اقتصاد۲۴- اعتراضات مردمی به صورت پراکنده کماکان در برخی از شهرها وجود دارد. بعد از سال ۸۸ این تنها اعتراضاتی بود که تا این اندازه ادامه داشته است. برخی معتقدند در شرایط کنونی باید با معترضعلی صوفی وزیر دولت سیدمحمد خاتمی به این پرسش پاسخ داده است. او به رویداد۲۴ میگوید متاسفانه برخی در حاکمیت بر این باور هستند که مردم نه تنها حق انتخاب ندارند، بلکه باید فقط اطاعت کنند.
او میگوید: اینکه درخواست گفتگو میکنند گام مثبتی است لذا باید توجه داشته باشند که مطالبات و توقعات طرف مقابل را به رسمیت بشناسند. اگر گفتگو و درخواست آن صادقانه باشد میتواند موثر باشد. اما اینکه رفتار دوگانه داشته باشند و از یک سو راه سرکوب را در پیش بگیرند و از سوی دیگر درخواست گفتگو کنند، متضاد است.
صوفی میگوید: اینکه گفتگوها در چه سطحی صورت بگیرد، نکته بسیار مهمی است زیرا این اعتراضات رهبر و سر ندارد و از همین رو رهبران نمیتوانند با هم مذاکره کنند. در روزهای اخیر دیدم که صداوسیما افرادی را برای مذاکره میآوردند و درباره مسائلی همچون فضای مجازی و دهه هشتادیها صحبت میکنند، این اتفاقات جدید است و خوشبختانه دهه هشتادیها توانستند خطر بیتوجهی به جوانان را به حاکمیت گوشزد کنند، بنابراین همین که از گفتگو کردن میگویند، یعنی این نسل را جدی گرفتهاند و میخواهند ویژگیهای آنها را بشناسند. البته امید داریم که اینگونه باشد.
بیشتر بخوانید: فارس: بخش قابل توجهی از شعارهایشان درباره کشف حجاب است / ۹۷ درصد زنان و دخترانی مورد تعرض و تجاوز در جوامع غربی، پوشش نامناسب دارند
وزیر دولت خاتمی میگوید: مطالبات و اعتراضات مردمی در سالهای گذشته یا سیاسی بود یا اقتصادی یا صنفی. اکنون صدایی که از معترضان شنیده میشود «زندگی» است که در آن زنان نقش اصلی را بازی میکنند زیرا حقشان ضایع شده و آسیب دیدهاند که مبدا آن از مرگ مهسا امینی بود زیرا آن اتفاق یک فاجعه بود.
او میگوید: مطالبات زنان همواره وجود داشته، اما آنطور که باید و شاید به آن توجه نشده بود و حالا زنان از فرصت استفاده کردند و به دنبال حقوق خود هستند. نسل جوان زندگی میخواهد، چیزی که در ایران به شدت مورد تهدید قرار گرفته است. در سالهای اخیر نه فقط دانشجویان بلکه نوجوانان پیش از شروع دانشگاه، در حال فرار از ایران و مهاجرت هستند؛ به عبارتی از فرار مغزها به فرار نسلها رسیدهایم. این نشان میدهد که شرایط حداقلی در کشور وجود ندارد.
صوفی میگوید: شعار «زن، زندگی، آزادی» مطالبه حداقلی است که نمیتوان آن را به جریانهای سیاسی یا احزاب یا براندازان نسبت داد. میگویند فقط زندگی و آزادی میخواهیم و بدون زن، زندگی معنا ندارد و اگر بخواهید او را اذیت کنید و امنیت روانی او را بگیرید، جامعه را نابود کردهاید.
این فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: در کشور ما علاوه بر ندادن حقوق، چیزی هم تحت عنوان حجاب اجباری وجود دارد. ممکن است زن مسلمان اعتقادات و باورهای خود را داشته باشد اما لزوما این قسمت را قبول نداشته باشد و این به معنای مرتد بودن او نیست. حتی اگر حجاب هم نداشته باشد باز هم یک زن مسلمان است. حجاب اصلا جزو اصول دین هم نیست. از نظر علمی وقتی طرحی در ذهن ما هست و به نظرمان برای جامعه خوب است، این طرح را در مرحله اجرا و آزمایش میگذاریم و مرتب باید بازخورد میگیریم و اگر بازخوردها منفی بود، معلوم است که طرح اشتباه است.
صوفی با بیان اینکه دلسوزان نظام اعم از روحانیون، احزاب، دانشگاهیان بارها گوشزد کردند که بهتر است در این رفتار تجدید نظر شود، میگوید این راه درستی نیست که تا فردی اعتراض میکند به او برچسب ضد انقلاب میزنند. این یعنی حاکمیت ارزیابی درستی از خودش ندارد و بعد از انقلاب یک قداست پیدا کرد و برخی با همین نگاه استدلال میکنند که مردم چه کاره هستند که بخواهند انتخاب کنند، میگویند مردم باید فقط اطاعت کنند.