اقتصاد۲۴ - شاید مرداد سال ۱۳۶۲ و قبل از تصویب قانون مجازات اسلامی، برای رعایت نکردن حجاب در معابرعمومی و تعیین مجازات عملی، تصویر واضحی از این روزهای جامعه وجود نداشت. البته همان زمان و پیش از تصویب قانون حجاب بعضی افراد مثل آیتالله طالقانی گفته بودند حجاب اسلامی یعنی وقار و حجاب شخصیت: «اصل مساله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مساله چادر هم نیست، وقتی در اصل دین اجبار نیست نمیتوان در فرع اجبار کرد. وقتی برای زنهای مسلمان در حجاب اجباری نیست، چه رسد به اقلیتهای مذهبی.»، اما در هر حال این قانون در ۱۸ مرداد برای زنان تصویب شد و گروهی که همیشه در بزنگاههای مهم تاریخ همچون زمان انقلاب نقش پررنگی داشت، با محدودیتی قانونی روبهرو شد. حتی طبق صحبتهای مینو مرتاضیلنگرودی، فعال ملیمذهبی در اجتماعات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ هم هرگز مساله حجاب زنان که حضور پررنگ داشت، مطرح نبود؛ زنان با چادر، باروسری و بدون روسری در اجتماعات حضور پیدا میکردند.
حالا و در شرایط بحث و نظر درباره حجاب این روزها، محمد توسلی، سومین دبیرکل نهضت آزادی ایران میگوید که «در واقع زنان نه از سر لجبازی و عناد با سیستم و ساختار سیاسی و ایدئولوژی حاکم که از سر احترام به اراده و هویت شخصی خودشان سعی در انتخاب پوشش دلخواه خود دارند. البته بعضا رسانهها سعی دارند با سوار شدن بر موج آزادیخواهی عرفی نسل جوان ایران، مطالبه آزادی انتخاب پوشش و سبک زندگی زنان را به ابزار سیاسی علیه حکومت تبدیل کنند، اما آنچه ثابت است و همچنان پا برجامانده است اصل مقاومت زنان در برابر ویترینی شدن هویت و عزت نفسشان برای بیان هویت حکومتهاست. ایستادگی زنان در برابر مهندسی پوشش اجباری برای زنان که پیش از انقلاب به نام ترویج سکولاریسم و تجددخواهی حکومت صورت میگرفت و بعد انقلاب به بهانه تثبیت اسلام صورت میگیرد، همچون درخت ریشهداری است که در شرایط سخت و سرکوب در بطن جهان زنان ریشه دوانده و بال و پر گسترانیده است.» از طرف دیگر به باور بعضی جامعهشناسان مثل سیمین کاظمی، آن زمان، انقلاب تازهتاسیس بود و حجاب معانی و دلالتهای دیگری غیر از آنچه امروز میشنویم داشت. حجاب نماد مبارزه با استبداد و امپریالیسم بود، ولی هر چه میگذرد این معانی کمرنگتر میشود و اساسا تاسیس گشت ارشاد برای کنترل پوشش، کار اشتباهی بوده و در واقع مواجهه نظامی با یک امر فرهنگی قطعا بینتیجه خواهد بود: «با این وضعیتی که ایجاد کردهاند الان همهی زنها بالقوه متهماند.»
