اقتصاد۲۴- ساعت ۱۰ صبح است و پلههای برقی متروی فردوسی را به سمت خروجی ۲ بیرون میآییم، اما انگار حال و هوای همیشگی در میدان فردوسی حاکم نیست و صدای دلار دلار پررنگ به گوش نمیرسد. البته شاید بگویید هنوز دلالان کارشان را شروع نکرده اند و خرید و فروش اصلی زمانی شروع میشود که نرخ رسمی امروز از سوی صرافیها اعلام شود.
گرچه درست است، اما تا روزهای قبل از اینکه نرخ توافقی ارز حذف شود قبل از ساعت ۱۱ و اعلام نرخ جدید، برخی از دلالان با آخرین نرخ روز گذشته خرید و فروش میکردند و از ساعت ۹ صبح که میآمدید تعداد زیادی را میدیدید که در میدان ایستاده اند و دلار دلار میکنند و به دنبال فروشنده میگشتند، اما امروز خیلی خبری نیست و هر کدام شان در گوشهای ایستاده اند و از سرما دست در جیبشان فرو کرده اند.
یکی از دلالان رو به ما میگوید: اگر دلار داری به نرخ ۴۳ هزار تومان میخرم. وقتی میگوییم هنوز که نرخی نیامده؛ میگوید: به نرخ دیروز میخرم البته ریسکش زیاد است، شاید ضرر کنی شاید هم سود.
از دلال دیگری که در حال سیگار کشیدن است، قیمت خرید را میپرسیم، میگوید: چند دلار داری؟ میگوییم: ۲ هزار تا. میگوید: همراهت آورده ای؟ میگوییم: نه. میگوید: پس فروشندهای نیستی و میخواهی مرا سرکار بگذاری. روزی صدتا مثل شما میآیند و فقط قیمت میگیرند.
یکی از صرافیها میدان فردوسی در حال به روز کردن نرخ تابلوهایش است. از او میپرسیم خرید دارد؟؛ وقتی میفهمد ۲ هزار دلار برای فروش داریم، میگوید: ۴۲ هزار و ۵۰۰ تومان میخرم.
بیشتر بخوانید: قیمت دلار الاکلنگی شد
با اینکه هنوز نرخ بازار متشکل اعلام نشده، نرخ تابلویش را برای فروش ۴۳ هزار و ۴۰۰ میزند و میگوید: نرخ همین است. اما در پاسخ به برخی از متقاضیان میگوید: دلار و یورو نداریم.
در این حین یکی از دلالها که نزدیک این صرافی نشسته در حال چک و چانه زدن با یک پسر جوان است که قصد خرید دلار دارد. میخواهد او را ترغیب به خرید دلارهایش کند و میگوید: هیچ چیز این بازار مشخص نیست؛ اگر بروی و برگردی شاید دلار ۵۰ هزار تومان شود. او را نصیحت میکند که «تا دیر نشده دلار بخر و از این مملکت برو!»
ساعت ۱۰ و نیم صبح است؛ گرچه هنوز نرخ دلار به شکل رسمی اعلام نشده است، اما صرافیهای بانکی و غیر بانکی میدان فردوسی در حال ثبت نام از افرادی هستند که سهمیه ۵۰۰۰ یورویی خود را میخواهند.
ثبت نامها را انجام میدهند تا نرخ دلار اعلام شود. جلوی صرافیهای غیر بانکی از صرافیهای بانکی شلوغتر است. مردم در انتظار ایستاده اند تا سهمیه خود را دریافت کنند. عقربههای ساعت که کم کم به ۱۱ نزدیک میشود سر و کله دلالان حرفهای هم پیدا میشود، اما گویی امروز بیش از آنکه دلال باشند نظاره گرند. با نگاهی به صفها و قیمت این روزهای دلار دولتی آهی میکشند و سیگاری دود میکنند و به یکدیگر میگویند: این نرخها که دیگر دولتی نیست. دلار دولتی کلا برچیده شده است. یکی از آنها میگوید: "رئیس بانک مرکزی کاسبی مان را بر هم زده است! "
تا نرخ رسمی اعلام شود سری به بانکهای دور میدان فردوسی میزنیم. چرا که قرار بود از روز گذشته ۵ بانک ملی ایران، ملت، تجارت، سپه و صادرات ایران نسبت به فروش ارز در سرفصل تأمین نیازهای ضروری در سقف معادل ۵۰۰۰ یورو اقدام کنند. وارد یکی از شعبات بانک ملت که میشویم که ببینیم عرضهای دارند یا خیر. یکی از متصدیان بانک میگوید: هنوز بخشنامهای به ما ابلاغ نشده است. اما کمی از پایینتر از میدان فردوسی، شعبه ارزی بانک ملی سهمیه دلار میدهد. در این حین تعدادی از مردم نیز وارد بانک میشوند و همین سوال را میپرسند.
