اقتصاد۲۴- همچنین نباید فراموش کنیم که موعد زمانی بندهای محدود کننده برجام برای ایران رو به اتمام است، بر این اساس اسرائیلیها نگرانیهای زیادی در خصوص احیای برجام دارند. اروپاییها نیز به اندازه سالهای گذشته علاقهای به احیای برجام نشان نمدهند، اما هنوز به طور قطع مشخص نیست چه جایگزینی برای برجام در نظر گرفته شده است.
اخبار و سیگنالهای ایجابی دومینو وار در زمینه حل مشکلات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنان ادامه دارد. همزمان گزارشها از افزایش تبادل پیامها میان ایران و آمریکا و تلاش دو طرف برای امضای یک توافق موقت حکایت دارند.
بازگشت امیدها به اردوگاه احیای توافق میان ایران و دیگر طرفهای برجامی در شرایطی است که بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم در شهریور ۱۴۰۰، شاهد دو دستگی میان حامیان دولت در موضوع مذاکرات و احیای توافق بودهایم. حالا به نظر میرسد استراتژیستهای دولت سید ابراهیم رئیسی، با جدیت در تلاش برای احیای توافق هستهای و تنشزدایی در موضوع پرونده هستهای هستند.
با این تفاسیر، مساله اساسی این است که رویکرد مثبت دولت مستقر و حامیان آن به توافق چگونه قابل تحلیل خواهد بود؟ آیا جبهه مخالفان توافق هم به ضرورت مذاکره و تنشزدایی پیبردهاند؟ همچنین، در این بین مساله مهمتر این است که کارشکنیهای اسرائیل در روند رو به جلوی تنشزدایی ایران و غرب میتواند چه معنایی داشته باشد؟ فرارو، در راستای پرداختن به این مسائل با احمد زیدآبادی، تحلیلگر مسائل سیاسی گفتگو داشته است.
چرا دولت سیزدهم را با دست پیش میکشد و با پا پس میزند؟ زیدآبادی در پرداختن به موضوع نوع نگرش حامیان دولت سیزدهم به روند تحولات برجامی و جهتگیریهای آنها گفت: «بعد از روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، اصولگرایان مخالف برجام به دو بخش تقسیم شدند؛ یک گروه، به این نتیجه رسیدند که باید برجام را احیا کرد و در نتیجه به سوی مذاکرات و گفتگوی دیپلماتیک رفتند، اما دچار سوء محاسباتی شدند و عملا فرصت را از دست دادند. البته مواضع ایران در قبال اوکراین و ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه نیز تبدیل به یک پاشنه آشیل برای ایران شد. این موضوعات شرایط را چنان پیچیده کرد که طرف غربی علاقه خود را به احیای برجام ۲۰۱۵ از دست داد. با این وجود برجام ۲۰۱۵ همچنان به عنوان یک منبع و مرجع برای توافق جدید در نظر گرفته میشود. گروه دوم اصولگرایانی هستند که بدون توجه به اقداماتی که از سوی دولت سیزدهم انجام میشود و بدون هیچ اشارهای به مذاکراتی که انجام میشود، همچنان علیه برجام صحبت میکنند. موضع میگیرند و برجام را خائنانه تلقی میکنند و متوجه نمیشوند که اساسا همین دولت مورد حمایت آنان، به دنبال احیای برجام است.»
زید آبادی در بخشی دیگر از اظهارات خود گفت: «در تمام مدت روی کار آمدن دولت فعلی از روسا و وزاری دولت نشنیده ایم که مخالفتی با اصل برجام داشته باشند یا برجام را خائنانه بنامند. فقط، کلمه برجام را کمتر استفاده میکنند و میگویند به دنبال «رفع تحریمها» هستیم. دولت فعلی، کلمه برجام را با کلمه رفع تحریمها معادلسازی کرده است و با این روش، از به کار بردن کلمه برجام اجتناب میکند؛ بنابراین ما عملا با یک واکنش دو بعدی از سوی اصولگرایان رو به رو هستیم که هر یک علیه دیگری کار میکند. اما نکته عجیب این است که به جای نقد درونی و عملکرد دولت مورد وثوق خود، دائم به نقد عملکرد دولت پیشین میپردازند. شاید منظور این گروه این است که با مطرح کردن ظریف و روحانی به عنوان عاملان اصلی برجام، به دولت فعلی هشدار بدهند که اشتباه (به زعم آنان) دولت پیشین را تکرار نکند. در واقع، با هدف قرار دادن دولت قبلی و با کمک اشاره غیر مستقیم، به تیم مذاکره کننده فعلی، امیرعبداللهیان و علی باقری هشدار میدهند.»