مینو مرتاضیلنگرودی، عضو شورای فعالان ملیمذهبی و فعال حقوق زنان در گفتگو با هممیهن روایتی را از موضوع حجاب در اوایل انقلاب بازگو میکند: «در جریان انقلاب ۵۷ مساله حجاب مطرح نبود. هم آقای (امام) خمینی (ره) در نوفل لوشاتو مطالبات تاریخی مردم را که آزادی و دموکراسی و جمهوریت بود، در سخنان خودشان برجسته کردند و در دیدار خصوصیای که داشتند گفتند منظور از حجاب، چادر نیست. همین روسری و لباسی که شما دارید (مخاطب خانم دکتر یزدی و چند دختر جوان که حضور داشتند و عکسهای آن منتشرشده)، مورد نظر است. همچنین در اجتماعات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ نیز هرگز مساله حجاب زنان که حضور پررنگ داشتند مطرح نبود. زنان با چادر، روسری و بدونروسری در اجتماعات حضور داشتند. اتفاقا با توجه به فرهنگ دیرین ایرانیان، خوب به خاطر دارم برخی زنان دانشجو که افکار چپ مارکسیستی داشتند و معمولا بدون روسری بودند در آن اجتماعات، خودشان با روسری مشارکت میکردند.» او ادامه میدهد: «اما در همان ۱۶اسفند ۵۷ آقای (امام) خمینی برای اولین بار ضرورت حجاب خانمها را بهویژه در ادارات مورد تاکید قرار دادند؛ که بلافاصله با واکنش خانمها، شخصیتها و گروههای اجتماعی روبهرو شد. آیتالله طالقانی در سخنانی که در روزنامه اطلاعات ۲۰ اسفند منتشر شد، گفت: «حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت. ساخته من و فقیه نیست. نص صریح قرآن است. آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملیاش در کشور... اسلام، قرآن و مراجع دینی میخواهند زنان ما شخصیتشان حفظ شود. اصل مساله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مساله چادر هم نیست.» او در مصاحبهای هم گفته بود: «وقتی در اصل دین اجبار نیست نمیتوان در فرع اجبار کرد. وقتی برای زنان مسلمان در حجاب اجباری نیست، چه رسد به اقلیتهای مذهبی.»
مهندس بازرگان هم در یک ویدئوی کوتاه در نقد حجاب اجباری گفته بود: «حجاب اگر تحمیل شود پیش خدا ارزشی ندارد، چادر و روسری که با تحمیل بر سر زنان برده شود از صدتا بیحجابی هم بدتر است.» این تقابل دو نگاه اسلام سنتی و اسلام رحمانی همراه با تظاهرات و اجتماعات گسترده زنان و اظهارنظر شخصیتهای مختلف ادامه داشت و عملا از سال ۵۹ بهویژه پس از رخدادهای خرداد ۶۰، قانون حجاب اجباری در ۱۸ مرداد ۱۳۶۲ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و براساس آن در ادارات و اماکن عمومی مورد عمل قرار گرفت.
مرتاضیلنگرودی در پاسخ به اینکه آیا فضای جنگ بر موضوع حجاب اثر گذاشت یا نه، میگوید: «بله، جریان محافظهکار با دیدگاه اسلام سنتی از فضای جنگ بهره گرفت و کوشش کرد آن دیدگاه را نهتنها در عرصه عمومی بلکه در فضای آموزشی و رسانهها گسترش دهد. اما نتیجه این تلاشها را که با سرمایهگذاریهای سنگین در حوزههای دینی و رسانهها انجام شده است، از جمله در مدارس، امروز در عرصه عمومی و حضور گسترده دانشآموزان دختر و پسر و وضعیت حجاب زنان در سطح عمومی جامعه شاهدیم.» این فعال حقوق زنان درباره اینکه آیا تصویری از این روزها پیشبینی شده بود یا نه، میگوید پیگیری اجرای قانون حجاب در چهار دهه گذشته فراز و فرود داشته است: «در دوران اصلاحات پس از سال۷۶ فضا آرامتر بود، اما در دوران دولتهای محافظهکار احمدینژاد و امروز در دولت یکدست آقای رئیسی بیشتر مورد توجه است. امروز ما پیامدهای اجتماعی آن دیدگاه اسلام سنتی را در جامعه شاهد هستیم. تشدید اقدامات «گشت ارشاد» در دولت رئیسی بهطور طبیعی بر مبنای قانون مصوب و دیدگاه اسلام سنتی عمل میشود. اما در شرایط کنونی که جامعه در عرصههای داخلی و بینالمللی با بحرانهای جدی بهویژه در زمینه معیشتی و اقتصادی روبهروست به نظر میرسد دو جریان این برنامه را تقویت میکنند؛ جریانی که میخواهد با مشغول کردن مردم به موضوع حجاب سایر مسائل جدی در ذهنیت جامعه به دست فراموشی سپرده شود، اما جریان دیگری که نفوذیاند به دنبال تشدید بحرانهای داخلی و نارضایتی عمومی جامعهاند تا نهایتا زمینه براندازی نظام و فروپاشی جامعه که برنامه راهبردی مشخص بیگانگان است، فراهم شود.»
