تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۶ اسفند ۱۴۰۱

اعترافات عجیب دختر ۱۸ ساله پیش از خودکشی

هنگامی که من و دوستم به قصد خودکشی از پل عابر پیاده آویزان شدیم، در یک لحظه به خودم آمدم و از این تصمیم احمقانه پشیمان شدم اما دیگر کاری از دستم برنمی‌آمد. برخی رانندگان و رهگذران با دیدن این صحنه، فریاد می زدند و من هم در حالی که دیگر دستانم توانی نداشتند، از شدت ترس و وحشت جیغ می‌کشیدم تا این‌که ...

 

اعترافات عجیب دختر ۱۸ ساله پیش از خودکشیاقتصاد۲۴- این ها بخشی از اظهارات دختر ۱۶ ساله ای است که با تصمیمی هیجانی و اشتباه به همراه یکی دیگر از دوستانش، قصد داشت با خودکشی، به زندگی خود پایان دهد اما در آخرین لحظه و با حضور به موقع عوامل انتظامی کلانتری نجفی مشهد در بالای پل عابر پیاده بولوار وکیل آباد، از مرگ حتمی نجات یافتند.

 

این دختر نوجوان که بعد از خودکشی نافرجام به کلانتری منتقل شده بود، در حالی که واکنش های رفتاری غیرعادی داشت و احتمالا تحت تاثیر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر قرار گرفته بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی گفت: در یکی از شهرک های حاشیه شهر مشهد به دنیا آمدم و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم اما پدرم مردی معتاد بود که هیچ اهمیتی به خانواده اش نمی داد. در حالی که من دوست داشتم در سن نوجوانی آزاد باشم و با دوستانم به تفریح و خوش گذرانی بپردازم. شب ها را در کنار آن ها باشم و هر طوری که به من خوش می گذرد زندگی کنم ولی مادرم همواره مانع خواسته های من می شد و اجازه هیچ کاری را نمی داد حتی نمی گذاشت اندکی آرایش کنم تا زیباتر شوم!

وقتی برخی از دوستانم را می دیدم که در فضاهای مجازی با پسران ارتباط دارند من هم مخفیانه اینترنت می خریدم و در شبکه های مختلف اجتماعی به دیگران پیام می دادم. به همین دلیل هم در کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم تا وقت بیشتری برای خوش گذرانی با دوستانم داشته باشم!


بیشتر بخوانید:توضیحات پلیس درباره حادثه تیراندازی در خیابان باهنر تهران


 این ها بخشی از اظهارات دختر ۱۶ ساله ای است که با تصمیمی هیجانی و اشتباه به همراه یکی دیگر از دوستانش، قصد داشت با خودکشی، به زندگی خود پایان دهد اما در آخرین لحظه و با حضور به موقع عوامل انتظامی کلانتری نجفی مشهد در بالای پل عابر پیاده بولوار وکیل آباد، از مرگ حتمی نجات یافتند.

 

این دختر نوجوان که بعد از خودکشی نافرجام به کلانتری منتقل شده بود، در حالی که واکنش های رفتاری غیرعادی داشت و احتمالا تحت تاثیر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر قرار گرفته بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی گفت: در یکی از شهرک های حاشیه شهر مشهد به دنیا آمدم و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم اما پدرم مردی معتاد بود که هیچ اهمیتی به خانواده اش نمی داد. در حالی که من دوست داشتم در سن نوجوانی آزاد باشم و با دوستانم به تفریح و خوش گذرانی بپردازم. شب ها را در کنار آن ها باشم و هر طوری که به من خوش می گذرد زندگی کنم ولی مادرم همواره مانع خواسته های من می شد و اجازه هیچ کاری را نمی داد حتی نمی گذاشت اندکی آرایش کنم تا زیباتر شوم! وقتی برخی از دوستانم را می دیدم که در فضاهای مجازی با پسران ارتباط دارند من هم مخفیانه اینترنت می خریدم و در شبکه های مختلف اجتماعی به دیگران پیام می دادم. به همین دلیل هم در کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم تا وقت بیشتری برای خوش گذرانی با دوستانم داشته باشم!

 

