اقتصاد۲۴ - میرا قربانیفر -
روزهای اخیر برای مسئولان ایران با شگفتی همراه بود. سه کشور چین، عراق و کره جنوبی موفق شدند مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی را در روزهای اخیر شگفت زده کنند. بیانیه مشترک چین و عربستان، اظهارات رئیس جمهور کره جنوبی در امارات و پس از آن اظهارات سران عراق که هر سه به نوعی زمانی از شرکای اقتصادی ایران بودند و دو کشور از این سه کشور هنوز هم امید ایران برای گذر از گردنه تحریمها بودند برای کشورمان با شگفتی بسیار همراه شد.
اینکه چطور مراودات اقتصادی در جهان امروز میتواند کل روند و بازیهای سیاسی در حوزه دیپلماسی را تغییر دهد شاید از اولین نشانههای اظهارات روزهای اخیر مقامات چین، کره جنوبی و عراق بود.
فریدون مجلسی ، دیپلمات سابق کشورمان و کارشناس سیاسی در همین باره به اقتصاد ۲۴ میگوید: «ایران کشور بزرگی است که با قطع روابط متعارف جهانی نخواهد مرد، اما نمیتوان نمردن را هدف و آرمان مناسبی در مسیر توسعه تلقی کرد». او البته ریشه جدی اظهارات اخیر این کشورها را در روابط گسترده اقتصادی آنان ارزیابی میکند.
مشروح گفتگوی اقتصاد ۲۴ با فریدون مجلسی را در ادامه میخوانید:
* چین، کره جنوبی و عراق، سه کشوری بوده اند که اخیرا علیه منافع ملی ایران و به نفع برخی کشورهای حوزه خلیج فارس اظهاراتی را مطرح کرده اند. این در حالی است که هر سه این کشورها برای سالها به عنوان شرکای ایران در اقتصاد شناخته میشده اند. فکر میکنید انگیزه این کشورها برای چنین اظهاراتی چیست و مسئولان اکنون در مقابل این اظهارات چه گزینهای پیش رو دارند؟
- حقیقت این است که هیچ یک از این سه کشور علیه منافع ملی ایران اقدامی نکرده اند بلکه فقط به سود منافع ملی کشور خودشان اقدام کرده اند.
چین در حال حاضر بزرگترین کشور بازرگانی جهان است و هر چند که بزرگترین وارد کننده سوخت و مواد پتروشیمی از ایران و بزرگترین طرف بازرگانی کشورمان است، اما باید توجه کرد که با دور زدن تحریمها و خرید این ماده از ایران و محل اعتباری که ایجاد میشود کالاهای مورد نیاز ایران را به طور پایاپای میفروشد، اما با همه این موارد باز هم ایران بزرگترین طرف بازرگانی چین نیست!
بزرگترین طرف بازرگانی چین را باید کشورهایی همچون آمریکا، روسیه، ژاپن، هند، پاکستان، اروپای غربی و کشورهای جنوب شرقی آسیا دانست. از سوی دیگر در خاورمیانه نیز چین برای بازرگانی میتواند با کشورهای عربی و اسرائیل به روال قانونی و متداول بین المللی با گشایش اعتبار از مجاری بانکی و بیمه حمل و بازرسی قانونی، به آسانی وارد تجارت شود.
از سوی دیگر این کشور، چون عرضه کننده انحصاری نیازهای ایران است میتواند این کالاها را ارزانتر بخرد و گرانتر و نقد بفروشد و نیاز به بازاریابی و رقابت هم ندارد. از همین رو است که به طور مشخص چین، بازارهای چند برابری عربی و اسرائیل را همراه با بهره مندی از روشهای تراکنش بانکی متعارف و اطمینان از صحت معاملاتِ فارغ از پولشویی و پول کثیف مواد مخدر و ... در قالب پروتکلهای FATF، به بازار کوچکتر ایران که همیشه در معرض جنگ منطقهای و دردسرهای بین المللی هم قرار دارد، ترجیح میدهد و میکوشد برای بازاریابی و بهره مندی بیشتر مطابق میل آنها سخن بگوید و رفتار کند. در همین حال به راحتی نیز خود را شریک تجاری بی رقیب ایران نیز میداند.
کره جنوبی هم گرچه زمانی خریدار نفت ایران و فروشنده کالاهای خود بود، اما مدتهاست به دلیل تحریم، بازارهای خود را به روی کالاهای ایرانی بسته است و حتی پرداخت مطالبات مانده از خریدهای پیشین را منوط به رفع تحریم کرده است. اما در مقابل بازارهای ثروتمند عربی به روی کره جنوبی گشوده است و مانند چین بازار بزرگتر و باز را به بازار کوچکتر و تعطیل ترجیح میدهد! پس مطابق میل آنها سخن میگوید. در ایران نیز اکنون کره جنوبی چیزی برای از دست دادن ندارد.
