اقتصاد۲۴ - دنیس راس، نماینده ویژه اوباما در امور خاورمیانه، بهتازگی از پرهزینهبودن احیای برجام برای دولت بایدن گفت و پیرو آن تأکید کرد در حال حاضر واشنگتن به دنبال یک توافق جدید با تهران است. در همین راستا «شرق» پیشتر در مجموعه گزارشها و تحلیلهای خود این مسئله را چندینبار مورد تأکید قرار داده بود که فضای سیاست خارجی با اقدام خصمانه پارلمان اروپا برای قراردادن سپاه در لیست گروههای تروریستی وارد دوره جدیدی شده است که تلاشهای دیپلماتیک برای احیای برجام را سختتر میکند. ازاینرو به نظر میرسد غرب به دنبال این است در مسیر رسیدن به توافق جدید احتمالی حرکت کند.
با این نگرش به نظر میرسد اقدام شورای وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا مبنی بر انصراف از آغاز روند حقوقی و اجرائی برای قراردادن سپاه در لیست گروههای تروریستی و نیز تأکید بر ادامه گفتگوهای هستهای با ایران نشان میدهد اکنون غرب به دنبال ترسیم مسیری است که ضمن تعریف فشار هدفمند بر برخی نهادها و افراد، بستر را برای تداوم گفتگوها البته با هدف تعریف توافق جدید فراهم کند. به همین دلیل پارلمان اروپا نیز در قطعنامه خود به بند توقف مذاکرات هستهای با ایران رأی نداد. اینکه اروپا و آمریکا در فضای جدید تحولات چهار ماه اخیر با فشار، تحریم، اجماع و انزوای تهران به دنبال کاهش توان چانهزنی دیپلماتیک ایران و در نهایت تحمیل توافق جدید خود هستند، تنها یک روی سکه است. روی دیگر آن به واکنش تهران بازمیگردد که جای بحث، بررسی و تحلیل دارد. از این منظر «شرق» در سرفصل جدید خود سعی دارد به واکنش تهران دراینباره بپردازد.
جواد ملکیان دراینباره ابتدا گزاره محوری «شرق» یعنی تلاش غرب برای شکلگیری توافق جدید را محتمل میداند و در ادامه روی چند اتفاق مهم در حوزه سیاست خارجی تمرکز میکند و پیرو آن اعتقاد دارد که باید با بررسی و تحلیل این سه موضوع به کالبدشکافی و واکاوی رفتار احتمالی تهران پیرامون تحمیل توافق جدید رسید. اولین موضوعی که این تحلیلگر حوزه سیاست خارجی روی آن تمرکز میکند، به تلاشهای اخیر ایالات متحده آمریکا برای فشار به دولت چین با هدف کاهش و حتی توقف کامل خرید نفت از ایران بازمیگردد. از این منظر مفسر حوزه بینالملل یادآور میشود که با توجه به فشار اقتصادی و معیشتی کنونی بر دولت سیزدهم اگر ایالات متحده موفق شود چین را با خود همراه کند، فشار مضاعفی بر دولت رئیسی شکل خواهد گرفت. با این برآورد، ملکیان یادآور میشود که کسری بودجه برای سال ۱۴۰۲، ذیل نبود درآمدهای نفتی بر فرایند مذاکرات برجامی اثرگذار است. به همین دلیل این کارشناس حوزه برجامی در مقام بررسی واکنش مناسب تهران معتقد است که ایران میتواند از همه ابزارهای خود نهایت استفاده را ببرد که مانع از کاهش خرید نفت توسط چینیها شود.
البته نکته فوق از سوی بهزاد نیکمنش به عنوان دیگر کارشناس مربوطه زیر سؤال میرود، چراکه به باور این تحلیلگر مسائل شرق آسیا، چین اکنون به یک بازتعریف در سیاست خارجی خود در منطقه خاورمیانه دست زده است که مهمترین بروز و ظهور آن از نگاه او به سفر اخیر شی جین پینگ به عربستان سعودی بازمیگردد. اما نیکمنش این را هم یادآور میشود که اساسا وضعیت سیاست خارجی ایران در ماههای گذشته به قدری حساس شده است که ریسک تداوم مناسبات تجاری را بالا برده تا جایی که چینیها ممکن است روی خرید نفت از ایران نگاهی تازه داشته باشند.