بیشتر بخوانید: روایت خانوادههای زندانیان اوین؛ مردیم و زنده شدیم!
او درباره راهکار قابل بررسی برای مشکل حجاب در جامعه میگوید: «به نظر من حجاب مساله فرعی است. برای حل مشکلات کلان کشور باید به ریشه اصلی مشکلات کشور توجه شود. پس از انقلاب به چشماندازی که آقای (امام) خمینی در نوفللوشاتو با توجه به مطالبات تاریخی ملت ایران یعنی آزادی، استقلال و جمهوریت بر پایه ارزشهای اسلامی برای جمهوری اسلامی ارائه دادند و اکثریت قاطع ملت ایران (بیش از ۹۸ درصد) با استناد آنها به جمهوری اسلامی رای دادند و پیشنویس قانون اساسی که در دولت موقت نهایی و مورد تایید آقای (امام) خمینی هم قرار گرفت، با همان مطالبات هماهنگ بود. یک راهحل درون حوزوی و کمهزینه راهکار «پارادایم شیفت» است که قبلا در نوروز سال ۱۳۹۷ ارائه دادهام که فایل تصویری آن در دسترس است. بهطور خلاصه تحول از دیدگاه اسلام سنتی به دیدگاه اسلام رحمانی بر پایه آموزههای محکم قرآنی است. در این صورت نهاد دین طبق آیات قرآنی در عرصه عمومی و مدیریت جامعه طبق اصل ۵۶ قانون اساسی در اختیار مردم قرار میگیرد.»
مرتاضی میگوید در آثار مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی و سایر روشنفکران دینی مبانی اسلام رحمانی قابل دسترسی و مطالعه است: «چرا ما در جامعه ایران نتوانیم چنین الگوهای موفقی را که با مبانی اسلامی و قرآنی و منافع ملی و سوابق تاریخی ما ایرانیان هماهنگ است، به کار بگیریم و به چالشهای کنونی خاتمه ندهیم؟» او درباره بعضی مبانی قرآنی و تجربه تاریخی میگوید: «به لحاظ تاریخی میدانیم که در زمان پیامبر اسلام (ص) و حکومت الگوی آن، امام علی (ع) هرگز اجباری در حجاب، آن هم در شرایط زیستی آن دوران وجود نداشته است. اثر ارزشمند «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» که به کوشش جناب امیرحسین ترکاشوند در سال ۱۳۸۹ در فضای مجازی منتشر شده، بهطور مستند این سوابق تاریخی را نشان میدهد. اما آیات زیادی در قرآن این واقعیت را متذکر میشود که رسالت پیامبران ارائه راهکارها و آگاهیبخشی است تا خود انسان با اختیار و آزادی به آنها عمل کند. «و ما علیالرسول الا البلاغ المبین.» رسالت پیامبر فقط ابلاغ راهکارها و آگاهیبخشی است. «و ما انت بجبار» در راستای ابلاغ این راهکارها است و به این معنی که نباید به زور آنان را وادار کنید. آیه محکم قرآنی که در این زمینه به دفعات نقل شده است بخشی از آیه ۲۵۶ سوره بقره است؛ «لا اکراه فی الدین» در پذیرش و اجرای دین ازجمله احکام آن نباید اجباری باشد. اما کمتر به ادامه این آیه که پیام راهبردی دارد و بخشی از سه آیه معروف به آیهالکرسی است (آیات ۲۵۵ تا ۲۵۷ بقره) اشاره شده است.
