اقتصاد۲۴- مقدمی نوشت: برای ما ترسهای مدرسهای! از بین نمیرون! بلکه با تغییر نسلها، انگار از حالتی به حالت دیگر دیگر تبدیل میشوند! … انگار تکثیر میشوند… به روز میشوند، اما از بین نمیروند. از یاد هم نمیروند!
نسل ما از بمباران و موشکباران میترسید… از مردن زیر سقف و آوار دیوارهای کلاس مدرسههای غمگین دههی شصت… از آتش گرفتن بخاریهای نفتی درب و داغان همیشه خراب کلاسها… از سوختن میترسید.
از نگاههای دریدهی مردهای هیز و هرزهی توی خیابان، تو راه مدرسه میترسید… از مدیر و ناظمی که خود را قدرت مطلق و علامه و عنیفه میپنداشت و اجازهی تحقیرمان را داشت، میترسید… از معلمهای کم سواد، پرمدعا و خشمگین میترسید…
و گمانم میرفت برای دختران امروز چیزی تغییر کرده… نه! ترسها نمیمیرند… تغییر شکل میدهند… بزرگ و کوچک میشوند… پنهان و پیدا میشوند…، اما نمیمیرند.
لطفاً کم خزعبلات بنویسید ...
بابا ... تو خونت دیگه راجع به همه چیز باید نظر بدی
چرا به خودشون اجازه میدن در هر موردی اظهار نظر کنن؟ از این قشر پر مدعای کم سواد خیلی بدم میاد