اقتصاد۲۴- این روزها بازگشت الهه رضایی، از مجریان قدیمی کودک به تلویزیونی که دههها از حوزه اجرای آن دور شده بود، شبیه به دری است که به سالهای دور باز شده است. بازگشت رضایی پس از چند دهه دوری به تلویزیون خود حکایت غریبی از سرنوشت فرزندان این رسانه است. فرزندانی که به خصوص در دهههای ۶۰ و ۷۰، در روزگاری که دنیای رسانه کوچک بود و تلویزیون هنوز، به عنوان رسانه ملی، مرجع و مورد علاقه بخش گستردهای از مردم، قافیه را به فضای مجازی نباخته بود، مخاطبان را جلوی تلویزیون میخکوب خودشان میکردند. آنها که امروز در جای خالیشان، مهران رجبی «خودمونی» و «پیرانهسر» اجرا میکند و سید بشیر حسینی «رویانیوم» را!
تلویزیون ایران همچون مسافری است که از آغاز ورود تا تاثیر پذیرفتن از تحولات سیاسی ایران و سرانجام رسیدن به آنچه امروز از آن تعریف میشود(تحت کنترل و محدودیت)، راهی پر فراز و نشیب را پیموده است؛ همسفران این مسافر اما، طی چند دهه اخیر سرنوشت غریبی را تجربه کردند. از نقطه عطفی که تاریخ ایران را متحول کرد، ردی عمیق بر حیطه فرهنگ و رسانه و نمادهای آن همچون تلویزیون، جا مانده است. ردی که لمس آن، انگار آدمی را به مختصات آن سالهای دور پرت میکند و بعد با خود تا امروز میکشاند.
بیشتر بخوانید: لودگی در صداوسیما به امید تغییر نگاه مردم به روحانیت؟!
سه دهه، چند نسل و چند سرنوشت
این روزها بازگشت الهه رضایی، از مجریان قدیمی کودک به تلویزیونی که دههها از حوزه اجرای آن دور شده بود، شبیه به دری است که به سالهای دور باز شده است. بازگشت رضایی پس از چند دهه دوری به تلویزیون خود حکایت غریبی از سرنوشت فرزندان این رسانه است. فرزندانی که به خصوص در دهههای ۶۰ و ۷۰، در روزگاری که دنیای رسانه کوچک بود و تلویزیون هنوز، به عنوان رسانه ملی، مرجع و مورد علاقه بخش گستردهای از مردم، قافیه را به فضای مجازی نباخته بود، مخاطبان را جلوی تلویزیون میخکوب خودشان میکردند. آنها که امروز در جای خالیشان، مهران رجبی «خودمونی» و «پیرانهسر» اجرا میکند و سید بشیر حسینی «رویانیوم» را!
الهه رضایی: رضایی که امروز نه برای اجرای برنامه که برای تبلیغات به صدا و سیما بازگشته، در سال ۵۸ و درحالی که ۱۵ ساله بود، اجرای برنامه کودک را آغاز کرد. او سال ۷۸ اجرا را کنار گذاشت. اختلاف نظر با مدیر گروه کودک شبکه یک، جرقه این کنارهگیری بود. خودش در مصاحبهای میگوید: «متن هایی که به ما میدادند دیگر آب رفته بود. یک سری حرف بیربط میزدیم و سلام و خداحافظ. واقعیت این بود که بعد از منحل شدن گروه کودک شبکه یک اهالی فن همه از تلویزیون رفتند و تلویزیون خالی شد». «بچههای دیروز» در سال ۸۹، آخرین اجرای رضایی در تلویزیون بود.
مجید وارث: بنیانگذار برنامه «ورزش و مردم» که تا سال ۶۳ نیز خود اجرای آن را به عهده داشت، به دلیل نگاه انتقادی به مدیریت ورزش جای خود را به ابراهیم شفیع داد و در سال ۶۴ و در حین گزارش یکی از مسابقات باشگاههای تهران، پس از استفاده از اصطلاحی که توهین به روحانیت قلمداد شد، در شرایط آن روزهای ایران برای همیشه از تلویزیون کنار گذاشته شد. وارث پس از آن به استرالیا مهاجرت کرد درحالی که میراث او یعنی «ورزش و مردم» پس از ۵۴ سال هنوز از صدا و سیما پخش میشود.
