اقتصاد۲۴- عربستان سعودی هفته گذشته با پیوستن به روسیه برای افزایش قیمت نفت از طریق کاهش تولید نفت خشم واشنگتن را برانگیخت و تلاشهای جهانی برای محدود کردن درآمدهای نفتی که روسیه برای تامین مالی جنگ خود در اوکراین مورد استفاده قرار میدهد را تضعیف کرد. روابط ایالات متحده و عربستان در سالیان اخیر به طور فزایندهای متشنج شده و برای بسیاری از دموکراتهای کنگره کاهش تولید نفت از سوی عربستان سعودی صرفا تازهترین مورد در فهرست طولانی تخلفات غیر قابل قبول آن کشور از نظر آنان بوده است.
به گزارش فرارو به نقل نیویورک تایمز؛ "دیک دوربین" سناتور شماره دو دموکرات در سنا از ایلینوی گفته است: "خاندان سلطنتی سعودی هرگز متحد قابل اعتماد ملت ما نبوده است. وقت آن رسیده که سیاست خارجی ما دنیایی را بدون این اتحاد با این خائن سلطنتی تصور کند".
بایدن روز سه شنبه اعلام کرد که با کنگره برای "ارزیابی مجدد" روابط ایالات متحده با عربستان سعودی همکاری خواهد کرد و هشدار داد که "عواقبی برای آن چه آنان (عربستان سعودی) با روسیه انجام داده اند" وجود خواهد داشت. در اینجا باید پرسید که چرا ائتلاف ایالات متحده و عربستان سعودی برای مدت زمانی طولانی دوام آورده و آیا زمان آن فرارسیده که دو کشور بین خود فاصله ایجاد کنند؟ این پرسشی است که مردم امریکا مطرح میکنند.
اتحاد ایالات متحده و عربستان سعودی به سال ۱۹۳۳ میلادی باز میگردد زمانی که استاندارد اویل از سوی دولت تازه تاسیس عربستان حق اکتشاف در استان شرقی آن کشور را دریافت کرد. آن شرکت به زودی برخی از بزرگترین ذخایر نفت جهان را کشف کرد و در سال ۱۹۴۳ میلادی "فرانکلین روزولت" رئیس جمهور وقت امریکا اعلام کرد که دفاع از عربستان سعودی "برای دفاع از ایالات متحده امری حیاتی است".
مبادله نفت در مقابل تضمینهای امنیتی اساس اتحاد ایالات متحده و عربستان سعودی شد. پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی هر دو کشور علاقمند به محدود کردن ایران و مخالف با حمله شوروی به افغانستان در همان سال بودند. از دهه ۱۹۹۰ میلادی ایالات متحده بزرگترین صادرکننده تسلیحات در جهان بوده و عربستان سعودی بزرگترین مشتری آن تسلیحات بوده است.
بیشتر بخوانید: تعمیق گسل بین ایران و اروپا با آینده برجام چه میکند؟
این رابطه همواره نیازمند تحمل بالایی از تفاوتهای میان دو کشور بوده است. عربستان سعودی یکی از آخرین سلطنتهای مطلقه باقی مانده در جهان است و در عین حال یک حکومت دینی بنیادگرا است که از آزادیهای مدنی بسیار کمی برخوردار است. تا چند سال پیش ایالات متحده و عربستان سعودی در مورد اسراییل برای وجود در سرزمینی که در دوران ریاست جمهوری روزولت تحت کنترل بریتانیا بود با یکدیگر اختلاف نظر داشتند.
" جوآن دیدیون" در سال ۲۰۰۳ میلادی درباره روابط ایالات متحده و عربستان سعودی نوشته بود: "این همیشه یک تجارت پرخطر بود و برای مدتی پاداشها متناسب به نظر میرسید. ما نفت را برای کمک به سعودیها خریدیم و اعتبار اخلاقی را برای کمک به اسرائیلیها به دست آوردیم و برای کمک به هر دو کشور از تداوم تجارتی که به طور قابل توجهی بر اساس تسلیح همه طرفین به نفع صنعت دفاعی آمریکا بود لذت بردیم".