بیشتر بخوانید: اولیانوف اعلام کرد: پایان بررسی توافق پادمانی ایران در شورای حکام
این فعال سیاسی در خصوص رویکرد دولتهای فعلی ایالات متحده و ایران در قبال برجام گفت: «اصل ماجرا این است که ایران در پی برجام ۲۰۱۵ است، اما میخواهد آمریکاییها متعهد شوند که بار دیگر (مثل خروج ترامپ از برجام) از برجام خارج نشوند. در حالی که، دولت فعلی ایالات متحده میگوید چنین اختیاراتی ندارد و نمیتواند دولتهای بعدی را پیشاپیش ملزم به چنین تعهدی کند. همچنین ایران درخواست دارد که اروپاییها از ایالات متحده تبعیت نکنند، این درخواستهای دولت ایران شرایط را کمی پیچیده میکند.»
وی افزود: «ما با جریانهای در هم تنیدهای رو به رو هستیم؛ از یک سو، طیف تندروتری در ایران وجود دارند که مدام و به شکل مستقیم علیه برجام حرف میزنند و با هر نوع برجامی مخالفاند. از سوی دیگر، ایالات متحده روی روابط ایران و روسیه نیز مانور میدهد و این بحث را وارد ماجرای برجام کرده است. همچنین نباید فراموش کنیم که موعد زمانی بندهای محدود کننده برجام برای ایران رو به اتمام است، بر این اساس اسرائیلیها نگرانیهای زیادی در خصوص احیای برجام دارند. اروپاییها نیز به اندازه سالهای گذشته علاقهای به احیای برجام نشان نمدهند، اما هنوز به طور قطع مشخص نیست چه جایگزینی برای برجام در نظر گرفته شده است. یکی از جایگزینها میتواند توافق موقت یا «تعلیق در برابر تعلیق» باشد که به معنای تعلیق غنی سازی در برابر تعلیق پارهای از تحریمها است. هدف از چنین برجامی ایجاد فرصتی است تا توافق بلند مدت شکل بگیرد. در حال حاضر بحث بر سر این است.»
زیدآبادی درباره تعبیرهای متفاوتی که از دیپلماسی پیشرونده یا عقب نشینی دیپلماتیک ایران در قبال غرب مطرح میشود گفت: «بحث عقبنشینی یا پیشروی دیپلماتیک ایران موضوعاتی است که بیشتر برای رسانهها جذاب است. اما واقعیت ماجرا این است که اقتصاد ایران نیاز به لغو تحریمها و دسترسی به منابع ارز خارجی دارد. قبل از دولت فعلی، اصولگرایان در معرض فشارهای مردمی ناشی از مدیریت اقتصادی و امور اجرایی نبودند، در نتیجه در خیالات خود غرق بودند و تصور میکردند که بدون توجه به این مسائل میتوان اقتصاد را سامان داد. اما حالا که مدیریت را در دست گرفتهاند و مسئولیت را بر دوش خود حس میکنند، طبیعیست که از فضای غیرواقع بینانه خود فاصله میگیرند و متوجه شدهاند باید به اقتصاد، توجه کرد. آنها درک کردهاند که کنترل تورم و رشد اقتصادی مستلزم رفع تحریمها است.»