محمود شهریاری: احتمالا شهریاری، رکورددار ممنوع التصویری در رادیو و تلویزیون ایران بعد از سال ۵۷ است. ممنوع التصویری اول به دلیل انتشار فیلم رقص او در عروسی برادرش در دهه ۷۰ بود. او که یکی از اصلیترین گزارشگران جنگ ایران و عراق بود طی ۴ دهه اخیر بارها به دلیل گفتار و کردارش در برنامهها به صورت موقت ممنوع از کار شد. اظهار نظرهای او در سال ۹۸ درارتباط با اعتراضات با گرانی بنزین و فاجعه هواپیمای اوکراینی او را زیر ذرهبین برد و در سال ۹۹ به اتهام انتشار اخبار دروغ درباره کرونا بازداشت شد. بازداشت بعدی او در مهر سال گذشته و اعتراض به مرگ مشکوک مهسا امینی بود. انتشار فیلم رقص شهریاری پس از آزادی از زندان و در حال اجرای برنامه برای فروشگاههای رفاه، آخرین حاشیه این مجری با سابقه است.
قاسم افشار: مجری طی سالها، کلیدواژه ثابتی برای تحلیلها، برنامههای سرگرمی و اخبار تلویزیونی بود. در این میان به واسطه سرنوشت عجیب و نوع مواجهه رسانه ملی با ستارههایش، برخی شاخص شدهاند که هدف ما نیز در این گزارش هستند. قاسم افشار یکی از نمادهای اجرای تلویزیون در دو دهه ۶۰ و ۷۰ بود. این گوینده اصلی اخبار سیاسی پس از انقلاب اما پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، هرگز به اجرا در تلویزیون بازنگشت.
برخی منابع غیبت او را سیاسی و اقدامی اعتراضی به سرکوبهای پس از انتخابات ۸۸ معنا کردند. هرچند پاسخ او به این برداشتها نه تایید بود و نه تکذیب اما همکار قدیمی او، محمدرضا حیاتی، تاثیر حوادث سال ۸۸ بر قطع همکاری افشار با صدا و سیما را تکذیب کرد. پایان سکوت ۹ ساله افشار سرانجام با سکته قلبی رقم خورد و او در سال ۹۷ و در ۶۶ سالگی درگذشت.
فواد بابان: از دیگر چهرههای شاخص تلویزیون به ویژه در دهههای ۶۰ و ۷۰ است. کنارهگیری او از اجرا نیز تقریبا همزمان با قاسم افشار بود و به شائبات پیرامون اعتراضی بودن این اقدام قوت بخشید. هرچند او خود این تصمیم را خودخواسته و برای میدان دادن به نسل جوان معنا کرد. بابان امروز دو کارخانه در زمینه نخریسی و محصولات آشامیدنی دارد.
ایران شاقول: نام شاقول شاید برای بسیاری ناآشنا باشد. چراکه فعالیت او چندان همپای دیگر همنسلانش نبود اما حذف او از تاریخ گویندگی ایران نیز نشدنی است! او که در روزهای محدودیت اجرا برای بانوان در دهه ۶۰، با پوششی متفاوت و با روسری خبر میخواند. او پس از بازنشستگی، از ایران مهاجرت کرد و بر اثر سرطان در ۶۴ سالگی و در آمریکا درگذشت.
محمدرضا حیاتی: گوینده خبر درگذشت رهبر انقلاب، پس از بیش از ۴ دهه فعالیت در صدا و سیما امروز سرنوشت غریبی دارد. اظهار ارادت حیاتی به ابراهیم حامدی(ابی) در سال ۹۹، برایش بهای گرانی داشت. پس از این مصاحبه حیاتی از تلویزیون کنار گذاشته شد و حالا مجری تلویزیون اینترنتی روستا تی وی است و در دو بخش اخبار روستا و برنامه طنز خبری حیاتی مماتی فعالیت میکند.