لاَ إِکرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشدُ مِنَ الغَی فَمَن یکفُر بِالطَّاغُوتِ وَیؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَک بِالعُروَةِ الوُثقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ، که میگوید در پذیرش دین اکراه و اجباری نیست؛ زیرا فقط راه کمال و تعالی انسان از راه تباهی و گمراهی مشخص شده است، (و مانع انسان از بهرهمندی این راهکارها) طاغوتها و امرای خودکامه هستند و هرکه آنها را انکار کند و به خدا ایمان آورد، به دستآویزی محکمتر چنگ زده است که هرگز گسستنی نیست و خدا شنوا و داناست. این آیه به وضوح نشان میدهد درجامعهای که آزادی نباشد و انسان در جایگاه طبیعی خود قرار نداشته باشد، نمیتواند راه رشد و کمال و تعالی خود را طی کند. به عبارت دیگر راه بهشت و تعالی انسان و جامعه از طریق جامعهای میسر است که انسان از کرامت و حقوق انسانی خود برخوردار باشد. به همین مناسبت مهندس بازرگان این جمله تاریخی را دارد که در جامعهای که آزادی نباشد خدا هم پرستش نمیشود.»
محمدتوسلی، سومین دبیرکل نهضت آزادی ایران و فعال سیاسی درباره سیر مقوله حجاب طی این سالها به هممیهن میگوید: «شهروندان در خلاء زندگی و زیست نمیکنند. بلکه وضعیت شهروندان درجوامع تابع قدرت سیاسی و شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است. بعد از انقلاب در ایران، قدرت یا ساختار سیاسی درترکیبی (به قول روحانیون) التقاطی از دو عامل فرهنگی، اسلامیت و جمهوریت شکل گرفت و ساخته و پرداخته شد. درباره عامل فرهنگی که شامل ارزشها و آرمانهای انقلاب میشود میتوان از سه نوع برداشت از اسلام (برداشت مصلحتگرایانه، برداشت بنیادگرایانه و برداشت اصولگرایانه) که هر یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی خاص خود را میسازد نام برد. انقلاب بر مبانی فکری اسلام مصلحتگرا قدرت گرفت و توانست با نرمشهای مصلحتگرایانه اگر نگوییم تمام نیروهای سیاسی اجتماعی، بیشتر قریب به اتفاق مردم و انواع نیروها را با خود همراه و همدست کند. جناح مصلحتگرا به رهبری تمام و کمال و بدون معارض آیتالله خمینی رهبر فقید انقلاب به قدرت رسید و پدیده جمهوری اسلامی پدیدار شد و به منصه ظهور پیوست. جمهوری اسلامی براساس نگرش اسلام مصلحتگرا باور دارد، اگر مصلحت اسلام باشد میتوان از برخی احکام گذر کرد. نگرش مصلحتگرا باور دارد که مردم حق انتخاب رهبران خویش را دارند.»پ
او ادامه میدهد: «مردم حق تغییر قوانین نسلهای پیشین و به روز کردن قوانین را دارند. این نگرش میزان عدالت و صلاحیت را رای مردم میداند. بهطوریکه مقام رهبری به وقت انتخابات صراحتا اعلام داشتهاند اگر به اسلام باور ندارید به واسطه مصلحت حفظ بقا و استقلال کشور در انتخابات شرکت کنید و مشروعیت نظام را حفظ کنید. از این رو وقتی از رابطه حکومت اسلامی با مقوله پوشش زنان صحبت میشود، باید پرسید کدام نوع برداشت از اسلام؟ از طرفی، چون حکومت و دولت و مجلس و قوه قضائیه و در کل ساختار سیاسی برآمده از انقلاب بود این سه نگرش کموبیش در ساختار حکومت به تناسب جمعیت طرفداران و حامیانشان حضور داشتند.