اما عراق برای ایران وضعیت خاصی دارد. زمانی به دلیل احساس دین به خاطر دوران پناهندگی فعالان شیعه عراقی در ایران که بعد از صدام به قدرت رسیدند و نیز بعد از کمک ایران به رهایی آن کشور از شر داعش، روابط ویژهای بین ایران و عراق برقرار شد. اما در همان زمان نیز تمایل جمهوری اسلامی به شیعیان عراق و نیز تشکیل سازمانهای شبه نظامی مانند حشد الشعبی، نوعی احساس سلطه طلبی ایرانی در محافل ناسیونالیست عراقی ایجاد کرد که همزمان با بالا رفتن درآمد نفت عراق و کاهش محبوبیت ایران به دلیل فعالیتهای میدانی به جای ارتباطات دیپلماتیک، محافل عراقی را به استقلال طلبی بیشتر در رابطه با ایران سوق داد.
بیشتر بخوانید: پافشاری عراق بر استفاده از یک نام جعلی برای خلیج فارس
به خصوص که عراق نیز پیروی از تمایلات جمهوری اسلامی در رابطه با اسرائیل را برای خودش زیانبخش دانسته و خود را دوست مشترک ایران و آمریکا نامیده است. با این حال با ترویج ناسیونالیسم عربی و بهره مندی از روابط سودمند با کشورهای عرب ثروتمند حوزه خلیج فارس که میتوانست با احساس استقلال بیشتری، تعادلی میان روابط خود با جمهوری اسلامی و کشورهای «برادر عرب» برقرار کرد.
به خصوص عدم تمایل ورود به کشمکشهای تنش آفرین اسرائیل و فلسطین که میتوانست مانع روابط با آمریکا شود و ترجیح بهره مندی از درآمد نفتی که آینده اقتصادی مشابه سایر کشورهای نفتی عرب را نوید میدهد، منافع ملی خود را در این دیده است که با پناه گرفتن در پس هویت عربی و رعایت تمایلات برادران عرب روابط خود را با آن مجموعه که شامل کشورهای ثروتمند و توسعه یافتهتر منطقه است، توسعه دهد و به همین دلیل نیز این روابط تازه را به ارتباطات قبلی خود با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد.
* اکنون دیگر بیش از یک دهه است که تفکری در مسئولان ایران مدام از نگاه به شرق به جای نگاه به غرب و گسترش مراودات اقتصادی با شرق سخن میگوید و این تفکر اتفاقا حالا به قدرت نیز رسیده است. آیا میتوان بدون مراودات منسجم با جهان و با رویکرد نگاه به شرق، کشور را اداره کرد و اقتصاد را بهبود بخشید و فکر کرد که شرایط طبیعی در روابط خارجی داشت؟
- باید توجه کرد که این نگاه به شرق کنونی با نگاه پیشین طرفداران شوروی بر پایه هم اندیشی مارکسیستی طرفداران آن آرمان فرق میکند. حتی نگاه به شرق کنونی در ایران نیز با سیاست آلمانی نگاه به شرق دوران ویلی برانت و هلموت اشمیت که منظور آن تنش زدایی در روابط آلمان با کشورهای کمونیستی از جمله آلمان شرقی بود، نیز فرق میکند و برخلاف آن سیاستی خصومت آمیز نسبت به فرهنگ غرب که از طرفی اصولگرایان آن فرهنگ و شیوه زندگی را برای جوانان ایرانی جذابتر و موجب دور شدن آنها از ارزشهای معنوی و اعتقادی «ارزشی» میدانند.
در واقع در این نوع نگرش، تولیدات سخت افزار فرهنگ غرب از جمله انواع وسایل برقی و مبلمان و تزئینات زندگی تا اتومبیل و تلفن هوشمند و وسایل و تجهیزات خانه اروپایی را ترجیح میدهند، اما با محتوای هنری و فکری و فلسفی آن مخالف اند.
البته دلیل مهم دیگر نیز مساله شعار نابودی اسرائیل است. از آغاز جمهوری اسلامی که مصادف با قرارداد کمپ دیوید و صلح اسرائیل و مصر بود نیز این دشمنی به صورت شعار و ایدئولوژی وجودی جمهوری اسلامی متجلی گشته است. در حالی که غرب نه تنها حامی بلکه خود را تضمین کننده بقای اسرائیل معرفی میکند.
از این دیدگاه، اصولگرایان، غرب را دشمن خود و حامی دشمن(اسرائیل) میدانند و از این رو جمهوری اسلامی تدریجا از روابط تجاری خود با غرب کاسته و آن را به حد صفر رسانده است. همچنین با توجه توسعه غنی سازی هستهای که از سوی غرب، ابزاری برای ساخت بمب و نابودی اسرائیل تلقی شده است، رابطه با غرب تبدیل به بحرانی شد که با امضای قرارداد برجام امید میرفت در روند آن بهبودی حاصل شود، اما اصولگرایان با شلیک موشک و با شعار نابودی اسرائیل از ادامه این روند نیز جلوگیری کردند.