رفتارهای خانواده ام برای جلوگیری از خواسته ها و علایق من موجب شد تا به دختری عصبی و خشمگین تبدیل شوم تا جایی که دیگر قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم. در این میان «مهستی» (دختری که با هم دست به خودکشی زدیم) نیز وضعیت مشابه من را داشت و ما با یکدیگر دوستانی صمیمی بودیم. حتی چند بار در کنار هم با تیغ خودزنی کردیم تا به دیگران بفهمانیم که ما از «مرگ» ترسی نداریم! خلاصه در همین حال خواهر بزرگ ترم ازدواج کرد ولی در دوران نامزدی به طور ناخواسته باردار شد که همین ماجرا هم بالاخره به طلاق انجامید و او به خانه ما بازگشت اما مادرم دیگر به او کاری نداشت. خواهرم آزادانه می توانست آرایش کند و به هر جایی که دوست دارد، برود! در این شرایط من حسرت آزادی های خواهرم را می خوردم و دوست داشتم مانند او آزاد باشم. برای رسیدن به این خواسته ها، بیشتر در فضاهای مجازی پرسه می زدم و با چند پسر جوان ارتباط داشتم تا شاید با یکی از آن ها ازدواج کنم ولی آن ها فقط مرا بازیچه هوسرانی های خودشان قرار داده بودند و هرکدام به بهانه این که با پسر دیگری ارتباط دارم بعد از مدتی مرا ترک می کردند! این مسائل در روحیه من تاثیر می گذاشت به گونه ای که دیگر به دختری رنجور و افسرده تبدیل شده بودم. از سوی دیگر هم مدام با مادرم درگیری داشتم و به طور پنهانی کارهایی را انجام می دادم که به آن علاقه مند بودم. گاهی هم به همراه «مهستی» مواد مخدر را تجربه می کردیم و من به دلیل همین ناراحتی های عصبی لرزش دست گرفتم! و حتی به طور غیرعادی پاهایم نیز می لرزیدند! بالاخره دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و در آخرین تماس تلفنی با «مهستی» به او پیشنهاد خودکشی دادم.

«مهستی» هم که اوضاعی بهتر از من نداشت، قبول کرد و با هم به سمت بولوار وکیل آباد به راه افتادیم. قبل از آن مقداری مواد مخدر مصرف کرده بودیم ولی زمانی که از بالای پل عابر پیاده آویزان شدیم، ترافیک سنگینی در بولوار به وجود آمد. برخی از رانندگان و رهگذران فریاد می کشیدند تا دستانمان را رها نکنیم. دلهره وحشتناکی به راه افتاده بود که در یک لحظه من از مرگ ترسیدم. با جیغ و فریاد گریه می کردم. دستانم سست شده بود و توان نگهداری پیکرم را نداشتند. تصمیم احمقانه ام را خیلی بر اثر هیجان گرفته بودم و حالا می دانستم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام. حدود ۴۰ دقیقه آویزان بودیم که نیروهای انتظامی و امدادی از راه رسیدند و ما را نجات دادند حالا هم خیلی خوشحالم که زنده ماندیم و ...

دختران نوجوان در حالی با تلاش های مشاور کلانتری تحویل خانواده هایشان شدند که با دستور سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) بررسی های کارشناسی و روان شناختی و جلسات مشاوره خانوادگی برای دختران مذکور و خانواده های آنان در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی برگزارشد

رفتارهای خانواده ام برای جلوگیری از خواسته ها و علایق من موجب شد تا به دختری عصبی و خشمگین تبدیل شوم تا جایی که دیگر قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم. در این میان «مهستی» (دختری که با هم دست به خودکشی زدیم) نیز وضعیت مشابه من را داشت و ما با یکدیگر دوستانی صمیمی بودیم. حتی چند بار در کنار هم با تیغ خودزنی کردیم تا به دیگران بفهمانیم که ما از «مرگ» ترسی نداریم!

خلاصه در همین حال خواهر بزرگ ترم ازدواج کرد ولی در دوران نامزدی به طور ناخواسته باردار شد که همین ماجرا هم بالاخره به طلاق انجامید و او به خانه ما بازگشت اما مادرم دیگر به او کاری نداشت. خواهرم آزادانه می توانست آرایش کند و به هر جایی که دوست دارد، برود! در این شرایط من حسرت آزادی های خواهرم را می خوردم و دوست داشتم مانند او آزاد باشم.

برای رسیدن به این خواسته ها، بیشتر در فضاهای مجازی پرسه می زدم و با چند پسر جوان ارتباط داشتم تا شاید با یکی از آن ها ازدواج کنم ولی آن ها فقط مرا بازیچه هوسرانی های خودشان قرار داده بودند و هرکدام به بهانه این که با پسر دیگری ارتباط دارم بعد از مدتی مرا ترک می کردند! این مسائل در روحیه من تاثیر می گذاشت به گونه ای که دیگر به دختری رنجور و افسرده تبدیل شده بودم. از سوی دیگر هم مدام با مادرم درگیری داشتم و به طور پنهانی کارهایی را انجام می دادم که به آن علاقه مند بودم. گاهی هم به همراه «مهستی» مواد مخدر را تجربه می کردیم و من به دلیل همین ناراحتی های عصبی لرزش دست گرفتم! و حتی به طور غیرعادی پاهایم نیز می لرزیدند! بالاخره دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و در آخرین تماس تلفنی با «مهستی» به او پیشنهاد خودکشی دادم.

«مهستی» هم که اوضاعی بهتر از من نداشت، قبول کرد و با هم به سمت بولوار وکیل آباد به راه افتادیم. قبل از آن مقداری مواد مخدر مصرف کرده بودیم ولی زمانی که از بالای پل عابر پیاده آویزان شدیم، ترافیک سنگینی در بولوار به وجود آمد. برخی از رانندگان و رهگذران فریاد می کشیدند تا دستانمان را رها نکنیم. دلهره وحشتناکی به راه افتاده بود که در یک لحظه من از مرگ ترسیدم.