اما مقوله پوشش زنان تابع نگرش اسلام مصلحتگرا بود که دست بالا را در ساختار سیاسی داشت.» توسلی میگوید پوشش زنان با وجود تابعیت اسلام مصلحتگرا در فراز و نشیب و چالش دائمی با سایر نگرشهای موجود در ساختار سیاسی قرار داشتند: «با کمرنگ شدن نگرش اسلام مصلحتگرا در ساختار سیاسی تلاش برای کنترل و نحوه حضور اجتماعی زنان در جامعه بالا گرفت، اما از سوی دیگر جریانات سیاسی با تاثیرگذاری بر جامعه و فرهنگ ساختهای اجتماعی را متحول میکنند و خود نیز تغییر میکنند. طی این چهار دهه بنا بر نگرش مصلحتطلبانه اسلامی که استراتژی خدمات زنان برای زنان در جامعه را ترویج میکرد، حضور زنان در مراکز علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بهطور جدی تقویت و تثبیت شد. انگیزههای شخصی و هویت و فردیت زنان رشد کرد. از سوی دیگر سرعت فناوری و تبادل تجارب انسانی در فضای مجازی نگرش اجتماعی و فرهنگی نسلهای برآمده از انقلاب را تغییر داده است. در پی این تغییرات شخصیتی شکافهای اجتماعی و نسلی عمیقتر شدند. زنان بیشتری به صف مطالبهگران آزادی انتخاب سبک زندگی پیوستند. واقعیت این است که مطالبه آزادی انتخاب سبک و سیاق زندگی و بهرسمیت شناختن هویت خودبنیاد زنان ایران از انقلاب مشروطه تاکنون توسط زنان پیگیری و دنبال میشود.
آنچه ثابت است و همچنان پا برجامانده است، اصل مقاومت زنان در برابر ویترینی شدن هویت و عزت نفسشان برای بیان هویت حکومتهاست.» توسلی میگوید زنان مختارند در چارچوب قانون اساسی انواع پوشش را برای خود انتخاب کنند، به جز پوشش اجباری و مهندسیشده که عاملیت زن را صرفا در برانگیختن احساسات جنسی مردان بهرسمیت میشناسد و هیچگونه عاملیتی ولو از سر مصلحت برای زنان در کنترل و مراقبت و انتخاب سبک زندگی قائل نیست: «از این رو آشکارا مشاهده میشود سیستمها و ساختارهای سیاسی با انواع نگرشها میآیند و میروند و نهایتا خسته میشوند، اما زنان برای نیل به هویت مستقل و خودبنیاد خویش هرگز خسته نشدهاند. زنان باور دارند پوشش مهندسیشده چیزی جدا و قابل انتزاع از هستی اجتماعی آغشته به تبعیضات جنسیتی و طبقاتی در فرهنگ سیاسی تبعیضمحور نیست. امروزه بحث پوشش زنان را بیش از آنکه در چارچوب ارزشهای دینی مورد بررسی قرار گیرد، به ناچار در چارچوب امر سیاسی میتوان پیگیری کرد و توضیح داد. نکته قابل تاکید این است که حجاب بیش از آنکه اسلامی باشد، مقولهای انسانی است و زن و مرد را در بر میگیرد. حق آزادی انتخاب پوشش حقی انسانی ماورای جنسیت و قومیت و طبقه و نژاد است.»
او با اشاره به فضای جنگ و اثر آن بر حجاب زنان ادامه میدهد: «هر تحول و تغییر اجتماعی فضای خاص خود را میآفریند و فضاها معمولا بر جهان اجتماعی و هستی اجتماعی شهروندان اثر میگذارند. در فضاهای خشونتبار که حیات موجود زنده به مخاطره میافتد، هر موجود زنده بیش از پیش از خود مراقبت میکند و به درون خود میخزد. این در خود فرورفتن و خزیدن ربطی به حجاب ندارد. زیرا حجاب در اصل به معنای دفاع از حیثیت و حریم شخصی است و اصلی ثابت و پایدار در نهاد هر موجود زنده از جمله انسانهاست که زنان ایرانی به کمک مردان هموطنشان در دوران جنگ کاملا از عهده این وظیفه مهم برآمدند. اصل حجاب قابل تقلیل به پوشش یا پنهان شدن از ترس جان نیست که اگر چنین بود، یقینا مردم ایران در جنگ پیروز نمیشدند. از سویی نگرش اسلام مصلحتگرا زمان جنگ حکومت را در اختیار داشت.
