اقتصاد۲۴- این روزها اگر جایی نام هومن سیدی به چشم بیاید یا به گوش بنشیند، ناخداگاه یک تصویر و یک هدف را در اذهان جان میدهد؛ اعلام برائت از حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم در پس ناآرامیهای اخیر کشور و معرفی فیلم تازهاش به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار و در دولت سیزدهم. اما این هماهنگی عجیب نیست؟ بله که هست!
سال ۹۲ بود که سیدی پس از دریافت جایزه ویژه هیات داوران در جشنواره سی و دوم فیلم فجر، آن را به حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران تقدیم کرد. به مردی که به زعم او «با آمدنش لبخند روی لبها نشاند». برخی میگویند همان تقدیم هدیه، برای سیدی سکوی پرتابی ساخت تا از شش فیلم کارنامهاش، چهار فیلم را در همان دولت که امروز مایه «ننگ و انزجار» او شده، بسازد! امروز و در حالی که بیش از یک سال از پایان دولت دوازدهم گذشته، سیدی پس از ناآرامیهای اخیر کشور و موضعگیری اهالی سینما، با گرفتن جانب احتیاط سعی کرده روغن ریخته را نذر امامزاده کند و نوک پیکان انتقاداتش را به سویی بگیرد که کمترین عواقب را برای خود و فیلمش که میخواهد پیراهن نمایندگی اسکار به تنش بپوشاند، داشته باشد. فیلمی که ظاهرا بدون رعایت قوانین، راهی اسکار است!
فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی که پیش از این و پس از اولین رونمایی رسمی در جشنواره ونیز موفق به دریافت دو جایزه بهترین بازیگری و بهترین کارگردانی از بخش افقهای این رویداد شده بود، چندی پیش بهعنوان نماینده ایران برای اسکار معرفی شد؛ فیلمی که یکی از شروط اسکار یعنی اکران عمومی را نداشت! براساس قواعد اسکار فیلمی که به عنوان نماینده یک کشور برای رقابت در بخش بینالملل معرفی میشود، باید حداقل یک هفته در کشور مبدا به اکران عمومی گذاشته شود. بر همین اساس هفته پیش بود که شورای صنفی نمایش اعلام کرد «جنگ جهانی سوم» قرار است از ۱۴ مهرماه و به صورت محدود تنها در پردیس مگامال تهران اکران شود؛ که هم شرط آکادمی انجام شود و هم فیلم، فرصت تبلیغ برای نمایش گستردهتر داشته باشد.
عجیب آنکه این فیلم در هیچکدام از سایتهای بلیتفروشی، فروش آنلاین ندارد و طبق گزارش میدانی مهر، مخاطبان در صورت مراجعه حضوری به گیشه بلیتفروشی پردیس مگامال با این پاسخ مواجه میشدند که از همان روز پنجشنبه نسخه فیزیکی فیلم در اختیار سینما قرار نگرفته و به همین دلیل بلیتفروشی دستی هم برای آن انجام نمیگیرد. گویی فیلم نه در اختیار سینمای میزبان است و نه آماده فروش بلیت برای مخاطبان!
بیشتر بخوانید: شكافِ بيسابقه دولت با سينما
طبق آمار سامانه سمفا، «جنگ جهانی سوم» تاکنون در دو سالن و طی ۱۰ سانس اکران شده و حدود ۲۰۰ میلیون تومان فروخته است. حال سوال اینجاست، در حالیکه بلیت «جنگ جهانی سوم» در هیچ سامانهای فروخته نمیشود بیش از ۴۰۰ برگ بلیت به چه کسانی برای تماشای کدام فیلم و در کدام سالن سینما فروخته شده است؟ و آیا شورای صنفی اکران آیا توضیحی برای مخاطبانی که بنابر مصوبه این شورا طی دو روز گذشته برای تماشای این فیلم اقدام کرده و با در بسته مواجه شدند، دارد؟ سوالاتی که ناخداگاه ذهن را به سمت پیشامدهای اخیر سینمای ایران میکشاند، به آمارسازیها!
از سال ۱۴۰۰ و تغییر دولت، تغییر وزیر و تغییر مدیران سینمایی، راه بهبود اوضاع سینمای ایران طولانیتر شد چرا که اینبار قاطعتر از پیش مشخص شد، وابستگی سینمای ایران به دولت بیش از چیزی است که تصورش را میکردیم. در این راستا میدانیم که اقتصاد و گردش مالی یکی از مهمترین وجوه صنعت سینما است. سینمایی که همانطور که گفته شد، بخش عظیمی از آن توسط دولت اداره و تامین بودجه میشود، اما باز هم بخش خصوصی برای حضور در این عرصه و تولید آثاری که بتواند فاتح گیشه در سینمای کشور باشند، تلاش میکنند. اینجاست که آمار فروش فیلمهای سینمایی، پراهمیت میشود. اعلام رسمی و شفاف این آمار همیشه در سینمای ایران چالشهایی را به همراه داشته است. بحثهایی از این دست که کدام فیلم بیشترین فروش و یا بیشترین مخاطب را داشته و یا کدام سینما از فروش بیشتری برخوردار بوده است. این امر رابطه مستقیمی با رضایت مخاطبان از یک فیلم و یا سینمای خاص دارد و به همین جهت همواره رقابتی برسر اعلام جهتدار آمار آن در جریان بوده است.
یکی از معضلات کنونی سینمای ایران، خرید بلیت فیلمها از سوی دستاندرکاران فیلمها است! به دلیل بحران مخاطب ناشی از وضعیت اقتصادی و همچنین کیفیت فیلمهای ایرانی، برخی دستاندرکاران فیلمها برای آنکه سینماداران را مجاب به نگه داشتن فیلم روی پرده کنند، بلیت میخرند که باعث آمار فروش فیک در سینما شده است.
مشخص نیست خریداران بلیت فیلم هومن سیدی که از قضا مشخص نیست چگونه به فروش میرسد و کجا اکران میشود، عوامل فیلم هستند یا اهالی سینما یا مردمی متفاوت با آنها که شانس تماشای فیلم را نداشتند با این حال آمارسازیهای اینچنینی (اگر صحت داشته باشد) مترادف تمام قد واژه تبعیض خواهد بود و باعث میشود سینماداران سانسهای دیگر فیلمها را کاهش و در اختیار فیلمهای دارای آمار فروش فیک ناشی از خرید بلیت توسط ذینفع قرار دهند و از طرفی سرمایهگذاران نیز فریب این ارقام فروش را بخورند و وارد سینما شوند. روندی که اقتصاد سینمای ایران را نیز به ورطه بیاعتباری و سقوط میکشاند.