تاریخ انتشار: ۲۲:۵۱ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲

داستان فرار دختران و زن محمد بن راشد آل مکتوم

مجله «نیویورکر» تحت عنوان «شاهزاده‌های بازمانده» مقاله‌ای درباره تلاش چهار زن برای فرار از دست حاکم دبی که به برابری جنسی معتقد است، منتشر کرد.

فرار دختران و زن محمد بن راشد آل مکتوم

اقتصاد۲۴- در مقاله طولانی هایدی بلیک برای مجله «نیویورکر» تحت عنوان «شاهدخت‌های بازمانده» که بیش از ۱۸۰۰۰ کلمه است، آمده است که شاهدخت لطیفه، دختر محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دبی، سال‌ها برای فرار از شهری که تحت حکومت پدرش بود، برنامه ریزی کرد، لحظه فرار در فوریه ۲۰۱۸ فرا رسید؛ بنابراین او با دوست فنلاندی‌اش تینا یوهانن که مربی هنر‌های رزمی بود، فرار کرد.

شیخ آل مکتوم در غرب مورد احترام است، به این دلیل که او امارات را به یک قدرت مدرن تبدیل و در سخنرانی‌های عمومی خود علاقه خود را به برابری جنسیتی ابراز کرد و متعهد شد که «تمامی موانع پیش روی زنان را برطرف کند.»، اما دخترش دبی را یک «زندان باز» می‌دانست که در آن زنان به دلیل نافرمانی مجازات می‌شدند.

لطیفه در نوجوانی به دلیل سرپیچی از پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و زمانی که به بلوغ رسید از خروج از دبی منع شد و تحت نظر و نگهبانی قرار گرفت. او گفته بود: «فرار کردن یک شاهکار بزرگ و غیرقابل درک بود و این بهترین و آخرین کاری است که انجام می‌دهم. من طعم آزادی را نچشیده‌ام برای همین این چیزی است که برای من ارزش مردن را دارد.»

لطیفه نقشه خود را برای سال‌ها پنهان کرد. او هنر‌های رزمی سنگین را آموزش دید، پاسپورت‌های جعلی دریافت کرد، برای کسانی که قصد کمک به او را داشتند پول قاچاق کرد و یک کشتی تفریحی را برای بردنش به سریلانکا یا هند اجاره کرد.

زمانی که او نقشه خود را برای یوهانن فاش کرد، همه چیز سر جای خود بود. قبل از فرار، او به آپارتمان یوهانن رفت که به منزله انباری از تمام ابزار‌های مورد نیاز برای فرار بود. او امیدوار بود به هند یا سریلانکا برسد و به ایالات متحده سفر کند و سپس در آنجا پناهندگی بگیرد. قبل از شروع سفر، او جلوی دوربین نشست تا یک ویدیوی ۴۰ دقیقه‌ای را ضبط کند که او را درحالی که بازداشت است نشان دهد. او گفت که پدرش یک جنایتکار بزرگ است که مسئول زندانی کردن و شکنجه چندین زن است که از او نافرمانی کرده‌اند و اینکه خواهر بزرگترش نیز به خاطر تلاش برای فرار در اسارت است.

لطیفه می‌خواهد به زندگی‌ای فرار کند که در آن سکوت تحمیلی نباشد، جایی که صبح از خواب بیدار شود و بگوید: «امروز می‌توانم هر کاری بخواهم انجام دهم، هر جایی که بخواهم بروم و همه گزینه‌های دنیا را داشته باشم.»

در کشتی تفریحی او به یکی از دوستانش نوشت: «من اکنون احساس آزادی می‌کنم و هدفی در پیش دارم، اما آزاد هستم.» پس از یک هفته در دریا، ناخدای کشتی متوجه یک هواپیما شد که در بالای سرش پرواز می‌کرد. ناخدا ترسید لطیفه کشته شود. روز بعد هواپیمای دیگری بلند شد.

