اقتصاد۲۴-مسعود فراستی در سال ۱۳۳۰ متولد شد. مقطع دبیرستان را در مدرسه اندیشه در رشته ریاضی تحصیل کرد و در انجمن ایران و فرانسه زبان فرانسوی آموخت. در ۱۹ سالگی برای ادامهی تحصیل راهی ایتالیا شد و در رشته فلسفه و نمایش تحصیل را آغاز کرد.
روشن نیست اولین بار فراستی در چه زمانی با نیروهای حزب توده ارتباط برقرار کرد. برخی میگویند او در زمان دبیرستان جذب گروههای چپ شد و عدهای دیگر معتقد هستند او هنگام تحصیل در خارج از کشور به چپها پیوست. در اسفند ۱۳۵۷ او پس از ۸ سال به ایران بازمی گردد و به عنوان سخنگوی حزب رنجبران ایران فعالیت خود را آغاز میکند.
نفرات کلیدی این حزب پیش از انقلاب در سازمان انقلابی حزب تودهی ایران عضو بودند که از انشعاب مائوئیستی بهمن ۱۳۴۲در حزب توده ایران پدید آمده بود. سازمان انقلابی حزب تودهی ایران پس از اختلافات مابین حزب کمونیست چین به رهبری مائو تسه تونگ و حزب کمونیست شوروی به رهبری نیکیتا خروشچف، سوی حزب کمونیست چین را برگزید و بنیانگذاران آن از حزب تودهی ایران جدا شدند و سازمان انقلابی را بنیان گذاشتند.
سازمان انقلابی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار حزب تودهی ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از مطرحترین و فعالترین سازمانها و احزاب چپ ایران بود. این سازمان بر اساس تئوری چینی، محاصرهی شهرها از طریق دهات، به نسخه برداری از انقلاب چین برای ایران پرداخت و به این نتیجه رسید که باید با نفوذ میان دهقانان یک ارتش خلق به وجود آورد و از طریق پایگاههای روستایی، مناطق شهری را به محاصره درآورد. سازمان انقلابی چندین بار تلاش کرد آتش مبارزات مسلحانه در مناطق روستایی را روشن کند، اما تلاشهای آنها ناکام ماند. پس از پیروزی انقلاب آنها در انتخابات «آری یا نه» به جمهوری اسلامی پاسخ مثبت دادند. اما با آغاز درگیریها میان بنی صدر و نظام آنها نیز به مخالفت مسلحانه با جمهوری اسلامی پرداختند.
در همان دوران بود که مسعود فراستی به عنوان سخنگوی این حزب دستگیر و به اعدام محکوم شد. اگرچه مسعود فراستی رهایی از اعدام را حاصل دل رحمی بازجوی خود میداند، اما برخی میگویند او در زندان تواب سیاسی شد. تواب به معنی توبه کننده در زبان ایدئولوژیک به گروهی از زندانیان سیاسی گفته میشود که در دههی ۶۰ از فعالیت و گرایش سیاسی شان اظهار پشیمانی و به اصطلاح توبه کردند. این گروه از زندانیان پس از اظهار ندامت مشمول تخفیف در مجازات شدند و برخی از آنها نیز به همکاری با نظام پرداختند.
بیشتر بخوانید: کافه گردی نازنین بیاتی و حدیث میرامینی + عکس
فراستی بعد از آزادی از زندان مدتی فرانسه درس داد و در سال ۱۳۶۶ به مجله سوره رفت. کنار آوینی قرار گرفت و جریان مخالف مدیران سینمایی کشور را شکل داد.
اما اردیبهشت ۱۳۸۹ بود که با پخش برنامه «هفت» از شبکه سوم سیما نام مسعود فراستی به عنوان منتقد سختگیر فیلمهای سینمایی بر سر زبانها افتاد.
فراستی تنها تصوری است که بخش بزرگی از جامعه ایران از منتقد فیلم دارند. مسعود فراستی به لطف برنامه «هفت» و آنتن زندهای که هر جمعه شب در اختیارش بود توانست یگانه منتقدی باشد که تصویر و رفتارش در ذهن مخاطبان تلویزیون ثبت میشود.
بسیاری این تداوم و این حضور متوالی را حاصل رانت فراستی در صدا و سیما میدانند و فراستی را منتقد حکومتی میخوانند. فراستی در مصاحبهای با مشرق جواب منتقدانش را اینگونه داد: «اگر حکومتی بودن به معنی دفاع از مصالح و منافع ارضی و ملی است، بله من حکومتی هستم. اگر حکومتی بودن یعنی جیره خوار دولت بودن و انتقاد نکردن از آنها است، من حکومتی نیستم. من که به هر دولتی انتقاد دارم. به تمام دولتهای بعد از انقلاب سر مسألهی سینما انتقاد میکنم و کارهایشان را قبول ندارم.»