با این وجود، به طور خاص از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، ائتلاف ایالات متحده و عربستان سعودی به شدت تخت تاثیر قرار گرفته است: بیش از ۱۹ هواپیما ربا از اتباع عربستان سعودی بودند و این پرسش مطرح است که آیا حکومت عربستان سعودی نیز در این توطئه نقش داشته است یا خیر. مداخله احتمالی ریاض در آن حملات هنوز موضوعی برای تحقیق است. در سال ۲۰۱۵ میلادی عربستان سعودی کارزار بمباران یمن را با کمک ایالات متحده آغاز کرد که بر اساس برآوردی صورت گرفته نزدیک به ۹۰۰۰ غیرنظامی در جریان آن کشته شدند. در جریان انتخابات ۲۰۱۶ میلادی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون هر دو ترویج بنیادگرایی مذهبی در خارج از عربستان سعودی توسط آن کشور را محکوم کردند. در سال ۲۰۱۸ میلادی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی ترور جمال خاشقجی روزنامه نگار واشنگتن پست را تایید کرد که خشم بین المللی را برانگیخت.
بایدن به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری وعده داد که عربستان سعودی را به عنوان یک دولت "یاغی" قلمداد خواهد کرد. زمانی که او به قدرت رسید رویکردی بسیار آشتی جویانه را در قبال ریاض تا حدی در تلاش برای پایین نگهداشتن قیمت بنزین در نظر گرفت.
منطق رسمی عربستان سعودی برای کاهش تولید نفت چیزی بیش از منافع اقتصادی در میانه وجود نشانههایی از رکود جهانی نبود. با این وجود، برخی از تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی بر این باورند که این تلاشی برای تضعیف موقعیت حزب دموکرات درست پیش از انتخابات میان دورهای به امید روی کار آمدن دولتی دوستدار عربستان سعودی در امریکاست. تریتا پارسی" معاون اجرایی موسسه کوئینسی در این باره میگوید:"این "سورپرایز اکتبر" ولیعهد عربستان سعودی و نشانهای از مداخله او در انتخابات امریکا است".
حتی در غیاب چنین انگیزههای پنهانیای ایالات متحده هم چنان به دلیل این که تا اندازه زیادی روابط اش را با پادشاهی سعودی حفظ کرده متهم به ریاکاری شده است.
"مت داس" مشاور سیاست خارجی سناتور "برنی سندرز" میگوید:" اگر ما در مورد تقویت دموکراسی در برابر استبداد جدی هستیم این لحظه خوبی برای ارزیابی مجدد جدی ایالات متحده خواهد بود". شاید سودمندی اتحاد با عربستان سعودی برای ایالات متحده زمانی از ارزشی برخوردار بود تا برای آن اصول اخلاقی نادیده گرفته شود، اما بسیاری باور دارند که دیگر چنین نیست. برای مثال، پذیرش این تصور که شراکت عربستان سعودی "شیطان ضروری" در مقابله با ایران است با فشار بایدن برای احیای توافق هستهای ایران دشوارتر میشود: با توافق هسته ایران محدود میشود. با این وجود، عربستان سعودی مخالف توافق با ایران است و مانعی را برای ثبات منطقهای ایجاد میکند. در این میان، تمرکز بایدن بر خاورمیانه نیست بلکه بر قیمت بنزین در ایالات متحده است یکی از دردناکترین نشانههای تورم مخرب که چشم انداز انتخاباتی حزب بایدن را در انتخابات میان دورهای زمستانی و پس از آن تهدید میکند.
وابستگی جهان به نفت عربستان و روسیه نیاز ایالات متحده به افزایش تولید خود را به گونهای که بتواند کاهش ناشی از آن را جبران کند ثابت میکند. در این میان، اما جناح مترقی حزب دموکرات که حامی محیط زیست است در کنگره با پروژههای جدید نفت و گاز مخالفت کرده است. "بن رودز" معاون سابق مشاور امنیت ملی باراک اوباما در ماه جولای نوشت:"تا زمانی که ایالات متحده واقعا دموکراسی و تغییرات آب و هوایی را اولویت اصلی خود قرار ندهد روابط ایالات متحده و عربستان ممکن است در واقع ریشه در "منافع مشترک" داشته باشد. این چیزی است که باید تغییر کند".