شب همه جا ساکت بود و ساعت ۱۰ شب آن‌ها به کابین خود رفتند. لطیفه مسواک زد. وقتی بیرون آمد، صدای انفجار‌هایی را در اطرافش شنید و صدای چکمه‌ها روی عرشه قایق به گوش می‌رسید. لطیفه گفت: «ما را پیدا کردند.» هر دو به داخل سرویس بهداشتی دویدند، در را قفل کردند و پیام‌های فوری برای نجاتشان فرستادند. بعد از آنکه دود وارد سرویس شد نتوانستند نفس بکشند. مردان نقابدار دو زن را دستگیر کردند. با دستگیری ناخدا و تیمش، عرشه قایق پر از خون شد. لطیفه مقاومت کرد و گفت: «مرا اینجا بکش و برنگردان.» سپس ناپدید شد.

نویسنده به کاخ زعبیل، مرکز حکومت شیخ محمد بن راشد پرداخت که در دهه شصت قرن گذشته ساخته شد، او همچنین اشاره کرد شیخ محمد دوست دارد برای ملاقات‌کنندگان خود توضیح دهد که این شهر چگونه دگرگون شده است. او به یک کارگردان سینما گفته بود: در سال ۲۰۰۰ هیچ چیز وجود نداشت...، اما الآن شهر را ببین.

شیخ محمد سال ۱۹۴۹ در شهری کوچک، یکی از هفت امارت به دنیا آمد و داستان خود را در خاطرات خود با عنوان «داستان من» ثبت کرد. او بر تربیت بادیه نشین و پرورش شاهین تأکید داشت. در سن ۱۰ سالگی، شیخ محمد پدرش را در سفری به لندن همراهی کرد، فرودگاه هیترو نماد یک اقتصاد قوی مورد توجه او قرار گرفت. زمانی که انگلیسی‌ها در سال ۱۹۶۸ از امارات خارج شدند و شیخ محمد از آموزش نظامی خود بازگشت تا در دولت پدرش شرکت کند، نیم قرن بعد او مردی مدرن بود که فرودگاهی داشت که شلوغ‌تر از هیترو شده بود. زمانی که شیخ راشد در سال ۱۹۹۰ درگذشت، شیخ محمد امارت را بر عهده گرفت و او بود که ابتکار حریم هوایی باز را آغاز کرد که از مسافران استقبال و خطوط هوایی امارات را اعلام کرد.

نویسنده در مورد دستاورد‌های شیخ محمد در ساخت برج‌های بزرگ مانند برج العرب و بعدا برج خلیفه صحبت کرد. او با پیشرفت جایگاه خود سعی کرد با دیدگاه دیکتاتوری کشورش مقابله کند. او قانونی برابر بین زن و مرد را تصویب کرد و زن‌ها را «روح کشور» توصیف کرد. بسیاری این تغییرات را تلاشی برای بهبود بخشیدن به وجهه دانستند و آن را رد کردند. درست است که زنان در پست‌های ارشد حضور داشتند، اما همانطور که نیل کویلیام از چتم هاوس می‌گوید، از زنان خواسته شد تا در مرز‌های محدودی عمل کنند. زنان تحت قانون سرپرستی زندگی می‌کنند و بدون رضایت مرد قادر به کار یا ازدواج نیستند. زن در خانواده حاکم نقشی مضاعف ایفا می‌کند، زیرا نمادی برای تقویت نقش زن است و در زندگی خصوصی از او خواسته می‌شود که نقش خود را برای حفظ آبروی خانواده ادامه دهد. شیخ محمد حداقل با شش زن ازدواج کرد که چندین فرزند برای او به دنیا آوردند.

لطیفه اولین دهه عمر خود را بدون اینکه بداند خواهر دارد به پایان رساند. او با چهار برادرش از مادر الجزایری خود بزرگ نشد، زیرا او را زمانی که بچه بود با برادرش بردند و به عنوان هدیه به خواهر حاکم که فرزند نداشت، دادند. زندگی در قصر عمه‌اش «خفه کننده» بود. او با چند فرزند تحت نظر یک مربی بودند و قرآن می‌آموختند. عمه‌اش به دیدن آن‌ها نمی‌آمد و اگر می‌آمد تندخویی می‌کرد. او به یاد می‌آورد که یک بار عمه‌اش وارد خانه شد و بچه‌ها را تا جایی کتک زد که بدن آن‌ها پر از کبودی شده بود.

