اقتصاد۲۴- الهام عندلیبمقدم: رضا پهلوی، فرزند ارشد محمدرضا پهلوی و فرح دیبا است که طبق قانون اساسی مشروطه، ولیعهد ایران بوده است. وی متولد ۹ آبان ۱۳۳۹ در تهران است.
او و خانوادهاش پس از انقلاب ۱۳۵۷ و خلع محمدرضا شاه از سلطنت، از ایران خارج شده و در ایالت مریلند آمریکا زندگی میکنند.
رضا پهلوی برادر بزرگتر علیرضا، فرحناز و لیلا پهلوی است. خواهرش لیلا، در سال ۲۰۰۱ میلادی، در لندن خودکشی کرد. در سال ۲۰۱۱ میلادی، علیرضا برادرش در بوستون آمریکا خودش را کشت. همچنین او برادر ناتنی شهناز پهلوی است. شهناز پهلوی حاصل ازدواج محمدرضا شاه با فوزیه همسر اولش است.
ولیعهد پیشین در سال ۱۳۶۵ با یاسمین اعتماد امینی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای نور (متولد سال ۱۳۷۱)، ایمان (متولد ۱۳۷۲) و فرح (متولد ۱۳۸۲) است. رضا پهلوی همچنین پدرخوانده غیررسمی لوئیز، نوه آلبرت دوم پادشاه بلژیک است.
رضا پهلوی در سن شش سالگی به کاخ اختصاصی خود منتقل شد. کاخ او، بنای کوچک و بازسازی شدهای در مجموعه باغ نیاوران بود. در آنجا تحت نظر یک معلم فرانسوی تعلیم میدید.
در سن هفت سالگی، پدرش تاج ولیعهدی را طبق مراسم تاجگذاری در کاخ گلستان بر سر او نهاد و او رسماً به عنوان ولیعهد ایران معرفی شد.
در سن سیزده سالگی توسط شخص پدر به آموختن پرواز مشغول شد و در سال ۱۳۵۶، در پایگاه چهارم شکاری وحدتی دزفول، اولین پرواز انفرادی خود را با جنگنده اف-۵ انجام داد.
در جریان انقلاب ۱۳۵۷، رضا پهلوی ۱۸ سال داشت و به تازگی دیپلم گرفته بود و در حال گذراندن دوره آموزش پرواز جنگنده در ایالات متحده بود که با وقوع انقلاب، دیگر نتوانست به ایران بازگردد. او دوره پیشرفته خلبانی جتهای جنگنده را در لاباک تگزاس و در پایگاه نیروی هوایی ریس گذراند.
رضا پهلوی تحصیلات دانشگاهی خود را در شهریور ۱۳۵۸ در کالج ویلیامز واقع در ویلیامزتاون ماساچوست آمریکا شروع کرد. خانوادهاش نیز در همین منطقه غرب ماساچوست و جنوب ورمانت ساکن بودند. پدرش محمدرضا شاه در این زمان در تبعید و بستر بیماری بود. در زمان فوت محمدرضا شاه او کنار پدرش بود تا تصمیمات سیاسی بگیرد و همین مساله در تحصیلاتش وقفه انداخت.
رضا پهلوی بلافاصله پس از مرگ پدرش، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. وی به تنهایی به مراکش رفت و در آنجا در رشته کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در آمریکا، به صورت مکاتبهای شروع به تحصیل کرد. سپس در سال ۱۹۸۴ به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا به عنوان یکی از رهبران اصلی اپوزیسیون ایران شناخته شد. او از فعالان سیاسی و از مخالفان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران است.
رضا پهلوی در قاهره، با کمک مالی به رادیو نجات ایران، شروع به فعالیت سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران کرد؛ البته با ترور ارتشبد غلامعلی اویسی در سال ۱۳۶۲، فعالیت رضا پهلوی برای مدتی کاهش یافت.
او در سال ۲۰۰۲ کتابی را به نام نسیم دگرگونی به زبان انگلیسی منتشر کرد. در این کتاب دیدگاههای او در زمینه حمایت از جنبشهای مدنی و قیامهای بدون خشونت مطرح شده است. این کتاب هماکنون به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. از او کتابهای دیگری به نام میثاق با مردم و آزادی برای هممیهنانم نیز چاپ و به زبان فارسی ترجمه شده است. کتاب دیگری نیز از او در سال ۲۰۰۹ میلادی، به زبان فرانسه با نام زمان انتخاب منتشر شد.