این نگرش استفاده از نیرو و توانمندیهای زنان را به مصلحت کشور و ساختار سیاسی میدانست. من پژوهش و تحقیق علمی و میدانی ندیدهام که ثابت کرده باشد جنگ سبب تثبیت موضوع پوشش مهندسیشده زنان در جامعه شده باشد، اما مقالات و پایاننامههای متعددی در خصوص نقش زنان در جبههها و پشتجبههها و نقش جنگ در زندگی و توانمندی و استقلال زنان به رشته تحریر درآمده است. فضاها معمولا بر یکدیگر تاثیر میگذارند و فضاهای جدیدی که قبلا قابل تصور نبودند، آفریده و پدیدار میشوند.»
توسلی در مورد تبعات این فشارها برای حجاب زنان در جامعه میگوید: «آزادی از ارکان پایداری اجتماعی است و پایداری اجتماعی از مفاهیم تاثیرگذار در توسعه پایدار است. پایداری اجتماعی در فرایند تحقق اهداف توسعه بسیار مهم است. اهداف مهم توسعه پایدار عبارتند از افزایش قدرت و آزادی انتخاب و گسترش مشارکت و ارتقا کیفیت زندگی که با ارتقاء ظرفیتهای فردی، جمعی، نهادی و امنیت اجتماعی و اعتماد جمعی رابطه مستقیم دارد و در نهایت اینکه پایداری اجتماعی وسیله و هدف توسعه پایدار محسوب میشود. تقسیم جامعه براساس پوشش زنان و ایجاد شکاف و قطبی کردن جامعه به طرفداران و مخالفان پوشش اجباری نتیجه فشارهای غیراصولی و برداشتهای سلیقهای درباره نحوه حضور زنان در جامعه است.»
بیشتر بخوانید: گزارش پزشکی قانونی درباره مهساامینی پیش از ابلاغ از طریق صداوسیما منتشر شد
توسلی معتقد است عدالت و برابری از دیگر ارکان و مفاهیم موثر در پایداری اجتماعی و توسعه پایدار است: «جامعهای که جمعیت زنان در آن از تبعیضهای جنسیتی در رنج و عذاب باشند و از حق آزادی و انتخاب محروم باشند، جامعه بانشاط و امیدواری نخواهد بود. جامعهای که در آن امکانات و منابع تنها به دلیل زن بودن از انسانها دریغ شود، فاقد پایداری اجتماعی است. مشارکت اجتماعی از مهمترین مؤلفههای پایداری اجتماعی است. قطببندیهای اجتماعی کاذب و تقسیم جمعیت زنان به بیحجاب و بدحجاب و باحجاب و تقسیم مردان به بیغیرت و باغیرت مانع شکلگیری اعتماد اجتماعی و بروز خرد و وجدان جمعی میشود. جامعهای که در آن اعتماد و مشارکت و همبستگی و تعاملات اجتماعی روشن و شفاف، پویایی جمعی و احساس تعلقخاطر به سرزمین و اخلاق مراقبت بین زنان و مردان در نهادهای اجتماعی تعمیم نیافته باشد با سختگیرانهترین نوع پوشش هم نمیتوان از بروز بحران های هویتی و آسیبهای اجتماعی جلوگیری کرد.»
توسلی در پاسخ به اینکه با توجه به ابلاغیههایی برای ندادن خدمات به زنان بدحجاب آیا خطر حذف زنان از جامعه وجود دارد؟ میگوید: «بخشی از ابلاغیهها برای ندادن خدمات به زنان ناراضی از پوشش اجباری به دلیل اینکه آشکارا مغایر با مصالح اجتماعی و اقتصادی جامعه بودند لغو شدند. شرط اسلامی شدن جامعه حضور ایمن و سلامت و شاد زنان در سطح شهر، در ادارات، دانشگاهها، مدارس و مراکز آموزشی و خدماتی و... است. جامعه به شرطی اسلامی و در واقع سالم خواهد بود که زنان مخالف پوشش اجباری که به غلط اسلامی خوانده میشود بتوانند ایمن و فارغ از خطر حمله و خشونت و درگیری در آن زندگی کنند. در عین حال زنان هرگز تن به حذف شدن از جامعه نخواهند داد. حذف شدن زنان حتی اگر مطلوب نگرش و برداشت خاصی از دین باشد، به دلیل مغایر بودن با اصل حق آزادی و مشارکت جمعی که در دین اسلام محترم شمرده شده، هرگز تهدید جدی برای زنان ایرانی نبوده و نخواهد بود.»
