اقتصاد۲۴- در «رابطه گردشگری و سینما» به یکی از مهمترین شاخههای گردشگری با عنوان «فود توریسم» یا «گردشگری خوراک» میتون اشاره کرد. مبحثی مهم در تبادلات فرهنگی که سابقهی طولانی و موثر از طریق سینما و تلویزیون در دنیا داشته و دارد.
چراکه فرهنگ خوراک و به تعبیری سفرهها به عنوان برآیند فرهنگ اقوام و ملل از جذابترین و مهمترین عرصههای بروز و جلوهی آداب و عادات و تاریخ و فرهنگ به شمار آمده و به همین علت سینمای بسیاری از کشورهای دنیا با هوشیاری توجه ویژهای نسبت به آن داشته و دارند.
از سینمای غرب و آمریکا و ایتالیا که پاستا و پیتزا را به تمام دنیا شناسانده و در سفره همهی ملل دنیا جای دادند تا شرق دور و چین و ژاپن با سوشی و نودل و.... چنانکه میبینیم طی سالهای اخیر از پیشروترین کشورها در این زمینه کره جنوبی با فیلم اسکاری «انگل» و سریال «بازی مرکب» بوده است که به صورت جدی معرفی فرهنگ خوراک کره یی را در دستور کار خود قرار داده است.
اما پیش از آنکه مشخصا به پیشینهی ورود کردن سینما و تلویزیون به حوزه بپردازیم، بهتر است برای درک هرچه بهتر این موضوع ببینیم که گردشگری غذایی یا گردشگری خوراک چیست.
تولد گردشگری خوراک در دنیا به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و زمانی باز میگردد که اریک ولف مدیر اتحادیه بینالمللی توریسم غذا عبارت «گردشگری خوراک و پختنیها» را در مقالهای به کار برد.
هرچند که اغلب ما حتی بدون دانستن این نوع گردشگری هم با آن روبرو بوده ایم. چرا که اگر اهل سفر باشیم، اما جزو آن دسته از آن دسته افرادی هم نباشیم که وقت بستن بار و بنه سفر، چند کنسرو لوبیا و قارچ هم کنار کفش و لباس هایتان جاساز میکنند و احتمالا یک بسته نان لواش هم ته چمدان میخوابانند، (چه از روی آینده نگری و حفظ آمادگی برای قرار گرفتن در موقعیتهای اضطراری و چه برای کم کردن هزینهها و یا از این رو که فکر کرده ایم غذاهای شهر و کشور مقصد با ذائقه مان ناسازگار و شاید مطابق با سلیقه و یا اعتقاداتمان و ... نیست) حتما یکی از مهمترین خاطره هایمان، رفتن به رستوران فلان شهر یا کشور، خرید سبزی و ادویه و میوه از بازار محلی آن شهر، ساندویچ خوردن در یک فست فود زنجیره ای، نوشیدن آب میوههای محلی در کافههای مرکز شهر و یا خریدن بستنی مشهور آنجا از دکهها و چرخ دستیهای خیابانی و ... بوده است.
چراکه خوردن و آشامیدن، به هر حال و همیشه جزو مهمترین لذتهای سفر یک توریست است، اما اگر تبدیل به هدف ِ اصلی آن فرد از سفرش شود، آنوقت، تبدیل به «فوود توریسم» شده است.
یعنی وقتی که توریست یا گردشگر، سفر خود را اساسا با هدف آشنایی و چشیدن خوراکیها و نوشیدنیهای مناطق و شهرها و کشورهای مختلف برنامه ریزی و آغاز کند، آن گردشگر، فوود توریست یا گردشگر خوراک و نوشیدنی نامیده میشود.
فوود توریسم، همچنین از زاویهای، مهمترین نوع گردشگری است. چراکه در سایر انواع توریسم مانند گردشگری طبیعت (صعود از اورست یا کلیمانجارو)، گردشگری ورزشی (المپیک یا جام جهانی)، گردشگری درمانی و حتی گردشگری هنری (جشنوارههای سینمایی یا بینالهای نقاشی) معمولا زمان و فصلهای خاصی که مناسب آن هدف سفر باشند وجود دارد، اما گردشگری خوراک و نوشیدنی به مکان و زمان خاصی محدود نمیشود. خوردن و آشامیدن اصلیترین نیاز بشر است و تنوع و گوناگونی مشابه آن نیز در هیچ نیاز دیگری وجود ندارد.
این حوزه، همواره نیز در حال زایش و نوآوری و تغییر و رشد به جلو و حتی بازگشت به گذشته و ریشههای فرهنگی و سرزمینی و تمدنی است. به شدت به فرهنگ و آداب و اعتقادات و سلیقه افراد و روحیات و ژنتیک و خرده فرهنگها وابسته است؛ بنابراین بازار این نوع از گردشگری نه تنها هیچ وقت اشباع نخواهد شد بلکه به هر تعداد هم که وارد بازار عرضه و تقاضا در آن شوند باز هم فضای خالی بسیاری خواهد داشت.
بیشتر بخوانید: پروژههای گردشگری در کیش نیمه کاره ماند
به تعبیری در دنیای آیندهای نه چندان دور که از حالا نیز آغاز شده، هر فردی هم یک فوود توریست خواهد بود و هم در عین حال، خود (خوراکیها و نوشیدنیهای متعلق به فرهنگ و آداب و رسوم و شهر و کشور او) یک جاذبه گردشگری برای دیگر فوود توریستها خواهد بود.
گردشگری غذایی یک فعالیت عمومی و همهجانبه است و تمامی جنبههای غذا از دستگاههای فروش خودکار و فروشندههای دورهگرد گرفته تا رستورانهای لوکس و درجهیک را پوشش میدهد و هرکسی که به هر شکلی با خوراک و نوشیدنی سروکار دارد، بخشی از این صنعت محسوب میشود.
اما نکتهای که باید در این میان حتما مورد توجه قرار بگیرد، دچار نشدن به یک خطای معنایی درباره فود توریسم است. چرا که بارها پیش آمده در کلاس درس یا در جمعی دوستانه یا کاری که بعضا حتی آشنا به صنعت گردشگری و برخی از آنان دست اندرکار صنعت گردشگری و توریسم بوده اند، از" فوود توریسم" حرف زده شده و افرادی برای ذکر مثال در این باره و یا واقف نشان دادن خود به موضوع، به اشتباه از رفتن به فلان چلوکبابی در حومه شهر با خوردن معجون در آن سر شهر و ... گفته اند تا مصداقهایی باشند بر این موضوع درحالیکه باید بدانیم در تعریف گردشگری و توریسم، به شخصی گردشگر گفته میشود که از محل زندگی خود، به شهر یا کشوری دیگر برود و حداقل یک شب و حداکثر یک سال آنجا بماند و هدفش، تحصیل یا کسب درآمد نباشد.
بنابر این رفتن به هر جایی برای خوردن و آشامیدن حتی با وجود طی مسافت نمیتواند، فوود توریسم نام بگیرد.
همچنین در آخر لازم به ذکر است که شناخت ارتباط این نوع از گردشگری با سایر شاخههای هنری و گردشگری و همچنین مبحث بسیار مهم «دیپلماسی خوراکی» نیز جای تامل و شناخت و پژوهش بسیار دارد.