رضا حسینزاده: دوران کاری حسینزاده پر فراز و نشیب بود. نیمه کاره رها کردن تحصیل در کالیفرنیا به خاطر جنگ، مجروح شدن، دو بار تعلیق از کار در سالهای ۹۴ و ۹۵ که برخی آن را به دلیل شکایت به تأخیر هواپیمایی آتا و زیر سؤال بردن ادعا و شعار حقوق شهروندی مطرح شده توسط رئیسجمهور وقت میدانند و در نهایت خداحافظی از تلویزیون در سال ۹۷. او اکنون مدرس فن بیان و گویندگی و ارتباطات و جامعه شناسی است و با واحد آموزش صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز در آموزش حین خدمت گویندگان و مجریان تا تابستان ۱۴۰۱ همکاری دارد.
فردوس حاجیان: سفیر شهرک الفبا این روزها در بستر بیماری ناشی از شیمیایی ۵۰ درصدی است. چندی پیش نام حاجیان، از میان ۲۰ هزار معلم، در لیست ۵۰ نامزد اصلی جایزه نوبل معلمی آورده شد. هرچند برخی منابع او را وابسته به رییس دولت نهم و دهم معرفی کردند با این حال او این ادعاها را بارها تکذیب کرد. تجربه ریاست او در دولت سه رئیس جمهور با طیفهای سیاسی مختلف گویای این نکته است؛ ریاست دانشکده هنر و معماری بین سالهای ۷۷ تا ۸۸ و ریاست دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی از سال ۹۲ تا ۹۳ که دوران پرحاشیهای برای حاجیان بود. شائبه منتقل کردن حقوق کارکنان دانشگاه آزاد به یک بانک خاص و دریافت وام میلیاردی، دریافت حقوقهای چند میلیونی بلاوجه در ماههای پایانی مدیریت تنها بخشی از این شائبات است که حاجیان آنها را تکذیب کرد.
دهه ۸۰، ۹۰، ۱۴۰۰، دوران ممنوعالکاری و استانداردهای دوگانه
فرزاد جمشیدی: از میان دهها چهرهای که تلویزیون به دلایل مختلف آنها را کنار گذاشت، فرزاد جمشیدی شاید تنها مجری باشد که اتفاقاتی خارج از سازمان، او را مجبور به کنارهگیری کرد و اعتبار او را به عنوان یک مجری ارزشی زیر سوال برد. «یاد خدا» با اجرای او ویژهبرنامهای برای ماه رمضان بود که به دلیل عارضه قلبی و بستری شدن جمشیدی متوقف شد. شکایت یک زن، وعده ازدواج و زندگی در کیش، آنقدر جمشیدی را درگیر کرد که علیرغم تلاش مدیران رسانه ملی برای عادی نشان دادن و بازگرداندن او، هرگز به صحنه اجرا باز نگشت.
محمد صالحعلا: «چشم شب روشن» محصول سال ۹۵ آخرین حضور صالح علا در تلویزیون بود. پیش از آن در آبان ۱۳۸۹ برنامه پرطرفدار «دو قدم مانده به صبح» پس از یک سال پخش جای خود را به صورت ناگهانی به «دور میز شب» داد. همزمان با پخش این برنامهها، روزنامه کیهان علیه صالحعلا مطلبی انتقادی و افشاگرایانه نوشت و پس از آن تا سال ۹۵ صالح علا در تلویزیون دیده نشد.