دولت دبی این مسئله را رد می‌کند. لطیفه می‌گوید: «به یاد دارم که در کودکی همیشه پشت پنجره بودم و مردم بیرون را تماشا می‌کردم.» مردم از او عکس می‌گرفتند و عروسک‌هایی به او هدیه می‌دادند، اما او همچنان در اتاقش محبوس بود و سالی یک‌بار او را برای ملاقات مادرش حوریه و خواهرانش شمسه و میثه می‌بردند. او به شمسه علاقه‌مند بود، زیرا شمسه بازیگوش بود و «شخصیتی دوست‌داشتنی و مهربان داشت». لطیفه وقتی ۱۰ ساله بود حقیقت را فهمید، چون شمسه به خانه عمه رفت و خواست خواهر و برادرش را به قصر مادرش بفرستند. لطیفه نوشت: «شمسه تنها کسی بود که برای ما جنگید. من در او یک مادر و یک دوست دیدم.»

شیخ محمد به فرزندان خود محبت نشان می‌داد، اما کسی را که قدرت او را به چالش می‌کشید، تحمل نمی‌کرد. لطیفه به یاد می‌آورد که پدرش بار‌ها و بار‌ها به سر شمسه ضربه زده بود، زیرا شمسه سخنش را قطع کرده بود. وکیل شیخ محمد این موضوع را رد می‌کند. با این حال، شمسه که بزرگ شده بود، می‌خواست مسافرت برود، درس بخواند و ماشین سواری کند: «شمسه سرکش بود، من هم همینطور». او در مورد امتناع از تحصیل در دانشکده با پدرش درگیر شد و نوشت: «او حتی از من در مورد علایقم نپرسید.» او به خودکشی فکر کرد، اما تصمیم گرفت به خودش تکیه کند: «تن‌ها چیزی که من را می‌ترساند این است که بزرگ شوم و پشیمان شوم که چرا در ۱۸ سالگی تلاش نکردم.»

اوایل سال ۲۰۰۰، او به اتاق لطیفه آمد و گفت: «با من می‌آیی؟» لطیفه گفت: «باشه» و رفت. لطیفه با یادآوری آن اتفاقات گفت: «آن لحظه هیچ وقت از یادم نمی‌رود.»

نویسنده به داستان فرار شمسه و چگونگی ورود او به لندن و تلاش برای صحبت با وکیلی به نام پل سایمون و درخواست کمک از او برای گرفتن پناهندگی سیاسی پرداخت. وکیل به او گفت که درخواستش «با توجه به روابط دوستانه» بین امارات و انگلیس پذیرفته نخواهد شد.

شمسه در طول هفته‌های بعد، زمانی که با یک دوست استرالیایی در جنوب لندن زندگی می‌کرد، دو بار با او ملاقات کرد، اما سایمون به او گفت که بدون پاسپورتی که در دست خانواده‌اش است، نمی‌تواند به او کمک کند. او هیچ گزینه دیگری نداشت و فکر می‌کرد تلفن دوستش کنترل می‌شود و کسی را نداشت که با او صحبت کند. او به یکی از محافظان پدرش به نام گرانت آزبورن علاقه داشت که با اقدامات شمسه مخالفت می‌کرد، اما شمسه پس از فرار با او تماس گرفت و درخواست کمک کرد. این بار او به گرمی پاسخ داد و قول داد او را در کمبریج ملاقات کند. آزبورن اتاقی برای دو نفر در «یونیورسیتی آرمز»، یکی از بهترین هتل‌ها رزرو کرده بود. اما آزبورن گفت که این داستان نادرست است. شمسه و آزبورن در ۱۹ اوت در حال خروج از هتل دیده شدند و درحالی که شمسه مست بود سوار ماشین شدند.


بیشتر بخوانید: حاکم دبی به پرداخت بیش از ۷۰۰ میلیون دلار به همسر سابقش محکوم شد


این یک کمین بود، چهار اماراتی به داخل ماشین پریدند و او به سمت خانه پدرش در نیومارکت دوید و قبل از اینکه به دبی برده شود شب را در آنجا گذراند.