کمی پایینتر از بانک ملت، شعبه ریالی بانک تجارت قرار دارد و خیلیها به این شعبه برای خرید سهمیه مراجعه میکنند، اما نمیدانند که فقط شعبات ارزی بانکهای اعلام شده ارز میدهند نه شعبات ریالی. نرسیده به میدان فردوسی وارد یکی از شعبات ارزی بانک ملی میشویم و صفهای طولانی که برای خرید سهمیه بسته شده نشان میدهد که این شعبه فروش سهمیه انجام میدهد. متصدی بانک میگوید: بسیاری از مردم از ۵ صبح جلوی درب بانک صف کشیده اند تا بتوانند امروز خرید انجام دهند.
از او میپرسیم، چه ارزی میدهند؟ میگوید: بانکهای مجاز فقط ۵۰۰۰ دلار میدهند، اما صرافیها یورو میدهند. این در حالی است که با پرس و جو از صرافیهای بانکی و غیر بانکی مجاز همه در جواب میگویند: فقط ۵۰۰۰ دلار میدهیم و از یورو خبری نیست.
ساعت ۱۱ است و نرخ میآید: ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان.
همه به سمت باجه بانک برای گرفتن سهمیه هجوم میبرند، اما یکی از دلالان که قبلا او را در خیابان دیده بودیم در لباس مشتری خرید سهمیه به بانک ملی آمده است. در حرف زدن با او، نگاهی به گوشی میاندازد و با چک کردن نرخ دلار بازار آزاد در کانال تلگرامی اش میگوید: نرخ در بازار آزاد ۴۳ هزار و ۷۰۰ است مگر عقلم کم است که سهمیه ام را بسوزانم و دلار دولتی را با این نرخ بخرم آنهم به خاطر ۵۰۰ هزار تومان سود. در آخر هم دولت فکر کند من پولدارم و بخواهد یارانه ام را قطع کند.
خانمی که روی صندلی بانک نشسته در واکنش به نظر این دلال میگوید: نرخ آزاد و دولتی یکی شده است و ما فقط آمده ایم که سهمیه دولتی را بگیریم و نگه داریم. با این حال یکی از دلالان جوان بی توجه به نرخ، در حال گفتگو با مردی میانسال با موهای جوگندمی است که کارت ملی اش را به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان اجاره کرده تا سهمیه اش را از بانک بگیرد.
با اعلام نرخ، تابلوهای صرافیهای مجاز فروش سهمیه هم حالا عدد ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان را نشان میدهد و صفهای خرید طولانیتر شده است. البته نرخ یکی از صرافیهای بانکی متفاوت است و فروش سهمیه امروز را با نرخ ۴۳ هزار و ۴۵۰ تومان انجام میدهد. در پاسخ به این سوال که چرا نرخش پایینتر میگوید: نرخ ما درست است و ما از صرافی ملی نرخها را بر میداریم احتمالا نرخ سایر بانکها نیز پایین میکشد و نباید با نرخ ۴۳ هزار و ۶۰۰ تومان بفروشند. این توضیح در حالی است که متصدی بانک ملی در گفتگو با ما میگفت که نرخ ما بر اساس نرخنامه معاملات ارز بانک ملی است.
نکته قابل توجه این است که هیچ یک از بانکها و صرافیهای مجاز یورو نمیفروشند. گرچه دلالان یورو دارند و امروز یورو را با نرخ ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان میفروشند.
ساعت ۱۲ است و در میدان همچنان قدم میزنم. دلالان گویی امروز به دنبال مشتری نیستند و صدای دلار دلارشان خوابیده است. امروز بازار آنها نیست و این را از آنجایی میفهمی که بر عکس روزهای دیگری که از این خیابان عبور میکنی، سمت تو نمیآیند و پیگیرت نمیشوند؛ تو باید به سمت شان بروی و قیمت خرید و فروش را بپرسی و این جوابهای یخ زده را که بوی معامله نمیدهد را بشنوی:
۴۳ میخرم و ۴۳۵۰۰ میفروشم
۴۳۷۰۰ میخرم و ۴۴۵۰۰ میفروشم
۴۳۵۰۰ میخرم و ۴۴ میفروشم...