اقتصاد۲۴- حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس که در دوران ریاست خود بر کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی بارها با مسئله پلن بی ایران در صورت شکست مذاکرات در دورههای مختلف آشناست، درباره این گزینه و راهکارهای جلوگیری از روی میز قرار گرفتن آنها توضیح داد.
گفتگو با او را در ادامه میخوانید:
پلن بی که امیرعبداللهیان درباره احتمال حرکت ایران بهسمت آن هشدار داده است چه مختصاتی میتواند داشته باشد؟
سرنوشت پرونده هستهای ایران و اینکه چه سناریوهایی ممکن است شکل بگیرد، مشخص است. بدترین سناریو و چالشیترین سناریو این است که دیپلماسی عملا با شکست مواجه شود و طرفهای مقابل ایران هم به سیاست فشار حداکثری برگردند. آن وقت ایران ممکن است پلن بی خود را فقط در موضوع هستهای خلاصه کند و بهسمت سوخت هستهای با غنای ۹۰ درصد برود. چون در این شرایط رفتن ایران بهسمت غنیسازی ۹۰ درصد قابلتوجیه است.
در صورت شکست برجام، موضوع گزینه نظامی آمریکا و متحدانش هم مطرح میشود و همین مسئله باعث میشود همه برنامههای ایران هم از حالت متعارف بهسمت غیرمتعارف حرکت کند و موضوع برنامه هستهای ایران هم از این برنامهها مستثنی نیست. با این حال من بعید میدانم و معتقدم موضوع هستهای ایران بهسمت یک چالش نظامی حرکت نمیکند.
منتها سناریوی بعدی که ممکن است بهوجود بیاید و شاید تا حداکثر چندماه دیگر از آن رونمایی شود، یک پیشنهاد مذاکراتی تازه از سوی طرفهای غربی است، اما تا آن زمان غربیها تمام تلاششان را میکنند تا توان چانهزنی ایران را کم کنند.
آنها از همه ابزارها اعم از اعتراضات داخلی ایران، مشکلات اقتصادی و انزوای بینالمللی کشور استفاده میکنند. بهگونهای که شاهد هستید حتی چین هم اقداماتی میکند که خبر از شکست راهبرد ضد انزوای ایران با حرکت بهسمت شرق میدهد.
آمریکا سعی میکند فشارها را بیشتر کند تا ایران از یک موقعیت تضعیفشده وارد مذاکره شود. در واقع غرب پیشنهادهای برجامیاش را کنار نمیگذارد، ولی سعی میکند ایران را بهعنوان طرف تضعیفشده پای میز مذاکره بکشاند.
چرا دولت بهجای پلن بی باید به شکل تضعیفشده به میز مذاکرهای برگردد که در آن کمترین امتیاز را خواهد گرفت؟
من میگویم ایران بههرحال باید به استقبال چنین شرایطی برود، اما چهار پیششرط دارد: شرط اول، ایجاد سازوکار حل اختلاف داخلی است؛ بهگونهای که این ناآرامیها به شکل مسالمتآمیز حل شود و تبدیل به یک عامل پایداری برای تضعیف چانهزنی ایران نشود. هر نظامی که سازوکار حل اختلاف درونی بهتری دارد در عرصه بینالملل بهتر عمل میکند. دومین شرط این است که مشخص شود در گذشته چرا این فرصتسوزی رخ داده است.
بیشتر بخوانید: خبری نیست؛ توضیحات باقری درباره تحولات در مذاکرات برجام
در ایران تنها چیزی که مجازات ندارد فرصتسوزی در سیاست خارجی است، درصورتیکه همین فرصتسوزیها میلیاردها دلار خسارت به کشور زده که آخرین آن عدم احیای برجام قبل از جنگ اوکراین است. اگر ایران زودتر به برجام برگشته بود، میلیاردها دلار پول وارد کشور میشد و کشور دچار این انزوای بینالمللی نبود. حالا کسانی که این فرصت را از دست دادهاند، هنوز در جایگاه مدعی هستند، درحالیکه باید محاکمه شوند.
سومین شرط این است که تیمی باید برای دیپلماسی انتخاب شود که پیشینه حل اختلاف داشته باشد، نه پیشینه ایجاد اختلاف. موضوعی که فرصت قبلی را از دست داد، تیمی بود که مامور برجام شده بود و ید طولایی در از دست دادن فرصتهای سیاست خارجی کشور داشت. از این تیم انتظار کمی برای احیای برجام وجود داشت و نتیجه هم مشخص شد.
پیششرط چهارم این است که کشور باید به سامان اقتصادی برسد. امروز نوعی ناتوانی در مقابله با مشکلات اقتصادی وجود دارد. جالب است که هیچ دولتی به اندازه این دولت پست اقتصادی ایجاد نکرده و شعار اقتصادی نداده و ادعا نکرده که سفره مردم را به اقتصاد بینالملل گره نمیزند.
این دولت مدعی است سفره مردم را به برجام پیوند نمیزند، ولی الان مشخص شده چقدر در این حوزه ناموفق بوده است. این دولت باید به ثبات اقتصادی برسد وگرنه هر مذاکرهای به شکست میانجامد.