"دیوید فیکلینگ" ستون نویس بلومبرگ استدلال میکند اگر عربستان سعودی این روزها بیشتر شبیه یک دشمن به نظر میرسد تا یک متحد بدان خاطر است که آن کشور متوجه شده تا چه اندازه برای موقعیت ابر قدرت جهانی ماندن امریکا نقشی حیاتی ایفا میکند. فیکلینگ معتقد است اگر امریکا به حضور نظامی در منطقه پایان دهد همان طور که برخی از دموکراتها پیشنهاد کرده اند چین به احتمال زیاد برای محافظت از محمولههای نفت عربستان در برابر دزدی دریایی وارد عمل خواهد شد و ایالات متحده بسیاری از اهرمهای نظامی و اقتصادی خود را بر چین از دست میدهد عاملی که کشورهای شرق آسیا را در برابر نفوذ چین آسیب پذیرتر میسازد و یک عامل بازدارنده مهم برای تهاجم چین به تایوان را از بین میبرد.
فیکلینگ در ادامه مینویسد: "ایالات متحده نمیخواهد چین از سلاح انرژی برای کسب هژمونی در شرق آسیا استفاده کنند. در چنین شرایطی استقرار چند هزار نیرو در خلیج فارس برای جلوگیری از تحقق این سناریوها هزینه کمی برای واشنگتن است".
بیشتر بخوانید: احتمالی برای رسیدن آسانتر به توافق؛ اعتراضات به نفع یا ضرر احیای برجام؟!
دولت مستبد عربستان سعودی و نقض حقوق بشر آشکارا با ارزشهای ادعایی آمریکا در تضاد است. اما به نظر "یاسمین فاروق" پژوهشگر بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی ایالات متحده بیشترین شانس را برای بهبود وضعیت شهروندان سعودی از طریق تعامل با پادشاهی سعودی دارد نه رویگردانی از آن.
او در ماه ژوئیه در "نیویورک تایمز" نوشته بود:"سیاستگذاران مکتب واقع گرایی دوست دارند حقوق بشر را به عنوان مولفهای در سیاستگذاری عملگرایانه کنار بگذارند، اما اکنون فرصتی برای بایدن وجود دارد که حقوق بشر را بخشی از یک استراتژی اصلاح شده با عربستان سعودی قرار دهد تا پادشاهی سعودی مجبور به پذیرش آن شود حتی اگر با اشتیاق این کار را انجام ندهد".
فاروق در این باره میافزاید:"با این وجود، اتخاذ چنین استراتژیای امریکا را ملزم میسازد تا استانداردهای ثابتی را برای روابط خود با تمام کشورها اعمال کند. برای رهبران سعودی آسان است که لفاظیهای حقوق بشری بایدن را رد کنند اگر قتل "شیرین ابوعاقله" روزنامه نگار که وزارت خارجه امرکیا نیز اعلام کرده احتمالا ناشی از تیراندازی از مواضع نیروهای دفاعی اسرائیل بوده در عمل همانند اعلام نارضایتی رسمی در مورد قتل "جمال خاشقجی" باعث تغییری در وضعیت و روابط امریکا با کشورها نشود".
به نظر "جیسون دی. گرینبلات" نماینده خاورمیانه در دولت ترامپ خشم دموکراتها از کاهش تولید عربستان سعودی واکنشی اشتباه است. او در این باره مینویسد:"این رابطهای معاملاتی میان دو قدرت خودمختار است. ایالات متحده منافع متحدان اش را بر منافع خود مقدم نمیداند و به همین ترتیب ما (امریکایی ها) نباید از دیگر کشورها بخواهیم منافع ما را بر منافع خود ترجیح دهند. عربستان سعودی و همسایگان اش به شکلی قدرتمند در حال حرکت هستند و کشورهای دست نشانده ایالات متحده نیستند".