بیشتر بخوانید: منبع تامین مالی رضا پهلوی از کجاست؟
در سال ۱۳۹۲ ائتلاف شورای ملی ایران توسط او بنیانگذاری و رهبری شد؛ اما در سال ۱۳۹۶ رسماً از سمت خود به عنوان رهبر شورای ملی کنارهگیری کرد.
رضا پهلوی، مهمترین اهداف سیاسی خود را راهاندازی نظامی سکولار و مردمسالار در ایران میداند. او به شدت مخالف حمله نظامی کشورهای خارجی به ایران است. وی در سال ۱۳۵۹، به نیروی هوایی ایران، پیشنهاد کرد تا به عنوان خلبان جنگنده در جنگ ایران و عراق شرکت کند، که این پیشنهاد بیپاسخ ماند.
رضا پهلوی پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، از جامعه جهانی خواست تا از جنبش نافرمانی مدنی مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی حمایت کنند.
رضا پهلوی در سال ۱۳۹۸، در پی کشته شدن بیش از ۱۵۰۰ نفر در اعتراضات سراسری آبانماه ۱۳۹۸، از اروپاییان خواست تا به جای تجارت با حکومت ایران، به دیوان کیفری بینالمللی شکایت کنند. همچنین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۸ را تحریم کرد.
رضا پهلوی بر این اعتقاد است که مسئول انزوای فعلی ایران، سیاستهای خارجی نظام جمهوری اسلامی است. وی معتقد است که حکومت پهلوی، حکومت توتالیتر یا تمامیت خواه نبوده و ایراد وارده به حکومت آن دوره را نبود فضای آزاد سیاسی میداند. همچنین از سرکوبها و محدودیتهای سیاسی در دوران سلطنت پدرش انتقاد میکند.
رضا پهلوی خواستار تغییر حکومت ایران از طریق رای مردم و همهپرسی است. او اهداف اصلی خود را مردمسالاری سکولار ایرانیان و قانون اساسی منطبق بر اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام کرده است. وی نظام پادشاهی انتخابی یا جمهوری را به پادشاهی موروثی ترجیح میدهد.
رضا پهلوی، در سال ۱۳۸۸ در پاسخ به خبرنگار نشریه نیویورک تایمز، که پرسید دین شما چیست؟ گفت: این مسئله خصوصی است، اما اگر اصرار به دانستن دارید باید بگویم که من طبق آموزش و اعتقادی راسخ، مسلمان شیعه هستم و خود را انسانی با ایمان میدانم.
رضا پهلوی ضمن علاقه به عکاسی، در مصاحبهای در سال ۱۳۹۱ گفت: اگر زندگی دوباره داشتم، شاید کارگردان سینما میشدم.
رضا پهلوی همیشه از پاسخ به این سوال که شغلش چیست؟ و در این چهل سال منبع درآمدش چه بوده است؟ طفره میرود. او در سال ۱۳۹۱ در مصاحبه با رادیو فردا در خصوص شغل و درآمدش گفت: بعد از مرگ پدرم شغل من مبارزه سیاسی است. این شغل درآمدی ندارد، من برای اینکه بتوانم تمام وقتم را به مبارزات سیاسی اختصاص بدهم، به کمک خانواده تامین معاش میکنم. در مسیر مبارزه سیاسی، بیشتر هزینهها توسط هممیهنانم تامین میشود و مادرم نیز در این مسیر مرا بسیار یاری کرده است.
این در حالیست که فرح پهلوی ادعا میکند در بهمن سال ۵۷ همه اموال خود را در ایران گذاشته و به مصر رفتند.
خبرگزاری ایسنا در گزارشی به اظهارات اخیر فرح پهلوی که گفته بود اگر روزی پسرش شاه ایران شود، دخترش نور جانشین او خواهد شد، پرداخته و با نگاهی به زندگی نور پهلوی اظهار داشته، او که یک مدل در آمریکاست و در بنگاههای معامله ملک کار میکند و همسر یک مرد عرب است.