در ۱ سپتامبر، زنی به نام ژان ماری آلن، پیامی صوتی از شخصی دریافت کرد که ظاهراً «شمسه» بود و «برخلاف میل خود» به دبی بازگشته بود و با پلیس تماس گرفت. پلیس با سایمون تماس گرفت و از ملاقات‌ها مطلع شد و وقتی متوجه شد که او یکی از اعضای خانواده سلطنتی است موضوع را به شعبه محلی ارجاع داد. پلیس با خانواده او تماس گرفت که آن‌ها گفتند از این موضوع اطلاعی نداشته‌اند. معلوم نیست پلیس این گفته را باور کرد یا خیر، اما در هر صورت پرونده بسته شد.

شش ماه بعد، سایمون پیامکی از شمسه دریافت کرد: «همیشه تحت نظر هستم و همین که ظاهر شوم مرا بازداشت می‌کنند»، «پل، می‌دانم این افراد پول و قدرت دارند و فکر می‌کنند هر کاری بخواهند می‌توانند بکنند». شمسه گفت که در کاخ پدرش نگهداری می‌شود، نگهبانان سعی دارند او را بترسانند و اراده او را بشکنند.

شمسه راه‌های ارتباطی را با قاچاقی فرستادن پیام‌هایی از طریق یکی از خدمتکاران پیدا کرد و او موافقت کرد که پیام‌ها را به لطیفه برساند. شمسه در نامه‌ای از سایمون خواست که فورا به مقامات انگلیسی اطلاع دهد. سایمون نزد پلیس رفت و نامه شمسه را ​​داد و گفت که او برخلاف میل خود از این کشور اخراج شده است. اما وکیل شیخ محمد این را رد می‌کند.

او پس از شهادت خود به پلیس گفت که او اختیار و مهارت در خارج از حوزه قانون مهاجرت ندارد و نمی‌تواند از طرف شمسه شکایت کند. هنگامی که شهادت سایمون به پلیس کمبریج رسید، پرونده توسط دیوید بک دنبال شد، او با سایمون تماس گرفت و به او گفت که شمسه اکنون یک تلفن دارد. وقتی سایمون با شماره تماس گرفت متوجه چیز‌های دیگری شد. شمسه به سایمون از دست داشتن سه نفر دیگر از جمله مدیر دبی ایروینگ که هلیکوپتر و خلبان را در اختیار شیخ محمد برای ربودن او از لندن قرار داده بود، خبر داد.

بعد از یک سری بررسی‌ها، داستان شمسه تأیید شد و یکی از مأموران گمرک تماس خلبان هلی‌کوپتر شیخ محمد در نیمه‌شب ربوده شدن شمسه را به یاد آورد که بعد از ربوده شدن به فرانسه منتقل شد. یکی دیگر از خلبانان گفت که این پرواز مخفی بوده است، زیرا خانواده حاکم نمی‌خواهند کسی را در انگلیس وارد این ماجرا کنند.

نویسنده در بخش دیگری از تحقیقات خود به تلاش دختر دیگری به نام بشری محمد المکتوم برای فرار اشاره می‌کند که لطیفه پدرش را به دست داشتن در مرگ او متهم می‌کند؛ زمانی که نگهبانان او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. وکیل شیخ محمد این را تکذیب می‌کند. لطیفه می‌گوید: «او را کشتند، چون برایشان دردسرساز بود. او یک زن قوی بود که از حقوقش دفاع می‌کرد.»

نویسنده همچنین در تحقیقات خود به تلاش‌ها برای فشار بر شمسه و لطیفه برای عدم ارائه اسناد و مدارک درباره پرونده شاهزاده هیا بنت الحسین، همسر حاکم دبی که به لندن فرار کرد و وارد جنگی برای گرفتن حضانت پسر و دخترش شد و تلاشش برای تماس با لطیفه و ایجاد کمپینی برای دفاع از او اشاره کرد.

