر، دوباره قدس، ۱۶آذر... الکی می‌چرخید. سرم درد می‌کند. چندبار با لگد خورده بود به دیوار.

میدان انقلاب ایستاد. یک نفر آمد بالا. ماسک داشت. ولی ریش پرفسوری بود. گفت چی‌شده؟

دوباره تعریف کردم.

گفت کی فحش ناموس داد؟

گفتم بسیجی بودند.

گفت مطمئنی؟ تاکید کردم.

گفتم شما سپاهید یا ناجا؟!

جواب نداد. رفت آب آورد. نخوردم. حالت تهوع دارم. نیم ساعتی با چشم‌بند نشستم.

راننده گفت شام خوردی؟

یاد «ناهار خوردن» گفتنِ رییسی افتادم!

ریش‌پرفسوری دوباره آمد: «ببین مگولی جان! اینجا همه جور آدم هست. من معذرت می‌خوام. هرچی فحش دادند نثار خواهرمادر من. بیا این گوشیت.»

گفتم بگو شما ناجایید یا سپاه؟

گفت استغفرالله!

گوشی‌ام زنگ خورد. محمدعلی بود. برادرزاده محمدیِ بیت رهبری.

- کجایی؟

- تو ون سپاه یا ناجا. میدان انقلاب. دم بانک سپه.

-یاحسین‌...

سرم گیج می‌رود...

علی رکاب هی میزند توی صورتم:

جواد.. جواد..

اورژانس بالای سرم بود. محمدعلی گفت بهوش آمد... بهوش آمد...

ریش پرفسوری مدام می‌گفت «خدایا! چیزیش نشده باشه؟»

اورژانس گفت نه! فشارش افتاده...

دست زیر بغل، نشاندنم.

رکاب بغض کرده بود. گفت «تقصیر من شد. تحریکت کردم آمدی درگیر شدی...»

راننده ون مدام می‌گفت «خدا لعننتون کنه که این بساط رو راه انداختید.». مخاطبش معلوم نبود. میانسال دوباره آمد: «آقا ناموس شما، ناموس ماست. آنجا دوربین دارد. الان برو خانه. فردا برو شکایت کن.»

مدام قصد دلجویی دارد. حوصله‌اش را ندارم. فقط می‌خواهم بروم چهارراه قدس سراغ آن چند بسیجی!

رویم را بوسید. بی‌محلی کردم. بعد از دو ساعت آزادم کردند. تازه دست و پایم را وارسی کردم. ۱۳گلوله پلاستیکی؛ همه زخم شده با خونریزی خیلی کم. اگر می‌خورد تو چشمانم چه؟!

با رکاب و محمدعلی رفتیم به سمت چهارراه قدس. رکاب گفت «جون مادرت بی‌خیال شو.»

گفتم «نترس! درگیر نمی‌شوم. فردا می‌خواهم بروم شکایت. باید بفهمم از کدام حوزه بسیج آمده بودند.»

رسیدیم سرچهارراه. فقط ناجا بود. خبری از بسیجی‌ها نبود.

از فردا هر روز می‌روم آنجا تا پیدایشان کنم. حتما می‌آیند

منبع: برترین ها
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

فیلم/ رقص کُردی نوید محمدزاده و روزبه حصاری در ایلام

آخرین وضعیت امید عالیشاه کاپیتان پرسپولیس

افزایش ۲۰ درصدی حقوق سربازان نهایی شد

محکومیت میلیاردی فولاد با شکایت یک بازیکن پرسپولیس

آغاز ثبت نام جدید برای خودرو‌های وارداتی

بهترین روش های سرمایه گذاری

فیلم/ آوازخوانی یک عرب زبان به فارسی زیر سی‌و‌سه پل

طنین امید بخش در صورت‌های مالی بیمه سرمد

قیمت این خودرو ۳.۵ میلیارد تومان گران شد

کارآفرین برتر صنعت فرش: اگر بانک ملی ایران از تولیدکنندگان حمایت نکند چرخ توسعه کشور نمی‌چرخد

فیلم/ ماجرای تذکر سید محمد خاتمی به اصلاح طلبان

فیلم/ پیشنهاد رسایی برای تابعیت دوگانه فرزندان ظریف

عکس/ طارمی روی پوستر اینتر برای دیدار با لایپزیش

هشدار نارنجی هواشناسی برای مازندران

فیلم/ رسایی: من را متهم کردند که در برابر دستور رهبری مقاومت می‌کنم

فیلم/ ادعای نماینده مجلس درباره زمان مصوبه افزایش قیمت خودرو

فیلم/ پاداش پایان خدمت کارمندان دولت ۶۵۰ میلیون تومان شد

تصویری دردناک از ای دی کارت امید عالیشاه

فیلم/ روش محاسبه حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان

گزارش بورس امروز سه شنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۳

کشف جسد مرد جوان در پارک ستارخان

عکس/ تعهدات بیمه تکمیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ بازنشستگان

هشدار برف و سرما به این ۱۸ استان

پیش بینی آینده مذاکرات هسته ای ایران و اروپا

عکس/ سنگ تمام استقلالی‌ها برای عالیشاه

فیلم/ پرداخت یارانه به بازی تایید و تکذیب رسید

عکس/ سنگ‌نگاره شاهنشاه ساسانی در حال دادن گل به همسرش

فیلم/ سخنان عجیب قالیباف درباره تحریم نفت ایران

فیلم/ صدور حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه

عکس/ استوری سرمربی پرسپولیس برای امید عالیشاه

عکس/ نمایی دیدنی از ‏مسجد وکیل شیراز

عکس/ خانه وزیر جنگ مظفرالدین شاه قاجار

فیلم/ تهدید پزشکیان به استیضاح از تریبون مجلس

پاییز هزار رنگ در نصف جهان

فیلم/ حمله تند ثابتی به پزشکیان در صحنه علنی مجلس

عکس/ پاییز تماشایی و درخشان در روستای شهرستانک تهران

عکس/ رضاشاه پهلوی و احمدشاه قاجار در یک قاب

مهدی ترابی به پرسپولیس بازگشت؟

اعلام قیمت گوشت مرغ سه‌شنبه ۶ آذر +جدول

استقلال اشک لئوناردو پادوانی را درآورد

فیلم/ گلایه قالیباف از وزیر نیرو

پیشنهاد لیگ برتری برای ستاره پرسپولیس

رابعه اسکویی: اگر نمی‌آمدم جنازه‌ام به ایران می‌رسید

اسرائیل و حزب‌الله در آستانه توافق آتش‌بس

قیمت مسکن و هزینه اجاره‌نشینی در گران‌ترین منطقه تهران

عکس/ علائم پنهان یک سرطان در آقایان

فیلم/ دلیل بازگشت تتلو به ایران از زبان حسین تهی

مجلس موافق واردات خودرو‌های لوکس

رشد ۳۴ درصدی قیمت مسکن در منطقه ۲۲ تهران طی فقط دو ماه

قیمت گوسفند و گوساله تغییر کرد