سیدجواد یحیوی: «مردم ایران هوشیارتر از آن هستند که از یک سوراخ دوبار گزیده شوند»، «آقای موسوی در صورت پیروزی تلاش دارند تا اگر نفت را بر سر سفره مردم نمیبرند، لااقل نان را ببرند»؛ این اظهارات یحیوی در سال ۸۸ پس از حمایت از میرحسین موسوی و اجرای برخی برنامههای انتخاباتی این کاندید، او را برای همیشه از اجرا در تلویزیون محروم کرد. بسیاری معتقدند اجرای جسورانه او که شاخصترین آنها مصاحبه با حجت الاسلام قرائتی و عطاءالله مهاجرانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد بود، در اجرای جسورانه و جریانساز برخی از مجریان این طیف از جمله فرزاد حسنی، احسان علیخانی، عادل فردوسیپور و بسیاری دیگر بیتاثیر نبود. او اکنون به کار تجارت و تئاتر مشغول است.
سید محمد حسینی: تولد شبکه تهران با اجرای برخی مجریها همزمان شد که حسینی یکی از شاخصترین آنها بود. سال ۷۶ و زوجی که با کاظم احمدزاده در «مسابقه بزرگ» تشکیل داد، به نقطه عطفی برای هردوی آنها بدل شد. سال ۸۴ و همزمان با شروع زمزمههایی مبنی بر افتتاح بنگاه معاملات حسینی در قبرس و همچنین اختلاس او از برنامه «جشن رمضان» که مجریاش بود، او در برنامهای با مخاطبان خود در تلویزیون خداحافظی کرد. او پس از مدتی بیخبری سر از شبکههای فارسی زبان خارج از ایران درآورد.
فرزاد حسنی: احتمالا هرگاه نام برنامه «کولهپشتی» را بشنوید، ناخداگاه به یاد فرزاد حسنی و برنامه پرحاشیهاش با سردار رادان در انتقاد به گشت ارشاد خواهید افتاد. این آغاز نخستین ممنوعالکاری حسنی بود. حاشیه ازدواج با آزادی نامداری، دیگر مجری رسانه ملی تا سالها بر کار حسنی سایه افکند. برنامه «اکسیر» در دهه نود او را در میان مردم متهم به بیمبالاتی در برخورد محترمانه با میهمان کرد. حسنی امروز بیشتر در شبکه نمایش خانگی فعال است.
آزاده نامداری: نامداری از شروع به کار با برنامه «تازهها» تا ازدواج با فرزاد حسنی در سال ۹۲ و طلاق جنجالی در سال ۹۳، ژست حجاب چادر و پخش شدن فیلم بیحجابی از او در سوئیس، ممنوعالکاری، انزوا و سرانجام مرگ خودخواسته راهی پر پیچ و خم را پیمود. از دست دادن سرمایه اجتماعی میان مردم و بی توجهی رسانه ملی به او به دلیل این حواشی، نامداری را در میان زنان ناکام از تلویزیون شاخص کرده است.
سروش صحت: او که فرهنگ کتابخوانی را به شیوهای جذاب و مخاطب پسند با برنامه «کتاب باز» به صدا و سیما آورده بود احتمالا آخرین قربانی حذف از صدا و سیماست. سیدعبدالجواد موسوی، روزنامهنگار در یادداشتی که در خبر آنلاین منتشر شده، مدعی شده است که مخالفت مدیران تلویزیون و مشخصا وحید جلیلی منجر به عدم حضور سروش صحت در مقام مجری این برنامه شده است. او گفته که سروش صحت به روشنفکری متهم شده است و به همین دلیل او را کنار گذاشته است. به نظر این فعالان رسانهای، منظور از روشنفکری احتمالا گرایشهای سیاسی و فرهنگی سروش صحت است.
البته در این لیست نامهایی چون، محمدرضا شهیدیفرد، عادل فردوسیپور، رضا رشیدپور، احسان علیخانی و علی ضیا هم جای میگیرند. نامهایی که چون شهیدیفرد گاه به دلیل کار در پشتصحنه و اتاق فکر برنامههایی چون «خندوانه» از اجرا فاصله گرفتند و گاه چون فردوسیپور، رشیدپور، علیخانی و ضیا به دلیل اظهارنظرهای گاه خلاف میل سازمان، به صورت مقطعی یا دائم از فضای اجرای رسانه ملی دور ماندند. البته به نظر میرسد این چهرههای مطرح که سابقه اجرای برنامههای پرمخاطب را داشتند، به زودی مسیر خود را در ساخت برنامه برای شبکه نمایش خانگی که این روزها به بستر پربرکت پول و مخاطب بدل شده ادامه دهند.