بیشتر بخوانید: چرا مردم نتیجه دستاوردهای دولت رئیسی را حس نمیکنند؟
با این حال قاسم مولایی، دیگر کارشناس این بحث، گفتههای نیکمنش را از زاویه دیگری تحلیل میکند و به «شرق» میگوید که چین از آن میزان هوشمندی سیاسی و انعطاف دیپلماتیک برخوردار است که سعی میکند از هر دو بازوی ایران و آمریکا در تحقق منافع خود بهصورت همزمان استفاده کند. به این معنا، تحلیلگر حوزه سیاست خارجی روی فرصتطلبی چشمبادامیها تمرکز میکند و در این راستا از بازی دوسره پکن میگوید، به این معنا درخواست آمریکا از چین یک بستر را برای دولت پکن فراهم میکند که از یک طرف بخواهد با خواست نفت ارزانتر از تهران کماکان خود را مشتری انرژی ایران نشان دهد که سود سرشاری را متوجه چین خواهد کرد و از آن سو به باور مولایی، چینیها تلاش خواهند کرد از اهرم تهران و برگ برنده ایران بهخصوص در حوزه معادلات انرژی فشار مضاعفی را به واشنگتن در دیگر مسائل بهویژه تایوان وارد آورند.
نکته دومی که جواد ملکیان در گفتگو با «شرق» روی آن مانور میدهد به رزمایش اخیر ایالات متحده و اسرائیل بازمیگردد که بزرگترین رزمایش انجامشده توسط آمریکا با یک متحد خارجی خود است. مفسر حوزه سیاست خارجی انجام این رزمایش به موازات تلاش دولت بایدن برای فشار به چین را یک اقدام مکمل میداند که هدفش تنگکردن حلقه اقتصادی و فشار معیشتی به ایران در کنار ایجاد فشار روانی ناشی از احتمال وقوع جنگ توسط اسرائیل یا هر کشور دیگری است.
البته ملکیان احتمال وقوع جنگ و حتی ضربه نظامی را هم دور از ذهن میداند، اما وی معتقد است هدف غایی ایالات متحده آمریکا در سایه این رزمایشها، نه انجام یک جنگ مقطعی یا فرسایشی و حتی ضربه نظامی به ایران، بلکه ضربه اقتصادی ناشی از فشار روانی است، چراکه این مفسر حوزه بینالملل تأکید دارد که به هر حال سایه احتمال وقوع جنگ میتواند پارامترهای اقتصادی را تحتالشعاع قرار دهد و این نکته کلیدی بود که ملکیان در تحلیل شرایط به آن توجه دارد.
البته قاسم مولایی در ادامه آنچه ملکیان گفت، نگاه جدیدی را به بحث اضافه میکند و به «شرق» یادآور میشود اگرچه احتمال وقوع جنگ از سوی اسرائیل یا هیچ کشور دیگری با ایران وجود ندارد، اما این کارشناس مسائل منطقه احتمال تحرکاتی مانند ترور، جاسوسی، خرابکاری و نظایر آن را از سوی اسرائیل چندان دور از ذهن نمیداند.
با این حال اصغر مهتدی دیگر کارشناسی که روی مسائل اسرائیل تمرکز دارد به صورت جزئیتر، تحولات داخلی سرزمینهای اشغالی را مدنظر قرار میدهد و به دنبال آن هشدار میدهد که بنیامین نتانیاهو، چون از یک سو با فاز گستردهای از اعتراضات سراسری روبهرو است و در کنار آن اعتصاباتی جدی هم با هدف سرنگونی دولت او شکل گرفته است، چندان بعید نیست که این دولت بخواهد با هدف امنیتیسازی و بقای خود از حربه و سیاست نظامی تبعیت کند، کمااینکه مهتدی در تأیید این گزاره خود به اقدام چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته اسرائیلیها در حمله به اردوگاه جنین و حمله جمعه به نوار غزه اشاره دارد. در این خوانش، مهتدی ذیل انجام رزمایش مشترک اسرائیل و آمریکا اعتقاد دارد اگرچه اسمی از ایران در این مانور برده نشده است، اما به نظر میرسد محوریت این رزمایش روی تمرین برای حمله به تأسیسات و مراکز حساس ایران است.