او اکثر آثار سینمایی فیلمسازان ایرانی و حتی خارجی را سخیف میداند. کارنامهی فراستی پر است از توهین و درگیری با فیلمسازان مختلف.
فراستی بارها به جریان پول کثیف در سینما ایران حمله کرده و معتقد است «با پول کثیف پولشویی شده نمیشود فیلم تمیز و خوب ساخت و اثر فاخر هنری تولید کرد».
او همچنین یکی از منتقدین فیلمهای سفارشی است. فراستی در این خصوص میگوید: «سینمای دولتی درست بشو نیست. فیلمسازی که سفارش میگیرد دیگر فیلم نمیسازد، که اگر فیلمساز واقعی بود که سفارش نمیپذیرفت.»
از موارد حاد کارنامه مسعود فراستی در سالهای اخیر میتوان به درگیری هایش با مسعود کیمیایی اشاره کرد. او در نقد یکی از آثار این سینماگر تاریخ ساز از اصطلاحی مستهجن استفاده کرد که هیچ روزنامهای حتی جرأت بازنشر آن را نداشت، ولی فراستی آن را در یک برنامه زنده به زبان آورده بود.
اوج درگیری منتقد جنجالی تلویزیون با سینماگران به زمانی بازمی گردد که یک نماینده مجلس ادعا کرد فراستی با حضور در مجلس از فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره فجر انتقاد کرده بود. تندترین واکنش به این صحبتها را حمید فرخ نژاد نشان داد که با انتشار نامهای سرگشاده در اینستاگرام خود خطاب به فراستی نوشت: «اینی که میگم به والله تحقیری توش نیست، ولی دلم به حالت سوخت. با خودم گفتم اگه قرار پیر بشیم و غم نون به آدم فروشی بکشدمون بارالها خودت ترتیب مون رو بده تا هنوز واسه غم نون مجبور نشدیم چهارپایه کش اعدامی شیم.»
با این حال، فراستی روایت دیگری از خودش دارد. او میگوید: «همهی دنیا هم علیه من جمع شوند باز حرف خودم را میزنم. چون حرفم درست است؛ و حرف را هم نمیزنم که از آن طرف آب و نانی به من برسد. احتیاج به این نان و آب ندارم. نان و آب را جور دیگری درمی آورم. با همان کافهی کوچکم یک فنجان چای و یک دانه قهوه درمی آورم. به جایی وابسته نیستم. مال هیچ جناحی نیستم. سینما برایم جدی است. مردم برایم جدی ترند.»
فراستی متر خودش برای نقد فیلمها را آثار کارگردانهای بزرگ همچون هیچکاک میداند و بسیاری همین موضوع را علت نقدهای تند او به فیلمها میدانند.
ماجرای شاهنامه خوانی مسعود فراستی و اشتباهات او در سال ۱۳۹۹ هم یکی از رویدادهایی بود که درست مانند این روزها با واکنشهای بسیاری مواجه شد.
حالا این روزها مسعود فراستی زیر تیغ منتقدان است، منتقدانی که شاید بسیاری از آنها سالها در انتظار چنین فرصتی بودند.
ماجرا از این قرار است که سایت دانلود غیرقانونی فیلم «به نام ایران» که فیلمها و سریالهای ایرانی را به صورت قاچاق و دزدی عرضه میکند نام سایت را به صورت زیرنویس در فیلمها تبلیغ میکند. مسعود فراستی نیز به خیال آنکه «به نام ایران» شعار فیلم است آن را تحلیل و تفسیر میکند.
نکتهی مهم این گاف این است که منتقد مدعی سینما فیلمی که بر روی پرده سینما در حال اکران است را در سالن سینما ندیده و ترجیح داده است که نسخهی غیرقانونی و قاچاق آن را ببیند.
برخی اشتباه اخیر فراستی را به شلیک به جمجمه در مقابل دوربین تشبیه میکنند. در نقطهی مقابل، اما بسیاری فراستی را منتقدی باسواد، صریح و بادغدغه میدانند که نمیتواند مانند سلبریتیها رفتار کند. هرچه هست فراستی را بدون شک باید مشهورترین منتقد فیلم تاریخ ایران دانست.