اکنون نیز ادامه روند با این خصومت و همراه با تهدیدهای مکرر موجب تشدید تحریمها شده و به حذف ایران از نظام بانکی بین المللی و دور شدن از روابط بازرگانی جهانی انجامیده است. در این میان میتوان اینگونه ارزیابی کرد که حالا فقط روابط پایاپایی با چین برقرار است.
البته ایران کشور بزرگی است که با قطع روابط متعارف جهانی نخواهد مرد، اما نمیتوان نمردن را هدف و آرمان مناسبی در مسیر توسعه تلقی کرد.
* در شرایطی که سه کشور شریک ایران در سالهای اخیر به ناگاه علیه ایران اظهاراتی را بیان میکنند که حتی تمامیت ارضی ایران را تهدید میکند، روابط با اتحادیه اروپا هم به سرعت در روند سراشیب و جدایی قرار گرفته است. مجموع این روند را اکنون چطور ارزیابی میکنید و راه خروج از وضعیت را چه میدانید؟
- باید توجه کرد که این سه کشور که روابطی با ایران داشته و دارند، اما خودشان را شریک ایران نمیدانند. شاید چون جمهوری اسلامی ایران تقریبا با کشورهای کمی اکنون رابطه دارد آنان را شریک خود بپندارد، اما این کشورها در عرصه بین الملل روابط گسترده تری با کشورهای دیگر به خصوص همسایگانشان از جمله با ایران داشته اند. اما چون روابط خارجی ایران تنش آلود است و جمهوری اسلامی هدف نهایی خود را نابودی اسرائیل اعلام کرده و هر زمان احتمال جنگ نهایی میرود، لذا طبیعتا نمیخواهند خود را شریک التهابها و تنشهای سیاسی جمهوری اسلامی کنند.
در واقع چین و عراق میکوشند تعادلی را برای ادامه بهره مندی در روابط با ایران حفظ کنند. تا زمانی که تنش منطقهای ایران در رابطه با شعارهایش به روندی در قالب قطعنامههای ملل متحد تبدیل نشود، راهی برای خروج از وضعیت موجود به نظر اینجانب نمیرسد و ممکن است به راه حل نهایی بینجامد.
بیشتر بخوانید: واکاوی قراردادهای اقتصادی کشورهای منطقه بدون حضور ایران
* آیا اکنون برجام یا هر توافقی برای احیای آن میتواند کمک کند؟ اساسا چقدر امکان بازگشت طرفین به میز مذاکره وجود دارد و بدون توافق برجام وضعیت اقتصاد ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
- در شرایط کنونی دیگر برجام هم نمیتواند مبنای مذاکره باشد، زیرا برجام فقط به جلوگیری از توسعه هستهای ایران به سمت تولید بمب اتمی میاندیشید، اما پس از اطمینان از اینکه حالا این روند فرق کرده است دیگر تا پیش از اعلام نوعی ترک مخاصمه نمیتوان امیدی به ادامه مذاکره داشت.
* مساله قیمت دلار و طلا در بازار ایران به شدت بحرانی شده است و پیش بینی دلار ۵۰ هزار تومانی حالا از همیشه نزدیکتر است و برخی پیش بینی میکنند تا اسفند به این رقم در اقتصاد ایران خواهیم رسید. آیا بدون توافق و مذاکره اساسا راهی برای بازگشت از این مسیر برای ایران وجود دارد؟
- تورم ایران ناشی از هزینههای بالاتر از ظرفیت اقتصادی و مالیاتی کشور است. یعنی با وجود نیروهای موازی و مکرر نظامی، امنیتی، انتظامی و خصوصا جنگ دائمی نیابتی و اصالتی در سوریه، لبنان، فلسطین و یمن و نیز نیز هزینههای هستهای، موشکی و هزینههای تبلیغاتی داخلی و خارجی غیر مولد نمیتوان راه حلی اقتصادی برای اقتصاد پرهزینه و کم درآمد جمهوری اسلامی ایران یافت.
این روال در دهههای مکرر ادامه داشته و ایران را از غنیترین کشور منطقه با بهای ثابت ارز و کمترین نرخ تورم به فقیرترین کشور منطقه با تورمی درمان ناپذیر تبدیل کرده است. تنها درمان ادغام نیروهای نظامی و انتظامی مسلح در یک تشکل واحد و با کیفیت و کاستن از کمیتهای پرهزینه و کم اثر، منحصر کردن وظیفه حکومت به برنامههای عمرانی و توسعه در داخل کشور و کاستن از هزینههای تبلیغاتی و غیر مولد است. به نظر میرسد بخشی از این تغییرات با خط قرمزهای موجود در تناقض و ناشدنی است و به نظر بنده بدون تغییر این خطوط قرمز بازگشت از این مسیر برای ایران وجود ندارد.