با چنین نگاهی، تحلیلگر مسائل اسرائیل رویکارآمدن دولت جدید، نتانیاهو و هماهنگیهای شکلگرفته بین تلآویو و واشنگتن را بهویژه در عرصههای دیپلماتیک نظامی و امنیتی بااهمیت میداند، چراکه میتواند مسیر را برای فشار روانی به ایران بیشتر کند.
با وجود آنکه فشارهای سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و فشارهای ناشی از احتمال وقوع جنگ با ایران توسط اسرائیل یا هر کشور دیگری طی سالهای اخیر باعث نشده است ایران در یک عقبگرد، توافق جدیدی را به جز برجام سال ۲۰۱۵ بپذیرد و به همین دلیل، هم دولت دونالد ترامپ و هم تلاش ماههای اول دولت بایدن برای ایجاد توافق جدید با تهران ناکام ماند، اما بسیاری معتقدند روند تحولات در عرصه سیاست خارجی و بهویژه لاینحلماندن اختلافات پادمانی تا نشست پیشروی شورای حکام، پارامتری است که قطعا میتواند روی تغییر رفتار ایران اثرگذار باشد.
به همین دلیل کارشناسانی (ملکیان، نیکمنش، مولایی و مهتدی) که در این موضوع با «شرق» گفتگو داشتند، تأکید دارند، نه توافق احتمالی چین با آمریکا در توقف خرید نفت از ایران و نه حتی رزمایشهای مشترک اسرائیل و ایالات متحده نمیتوانند تغییر رفتاری را در ایران برای پذیرش توافق جدید داشته باشند، اما اگر در شرایط کنونی اختلافات پادمانی حل نشود و در نشست پیشروی شورای حکام گزارشی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی داده شود که تقریبا قطعی است، دیگر وضعیت با سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۰ دوره روحانی و ۱۷ ماه اخیر که از عمر دولت رئیسی گذشته است، متفاوت خواهد بود، چراکه در یک سناریوی محتمل امکان دارد پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت ارجاع داده شود یا اینکه اروپاییها رسما مکانیسم ماشه را کلید بزنند. در این صورت از دیدگاه طرف مقابل یا ایران پای میز مذاکره برای توافق جدید حاضر خواهد شد یا با فشارهای آن مانند دوره احمدینژاد دست و پنجه نرم میکند.
اقای اسلامی رییس سازمان انرژی اتمی ایران برجام را یک معامله و داد و ستد اعلام کرده اند.
اگر بخواهیم صحبت اقای اسلامی رییس سازمان انرژی اتمی را دقیقتر بیان کنیم، برجام یک اخاذی است.
در واقع نقطه ضعف غربیها این است که سلاح هسته ای مطلقا وجود خارجی ندارد و قضایای هیروشیما و ناکازاکی یک نمایشنامه هالیوودی برای ترساندن ملتها و به بردگی گرفتن انها بوده است.
تا الان غربیها به کشورهایی مثل ایران ، روسیه ، چین و.... باج می داده اند تا دروغ بودن سلاح هسته ای را فاش نکنند.
گره برجام فقط حیثیت و ابروی ابرقدرتهاست.
با فاش شدن دروغ بودن سلاح هسته ای این کشورها دچار فروپاشی درونی خواهند شد.
جنگ اوکراین به وضوح نشان داد که سلاح هسته ای یک تفنگ خالیست که هرگز ماشه ان چکانده نخواهد شد.
تمام تهدیدات هسته ای فقط لفاظیهای بی اعتبار است.
جنگ اوکراین به حذف پوتین و مدودوف منجر خواهد شد.