منبع: ایسنا
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

کاظم صدیقی: پسر و عروسم بازداشت شده‌اند

توئیت رئیس جبهه اصلاحات با هشتگ فساد سیستمی

فیلم/ حامی ترامپ با خودروی شخصی به سوی معترضان حمله‌ور شد

گفت‌وگوی ترامپ و نتانیاهو درباره مذاکرات هسته‌ای

تعلیق سرمربی، سرپرست و مسئول حراست تیم دوومیدانی

کاظم صدیقی فعلا به نماز جمعه نمی‌رود + عکس

روسیه ۸ نیروگاه اتمی در ایران می‌سازد

سقف اجاره مسکن تهران تعیین شد

تکلیف محمدمهدی زارع مشخص شد

پیش‌بینی بورس فردا سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴

عوارض مصرف بیش از حد ویتامین E

عکس/ جنجال تازه حمید رسایی درباره صلاحیت مدنی‌زاده

آیا خیار برای سلامتی مفید است؟

عکس/ فیگور جالب رونی کلمن ۳۵ سال پیش در کنار دو دوست بدنسازش

فیلم/ صحنه احساسى در کنسرت فرزاد فرزین با هوادار خاص

اینفوگرافی/ جمعیت ایران در دهه‌های مختلف

چگونه سبک زندگی شهری بحران آب در ایران را تشدید می‌کند

عکس/ رضا رشیدپور سبک زندگی‌اش را به رخ گلزار کشید

فیلم/ استقال جمعیت شوکه‌کننده افغان‌ها در کرج از یک بلاگر افغانستانی

فیلم/ ادعای گروسی درباره به درد نخور بودن برجام

اخبار سیاسی پیشران قیمت دلار

احتمال وقوع طوفان تندری در تهران

کاهش قیمت زعفران در بورس کالا

مخالفت استقلال با زمان برگزاری سوپرجام

عکس/ تیپ و چهره متفاوت شهید همت ۶۰ سال پیش در دوران نوجوانی

عکس/ گشت و گذار نوادگان مظفرالدین شاه ۱۲۷ سال پیش در شمیران با دامن گلدار

اینفوگرافی/ نرخ ترک تحصیل دانش‌آموزان در ایران چقدر است؟

عکس/ انیس‌الدوله سوگلی ناصرالدین شاه ۱۳۵ سال پیش به همراه مهمان خارجی‌اش مادام پلو

کاظم صدیقی بازداشت یک پسرش را تایید کرد

تهران در آستانه یک تصمیم سرنوشت‌ساز/ سناریو‌های احتمالی پاسخ ایران به قطعنامه شدیدالحن آژانس انرژی اتمی

عکس/ جشن عروسی آقای بازیگر وایرال شد

فیلم/ آقای شیخ دستگیر شد

مصونیت کاظم صدیقی و پسرانش به پایان رسید؟/ ابهام در دلیل بازداشت فرزندان امام جمعه تهران به‌خاطر بلوای پرونده باغ ازگل

«زاکانی امنیت بیت رهبری در تهران را به خطر انداخته است؟»؛ میرسلیم تکذیب کرد

رویای کنسرت رفتن / هزینه کنسرت در ایران ۱۰ درصد درآمد خانوار ایرانی و ۲.۵ برابر بیشتر از کشور‌های دیگر + جدول

فیلم/ آیا ایران بمب اتم دارد؟

فیلم/ ادعای گروسی درباره گزارش دهی آژانس

اولین واکنش کاظم صدیقی به بازداشت پسرانش

فیلم/ برگرداندن گورخر به صاحبش با هلیکوپتر

عکس/ پادشاه اردن به همراه ارتشی‌ها ۲۶ سال پیش در حال خوردن بره کامل

فیلم/ بازدید مظفرالدین شاه ۱۲۵ سال پیش از باغ وحش پاریس

ادعای تحریک‌آمیز گروسی علیه ایران در شورای حکام

عکس/ زیبایی شگفت انگیز کویر ورزنه اصفهان بهشت شنی ایران

عکس/ چهره بامزه مایکل جکسون ۴۲ سال پیش قبل از عمل زیبایی

قیمت تبلت سرفیس و سامسونگ امروز + جدول

قیمت قند و شکر امروز + جدول

عکس/ طراحی خاص آرامگاه رهی معیری در گورستان ظهیرالدوله تهران

قیمت خودرو‌های جک و لیفان کرمان موتور امروز

نفت چشم به راه مذاکرات شد

قیمت دینار عراق امروز + جزئیات