امروز مسئولانی که مسئول حل مشکلات کشور هستند، ادعاهای دوردستانهای درباره رستگاری آینده ایرانیان و ملت حرف دارند. کسانی که در حل مشکلات امروز مردم عاجزند، چطور میتوانند برای رستگاری آینده حرف بزنند؟
سال اول دولت کنونی با عزل و نصبهای مختلف از جمله نصب دامادان و آقازادگان و انداختن گناه ناکارآمدیها به گردن دولت قبل گذشت. در سال دوم که عملا مشکلات اقتصادی خودش را نشان داده با ادعاهای کلان مواجه هستیم.
پیشنهادهای برجامی غربیها همیشه روی میز است، اما به میزانی که ایران در این چهار عامل نقش فعال داشته باشد؛ با این پیشنهادها میتواند به منافع ملی نزدیک شود.
آیا پیشنهادهای برجامی همیشه روی میز است یا اساسا ممکن است مذاکرات برای یک توافق جدیدی که دیگر برجام نیست، انجام شود؟
من معتقدم پیشنهاد برجامی اروپاییها همیشه روی میز است. اروپا میداند فناوری هستهای ایران چیزی است که اگر پیشبینیناپذیر باشد، مدیریت تحولات منطقه را برای آنها سخت میکند. بههرحال عقلای غربی میدانند که با گزینههای نظامی نمیشود با موضوع هستهای ایران برخورد کرد؛ لذا همیشه این پیشنهاد را دارند. حتی ترامپ هم که برجام را پاره کرده بود، هنوز پیشنهادهای برجامی داشت.
طرف اروپایی و آمریکا و متحدانش میدانند که ایجاد یک فضای چالشی با ایران بهضرر آنهاست. البته اینها بهجز اسرائیل است، چون نتانیاهو سیاست نقطهزنی علیه ایران را مطرح کرده که غربیها میدانند این سیاست یک حماقت استراتژیک است.
در میان همه مسائلی که غربیها با ایران مطرح میکنند، اعم از سازش خاورمیانه یا موضوع توان موشکی ایران، آنچه امروز دغدغه غربیهاست، فناوری هستهای ایران است.
اگر در غرب این وسوسه شکل بگیرد که موضوع هستهای را به دیگر مسائل اختلافی با ایران پیوند بزنند، ایرانیها هم بیکار نمینشینند و موضوع هستهای را به دیگر مسائل وصل میکنند؛ مانند قابلیت توان موشکی.
از محل این دو اتصال، غربیها در موضع انفعال قرار میگیرند. پیش از اینکه این وضعیت تقابلی شکل بگیرد، به نفع طرفین است که یک توافق برد- برد کنند. من احتمال چنین توافقی را هم میدهم.
منظور شما از گره زدن مسائل هستهای به موشکی چیست؟
در جریان مذاکرات، ایران هیچوقت اجازه نداد موضوع توان موشکی و عمق استراتژیک کشور در منطقه به بحث هستهای گره بخورد. چون هر وقت به این سمت میرفتند ایران میز مذاکره را ترک میکرد، اما اگر زمانی این تلاقی صورت بگیرد، منجر به یک میز مذاکره جدید نمیشود، بلکه منجر به سناریوی اول میشود.
اگر غربیها سعی کنند چالشهایشان را بهصورت ترکیبی بههم وصل کنند، ایران هم این قابلیت را دارد که توان هستهای را به موشکی ربط دهد. من معتقدم از این سناریو دور هستیم، ولی این سناریو میتواند غربیها و آمریکاییها را از آسمان به زمین بیاورد.
آیا منظور شما از این پلن ایران، ساخت موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای و رفتن به سمت ساخت بمب اتم است؟
ایران راهبردی برای رسیدن بمب ندارد، ولی قابلیت تولید اورانیوم با غنای ۹۰ درصد را دارد. فناوری هستهای در چندصد رشته علمی، صنایع کشورها را به مرحلههای تکنولوژی ارتقا میدهد. این تکنولوژی همیشه در اختیار کشورهای شمال بوده که بهشدت گران است و آن را محدود به کشورهای دیگر واگذار میکنند.
ایران این قابلیت را دارد و همین الان در تاسیسات آبسنگین اراک بیش از ۳۰ نوع تولیدات دانشبنیان هستهای دارد و صادر میکند که برخی از کشورهای مقصد، کشورهای اروپایی است. صنعت هستهای برای ایران بهسمت بمب راهبردی ندارد، اما قابلیتهای رسیدن به ۹۰ درصد را دارد.
ولی اگر ایران احساس کند گزینههای نظامی با هدف تجهیزات و تاسیسات هستهای ایران مطرح است، آنوقت تعریف فناوری و دیپلماسی در رفتار هستهای ما بهسمت دفاع میرود. این طبیعت مناسبات بین کشورهاست. همین احتمال چهار ستون بدن دیپلماتهای غربی را بهلرزه میاندازد.
اگر ایران هیچ راهبردی بهسمت بمب ندارد، چرا باید با این احتمال چهارستون بدن دیپلماتهای غربی به لرزه بیفتد؟
ایران راهبردی ندارد، اما قابلیت غنیسازی ۹۰ درصد را دارد. وقتی یک کشوری قابلیت دارد آنوقت اگر طرف مقابل فضا را چالشی کند، از این قابلیت هرگونه استفادهای میشود کرد. غرب خیلی تلاش کرد ایران را از نظر قابلیت دچار چالش کند، اما نتوانست. در خیلی از کشورها براساس شرایط خاص این قابلیتها به راهبرد هم تبدیل میشود.