سیمین کاظمی، جامعهشناس درباره فشارهای ایجادشده برای حجاب به هممیهن میگوید: «برنامهریزیای که ظاهرا برای حجاب شده دو دسته از زنان را در بر میگیرد؛ یک دسته زنانی که کارمند ادارات و بخشهای دولتی هستند و از طریق سختگیریها و بیشتر شدن اثر حراست ادارات برای سفت و سختتر شدن حجاب، آن را اجرا میکنند، در کنارش هم دستهای دیگر وجود دارند؛ زنانی که به عنوان مصرفکننده یا مشتری در جامعه حضور دارند. مثلا زنانی که به بانک مراجعه میکنند که ندادن خدمات به آنها خلاف اصول شهروندی و مشتریمداری است و به نظر میآید چنین طرحی واقعا قابل اجرا نباشد و بیشتر یک امر تبلیغاتی باشد تا اینکه اجرایی شود.»
کاظمی با اشاره به دوقطبی شدن فضا بین زنانی که همیشه در طول تاریخ پیشرو بودهاند، ادامه میدهد: «به نظر اینطور نیست و این تضاد و تعارضها بین عده معدودی است، ولی بازنمایی رسانهای زیادی دارد. توجه کنید که عموم مردم ایران عادت دارند تا یکدیگر را در شکلی که هستند تحمل کنند و این تحمل و مدارا سال به سال دارد بیشتر میشود. به هر حال افرادی داریم که به حجاب معتقدند و افرادی هم که پوشش آزادتری میخواهند داشته باشند و عدهای هم میخواهند دیگران را کنترل کنند و سلایق خودشان را تحمیل کنند؛ و اگر بخواهند امر مداخله در پوشش را بیشتر از این کنند و به یک سری ابزارها متوسل شوند، نتیجهای نخواهد داشت و فقط تضاد و تعارض بیشتر خواهد شد.»
این جامعهشناس درباره پیشبینی اوایل انقلاب نسبت به امروز میگوید: «میدانم که اوایل انقلاب چنین پیشبینیای نمیکردند، ولی وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم میبینیم که حجاب موافقان و مخالفانی داشته، ولی درباره اینکه حجاب اجباری شود، همان زمان هم بسیاری نظر مخالف خود را اعلام کردند و در مقابل، جمع کثیری بودند که درخواست داشتند حجاب اجباری شود و، چون انقلاب تازهتاسیس بود و حجاب معانی و دلالتهای دیگری غیر از آنچه امروز میشنویم، داشت، نماد مبارزه با استبداد و امپریالیسم نیز بود، ولی هر چه میگذرد این معانی کمرنگتر میشود. هر چه که عاملیت زنانه در جامعه بیشتر میشود، معانی ویژهای موضوع حجاب پیدا میکند و آن هم این است که حق کنترل زنان بر بدنشان نقض میشود. از همین جهت است که حتی کسانی که آن موقع ممکن است به این موضوع معتقد بوده باشند، الان در عقایدشان تجدیدنظر میکنند.»
این جامعهشناس درباره بعضی رفتارهای خشونتآمیز گشت ارشاد با مردم و اینکه آیا گاهی گشت ارشاد خود به ارشاد نیاز دارد یا نه میگوید: «اساسا تاسیس گشت ارشاد برای کنترل پوشش، کار اشتباهی بوده که صورت گرفته و در واقع مواجهه نظامی با یک امر فرهنگی قطعا بینتیجه خواهد بود. آنچه از این مسئله برگرفته میشود همان خشونت در عرصه عمومی علیه زنان است که اتفاق میافتد و قطعا صدماتی به زنها خواهد زد. با این وضعیتی که ایجاد کردهاند الان همه زنها بالقوه متهماند و به هر حال برای مواجهه با امر فرهنگی روشهای دیگری هم وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد.»
منبع: روزنامه هممیهن