در صفحه شخصی نور پهلوی تقریباً چیزی به زبان فارسی ننوشته یا اگر هم نوشته همراه با ترجمه انگلیسی است. نور پهلوی هنوز در هیچ آوردگاه سیاسی یا اجتماعی فعال نبوده و در صفحه اختصاصیاش، حتی یک عکس درست حسابی از کشوری که سودای ولایتعهد سلطنت ناموجودش را در سر دارد، به چشم نمیخورد.
یکی از سوالات مهم بعد از رفتن شاه از ایران، این است که چه مقدار از ذخایر ملی و اموال متعلق به کشور، توسط خانواده پهلوی خارج شد؟ پاسخ این است که این اموال به حدی بود که در طول این سالها فرح و فرزندانش، زندگی شاهانهای داشته باشند.
احمدعلی مسعودانصاری از اعضای دربار پهلوی و یکی از خویشاوندان فرح، که در زمان شاه، معاون دانشگاه ملی بود و پس از انقلاب به خارج از کشور رفت، در سالهای اخیر مشاور مالی و شخصی رضا پهلوی بوده است. البته او به دلیل اعتقادات مذهبی اعلام کرد که دیگر سلطنتطلب نیست و در نتیجه به افشای پشتپرده یک سری مسائل در خصوص خاندان پهلوی پرداخت.
انصاری درباره اموالی که خاندان پهلوی از ایران خارج کردند، میگوید: قسمت عمدهای از اموال شخصی شاه در زمان ترک ایران، از کشور خارج نشد. قسمت مهمی از آن مربوط به حق کمیسیونهایی بود که شاه برای خرید اسلحه و معاملات دیگر دریافت کرده بود. این مبالغ به ایران وارد نشده بود که از ایران خارج شود.
او گفت در قاهره، شاه پرسید که مردم در ایران درباره او چه میگویند! گفتم که مردم ایران معتقدند که شما دزد بودید! شاه در پاسخ گفت: که به اعتقاد ایشان، طبق قوانین سوئیس، گرفتن حق کمیسیون برایشان مانعی ندارد!
البته شایان ذکر است که جز محمدرضا شاه، خواهرش اشرف نیز، اموال قابل ملاحظهای را در خارج از ایران در اختیار داشت.
عضو سابق دربار، درباره میزان پسانداز پهلویها در بانکهای خارج کشور، گفت: من اطلاع دقیقی از اموال پهلویها ندارم، فقط میدانم طبق وصیتنامه شاه، اموال او میان وراث به صورت زیر بایستی تقسیم میشد:
فرح دیبا ۲۰ درصد، رضا پهلوی ۲۰ درصد، علیرضا پهلوی ۲۰ درصد، فرحناز پهلوی ۱۵درصد، لیلا پهلوی ۱۵دصد، شهناز (دختر شاه و و فوزیه) ۸ درصد و مهناز زاهدی (نوه شاه) ۲ درصد.
اموال شاه را میتوان به چهار قسمت تقسیم کرد:
۱- مبالغ نقدی که از شاه بجا مانده بود، که حدود ۵۰ میلیون دلار از آن، بعد فوت شاه وجود داشت و تقسیم شد.
۲- یکسری املاک و مستغلات مانند ویلا سورتا در سنت موریس سوییس و زمینهای اسپانیا.
۳- جواهراتی که از کشور خارج شده بود.
۴- پولی که در تراستی موجود است. طبق شرایط آن تراست، این پول در اختیار فردی از خاندان پهلوی قرار میگیرد که به پادشاهی ایران برسد؛ مگر خاندان پهلوی با هم تصمیم بگیرند که ادعایی به بازگشت به سلطنت در ایران ندارند و در آن صورت آن پول طبق شرایط آن تراست میان آنها تقسیم خواهد شد. براساس وصیتنامه شاه، تمام دارایی برداشتشده از بانک سوئیس در ژنو (به استثنای آنچه که به Me Cottier حواله داده شد) توسط شخص شاه به بنیادهای Niversa، Rukam و Zarima واگذار شده بود.
انصاری همچنین درباره درآمد خانواده پهلوی بعد از مرگ شاه اظهار داشت: من در مورد همه افراد خاندان اطلاع دقیقی ندارم، اما در مورد رضا پهلوی میدانم که علاوه بر ارثیه پدر، از سعودی و سازمان سیا نیز پول دریافت کرد.