ویژگی مشترک روابط عمومی وزارتخانهها، مجری بودن!
البته چرخ اجرا در صدا و سیما همیشه هم به ضرر مجریان نچرخیده است و گاه چهره متبوع سازمان بودن، آنها را به کرسیهای مدیریتی در برخی وزارتخانهها نیز کشانده است که مرور برخی از آنها خلی از لطف نیست.
قاسم بینیاز: بینیاز، مجری مطرح برنامه «به خانه برمیگردیم»، از سال ۸۸ به کرسیهای مدیریتی رسید. او در سال ۸۸ به سمت مدیرکلی روابط عمومی در وزارت وزارت راه و شهرسازی منصوب شد. در آذر ۱۴۰۰ به کرسی مدیر کلی دیپلماسی عمومی و اطلاعرسانی سازمان انرژی اتمی ایران رسید. او هنوز هم گاه «به خانه برمیگردد»!
محمد اصغری: یکی از شاخصترین گویندههای اخبار هواشناسی که در سال ۹۱ به سمت مدیر کلی روابط عمومی سازمان هواشناسی کشور منصوب شد، در سال ۹۸ و پس از حضور در برنامه «حالا خورشید» بدون مجوز از سازمان صدا و سیما، مدتی ممنوعالکار بود. او هنوز گاهی به عنوان کارشناس در شبکه خبر، حضور پیدا میکند.
محمد حسین رنجبران: او نیز از عاقبت به خیرهای دولت نهم بود. او که بیشتر با اجرای برنامه «دیروز، امروز، فردا» و همچنین مناظرههای انتخابات سال ۱۴۰۰ شناخته نیشود پیشتر خبرنگار واحد مرکزی خبر بود. او در سال ۸۹، با حکم صادق محصولی، وزیر وقت وزارت رفاه، مدیرکل روابط عمومی این وزارتخانه شد. او همچنین مدتی مدیر گروه اجتماعی و مستند شبکه قرآن سیما بود. رنجبران در سال ۹۶ به سمت مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما منصوب شد. در سیر همین انتصابات معنادار، او در بهمن سال ۱۴۰۰ به ریاست گنجینه ملی آب ایران منصوب شد.
علی درستکار: فارغ التحصیل رشته الهیات دانشگاه امام صادق از سال ۷۳ به صدا و سیما آمد و با برنامه «این شبها» شناخته شد. هرچند اظهارات گاه انتقادی او، موجب دوریهای کوتاه و مقطعیاش از اجرا شد با این حال کارنامه روشن در اجرای برنامههای معارفی، جای او را در تلویزیون محکم کرده است. او در سال ۸۸ مدیر روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران بود و در سال ۹۸ پس از تغییرات در بانک آینده، مدیر روابط عمومی این بانک شد.
شاهین آرپناهی: اجرای برنامه پرحاشیه «گلبرگ» که به روابط دختران و پسران بر اساس آموزههای اسلامی و دینی میپرداخت از آرپناهی و کارشناس برنامهاش، حجتالاسلام دهنوی، چهرههایی شناخته شده ساخت. آرپناهی در سال ۹۱، مدیرکل برند و ارتباطات رایتل، سال ۹۶، مدیرکل ارتباطات همراه اول و در سال ۹۸ مدیرعامل اپراتور تالیا شد.
در نهایت باید گفت که استانداردهای دوگانه و سرمایهسوزی، صدا و سیما را به روزی رسانده که امروز از چهرههای محبوب مردم در این مدیوم خبری نباشد. ستارههایی که صدا و سیما یک روز برای پرورش و شکوفایی آنها هزینه داد و روز دیگر با کنار گذاشتنشان به دلایل واهی...!
منبع: فرازدیلی