با جیغ و فریاد گریه می کردم. دستانم سست شده بود و توان نگهداری پیکرم را نداشتند. تصمیم احمقانه ام را خیلی بر اثر هیجان گرفته بودم و حالا می دانستم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام. حدود ۴۰ دقیقه آویزان بودیم که نیروهای انتظامی و امدادی از راه رسیدند و ما را نجات دادند حالا هم خیلی خوشحالم که زنده ماندیم و ...

دختران نوجوان در حالی با تلاش های مشاور کلانتری تحویل خانواده هایشان شدند که با دستور سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) بررسی های کارشناسی و روان شناختی و جلسات مشاوره خانوادگی برای دختران مذکور و خانواده های آنان در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی برگزار شد.

منبع: برترین ها
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

عکس/ بهروز وثوقی و کهنمویی در نمایی از یک فیلم حدود ۵۰ سال پیش

پرداخت پول برای ثبت مهریه اجباری شد

عکس/ خیابان فردوسی در دوران قاجار چگونه بود؟

خبر بد برای استقلال پیش از بازی با پاختاکور

عکس/ ژست عاشقانه زن و شوهر ایرانی عهد قاجار

ارزان‌ترین سواری داخلی؛ ۴۴۵ میلیون + جدول

تصویری از مرداب زیبای بندرانزلی در دوره قاجار

فرماندار بندر انزلی برکنار شد

فیلم/ شدت تخریب زیاد حمله بامدادی اسرائیل به محله البساطه بیروت

کاری که مهدی تارتار با تراکتوری‌ها کرد

عکس/ تفریحات لاکچری مهدی قایدی در کوه‌های آلپ

بند جنجالی در قرارداد اوستون اورونوف با پرسپولیس

فیلم/ ورود سامانۀ بارشیِ جدید به کشور از فرداشب

عکس/ نمایی از بازار شهر رشت در دوران قاجار

عکس/ توییت لاریجانی درباره برجام جدید

ورود رئیس جمهور به پرونده علیرضا بیرانوند

نفت برنت افزایشی شد

چرا مولدسازی دارایی‌های دولت به بن بست خورده است؟

افزایش ۳۸ درصدی تعرفه برق خانگی از ابتدای پاییز

عکس/مجید اسکندری،کسلر سریال «پایتخت» در ۵۲ سالگی

قیمت حباب سکه بزرگ شد

عکس/ جنیفر لوپز عاشق محافظش شد!

مشخصات پهپاد ایرواستار؛ پهپاد همه فن حریف اسرائیلی

هزینه اجاره خانه کم متراژ از هفت حوض تا تهرانپارس + جدول

عکس/ اولین تصاویر هانیه توسلی بعد از رفع ممنوع‌الکاری

هشدار علی ربیعی درباره بحران نفوذ

ماجرای گروگانگیری ۵۰ هزار دلاری افغان‌ها در تهران

دلار تغییر کانال می‌دهد؟

تلویزیون ایران غوطه‌ور در بحران اعتماد و ناکارآمدی/ ۱۴۰۰ ساعت برنامه روزانه برای کدام مخاطب؟/ کیسه پر صداوسیما از بودجه و دستان خالی در برابر مخاطبان

پیش شرط برای سبزپوشی بورس در آذرماه سال ۱۴۰۳

پردرآمدترمدترین مشاغلی که می توان با لپ‌تاپ داشت

راهکار یک نماینده مجلس برای جبران کسری بودجه

مستمری مددجویان بهزیستی و کمیته امداد افزایش می‌یابد؟

اجرای قصاص همسر معاون شهردار و همدستش

قیمت طلا به پرواز در آمد

چشم‌انداز بودجه ۱۴۰۴؛ هدفگذاری رشد اقتصادی حدود ۴درصد و تورم۳۰درصد

طرح کلینیک ترک بی‌حجابی با هدف جنگ روانی

ترخیص برنج‌های دپوشده از گمرکات کشور

این سه عامل بازار دلار را گرم کردند

حریف پرسپولیس همچنان در بحران

فیلم/ همتى؛ مناطق آزاد را به دوران اوج خود می‌رسانیم

خرید خانه در تهران سخت‌تر از خرید خانه در نیویورک!

وراث منتظر واریزی سود سهام عدالت باشند

مهاجرت یک چهارم استادان دانشگاه؛ خروج ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه انسانی از کشور

یک نماینده مجلس: بورس کالا، بهترین بازار برای عرضه خودرو است

طرح ۲ فوریتی مجلس برای حذف حق ماموریت دلاری

بی‌بی و گالانت و نکاتی درباره حکم دادگاه لاهه

عادل فردوسی پور: به صدا و سیما برنمی‌گردم

درخشش مجدد طلای جهانی

محرک ایران برای تغییر دکترین هسته‌ای؛ چرا تهران در مسیر افزایش توان بازدارندگی است؟