اقتصاد۲۴- سالهاست که درباره ابعاد حقوقی پدیدهای به نام لباس شخصیها بحثهای فراوانی شده و درباره اشکالات و ابهامات متعدد آن ایرادهای بنیادینی مطرح گشته است. پدیده لباس شخصیها، اما یک ایراد امنیتی هم دارد که خیلیها درباره آن سخن گفتهاند، اما هیچگاه جدی گرفته نشده است. اینکه مردم عادی چگونه میتوانند تشخیص دهند که یک فرد اسلحه به دست در خیابان با لباس معمولی یک مامور لباس شخصی است؟
فراگیر شدن پدیده لباس شخصیها در شرایطی که کشور در حالتی ملتهب به سر میبرد و گروههای تروریستی و تکفیری در اطراف مرزهای ایران فعالیتهای خود را شدت بیشتری بخشیدهاند، از حیث موضوع مطرح شده بسیار حیاتی است.
در گوشه کمتر دیده شدهای از روایتهای ماجرای حمله تروریستی اخیر به شاهچراغ (ع) همین ایراد خود را نشان داده است. روزنامه فرهیختگان در شماره روز شنبه خود با عنوان «روایت میدانی قاسم رحمانی، خبرنگار «فرهیختگان» از حالوهوای شیراز بعد از فاجعه تروریستی» به انتشار یک گزارش میدانی پرداخته که در قسمتی از آن نکته جالبی دارد. اول این قسمت را با هم بخوانیم و بعد ببینیم نکته ماجرا چیست.
بیشتر بخوانید: چرا تردیدها درباره حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز دست به دست میشود؟
روزنامه فرهیختگان: «ماجرا همانطوری است که در فیلمهای منتشرشده از دوربینهای مداربسته دیدید. ضارب از ماشین پیاده میشود، مسافت کوتاهی که گفتم را طی میکند و بلافاصله شروع به تیراندازی میکند، یعنی اصلا به مرحله تفتیش و... نمیرسد. حالا عدهای میگویند حتی یک فندک هم نمیتوان وارد حرم کرد، راست میگویند، اما اینجا اصلا تفتیشی صورت نمیگیرد که بخواهد مانع از ورود اسلحه به حرم شود. از همان ورودی حرم، تیراندازی سمت خدام جلوی در شروع میشود، یکی از خدام به زمین میافتد و دیگری هم فرار میکند، باز هم همانطوری که در فیلمها مشهود است. روبهروی این در، کمی عقبتر، ایستگاه تاکسی است و شخصیها هم آنجا مسافرکشی میکنند. با چندنفری از آنها گپ میزنم که روایت دقیقتری داشته باشم، یکیشان میگوید تروریست را دیده منتها فکرش را نمیکرده تروریست باشد. به گمانش از لباس شخصیهایی بوده که این شبها بهسبب اعتراضات در شهر هستند، برای همین حتی موقع پیاده شدن از ماشین و طی آن چند قدم، خیلی کسی تعجب نمیکند. وارد میشود، تیراندازی را همان ابتدا شروع میکند و از گیت رد میشود.»
بعید به نظر میرسد کسی این بخش از گزارش «فرهیختگان» را بخواند و نکته ماجرا را نگیرد؛ راننده تاکسی، تروریست داعشی را با اسلحه میبیند، اما خیال میکند که او یک نیروی لباس شخصی است. بعید هم هست آن راننده تاکسی تنها کسی بوده باشد که این تروریست را با آن سر و وضع دیده باشد. احتمالا خیلیهای دیگر هم دیدهاند و چرا نباید فکر کنند او یک مامور لباس شخصی است؟ آن هم در حالیکه این روزها به راحتی و به کرات میتوان افرادی اسلحه به دست با لباس معمولی و عادی در خیابان دید؟
این اشکال یک گره مهم و تکنیکال در به کارگیری نیروهای لباس شخصی در امور مختلف انتظامی و امنیتی است، خصوصا در شرایطی که اوضاع کشور دچار التهاب شده.
اساسا یکی از کارویژههای اصلی لباس متحدالشکل برای ماموران دولتی حفظ امنیت در دنیا و عدم به کارگیری افرادی خارج از این پوشش تا جای ممکن، همین ایجاد امکان تشخیص برای شهروندان و مردم عادی است. مساله این است که مردم باید بدانند با چه کسی مواجه هستند.
دولتها به عنوان تنها دارندگان حق استفاده از خشونت مشروع در نظامهای حقوقی-سیاسی مدرن اولا باید حوزه قانونی خشونت مشروع خود را با رعیات حقوق عامه تعیین کرده و به آن پایبند باشند و ثانیا شهروندان را در موقعیت آگاهی کامل در برابر این اعمال پلیسی و انتظامی قرار دهند. یکی از اشکالات استفاده وسیع و عمومی از نیروهای لباس شخصی از بین بردن همین آگاهی عمومی نسبت به نیروی عامل خشونت مشروع است که میتواند تا مرز اشتباه گرفتن یک تروریست با یک مامور لباس شخصی پیش برود. کما اینکه در شیراز نیز چنین شده است.
شاید برخی بگویند که اگر پدیده لباس شخصیها هم برچیده شود باز هم ناممکن نیست که یک تروریست در لباس پلیس دست به عملیات بزند. کما اینکه بارها در همین ایران ماموران قلابی پلیس دستگیر شدهاند. این استدلال درست است، اما کامل نیست. چرا که اولا در آن صورت قطعا کار برای یک تبهکار یا تروریست به راحتی اکنون نیست و ثانیا مجموعه قوانین و ساختارهای کشور است که نباید حتی زمینه همان سوء استفاده را هم فراهم کند.
غرض این است که بگوییم همانطور که در شیراز برخی فرد تروریست را دیده و گمان کردهاند او یک مامور لباس شخصی است، این اتفاق میتواند هر لحظه در هر جایی از کشور دوباره تکرار شود و منتهی به تلف شدن جان هموطنان عزیز و گسترش بیشتر احساس ناامنی گردد.
کما اینکه اگر آن صحنه برای راننده تاکسی در شیراز عادی نبود و او میتوانست یک تروریست را از یک مامور تشخیص دهد، بعید نبود بشود زودتر جلوی آن فاجعه را گرفت و یا اینکه با تلفات کمتری آن را پایان داد.