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: «البته همه این موارد به شکل علنی مطرح نمیشود. گاهی میگویند ما بدون FATF و برجام نیز روابط را احیا کردهایم و وضعیت را بهبود بخشیدهایم. اما این سخنان بیپایه و اساس است. حتی ایجاد ارتباط با همسایگان منطقهای وسعودی ها، پیش زمینهای است برای یک توافق بزرگتر و عامتر به ویژه در خصوص برنامه هستهای، چون هیچ یک از همسایگان ایران، با برنامه فعلی کشور، همراهی نمیکنند. به هر حال، طبیعیست، زمانی که دولتها تحت فشار عینی قرار میگیرند، واقع بینتر میشوند و سلسله مصالحی را هم در نظر میگیرند. برخی این مصلحت اندیشی و واقعبینی را عقبنشینی مینامند، برخی انعطاف و برخی نرمش. اما نام این اقدامات مهم نیست. مهم این است که درک کنیم دولتها گاهی بر اساس شرایط چارهای ندارند جز این که بسیاری از حرفهای اولیه خود را پس بگیرند و رویکردهای جدیدی اتخاذ کنند. این موضوع تغییر مواضع و رویکردها در همه جای دنیا رایج است، اما در ایران تصور میشود اتصال سفت و سخت به یک موضع ثابت، هنر است. در حالی که این رفتارهای متعصبانه، ضد سیاست و ضد هنر دیپلماسی است.»
زیدآبادی در ادامه تصریح کرد: «نیروهای سوپرانقلابی تندرو و داخلی که هنوز در خیالات خود غرق هستند یا از وضعیت فعلی و مصیبتی که مردم درگیر آن شدهاند، سود میجویند و به واقع از شرایط فعلی به شکل مادی یا غیر مادی کسب منفعت میکنند، شدیدا در مسیر برجام کارشکنی میکنند. این طیف، اغلب، در پشت پرده حضور دارند. کشاکش بین اصولگرایانی که مخالف هر نوع برجامی هستند و اصولگرایانی که موافق شکل گیری برجام شدهاند، باعث شده دولت نیز در برداشتن گامهای جدی دچار تزلزل شود. بر اساس همین دلایل است که دولت گاهی یک گام به پیش برمی دارد و گاهی یک گام به پس. این شرایط ناپایدار، از دید غربیها نیز، منفی ارزیابی میشود چرا که نمیتوانند تشخیص دهند تصمیم قطعی ایران چه خواهد بود و در کدام جهت در حرکت است.»
وی در خصوص مواضع دولت فعلی اسرائیل در قبال ایران و مخالفت آشکار نتانیاهو با شکلگیری هر نوع برجامی گفت: «دولت نتانیاهو به طور کلی از حل بحران بین ایران و غرب، نگران است، چرا که ترجیح میدهد در حاشیه ادامه این بحران، بتواند برنامههای مخرب خود را در مقابله با فلسطینیها و اوضاع منطقه پیش ببرد. البته این موضوعی نیست که از چشم غربیها نیز دور مانده باشد. بنابراین، مشاهده مخالفت با برجام در رفتارها و گفتارهای دولت فعلی اسرائیل موضوع عجیبی نیست. مشخص است که اسرائیل به دنبال بر هم زدن اوضاع است. اسرائیل در شرایط فعلی میتواند سرزمینهای بیشتری را از کرانه باختری غصب کند، جهان را ساکت نگه داشته و روابط خود را با اعراب نیز تقویت کند.
نتانیاهو در حال حاضر مشکلات بزرگی دارد. از یک سو با اعراب دچار مشکل شده و از سوی دیگر با آمریکا و اروپا همفکر نیست و مدام علیه آنان بیانیه میدهد. البته جناحهای میانه رو تری نیز در اسرائیل وجود دارند که اگرچه از انباشت اورانیوم غنی سازی شده در ایران ابراز نگرانی میکنند، اما اگر بین ایران و غرب برجامی شکل بگیرد و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاسیسات هستهای ایران کامل و اطمینان بخش باشد، با توافق کنار میآیند. به طور کلی حرفهای دولت نتانیاهو، به دلیل بحرانهای داخلی چندان بادوام نیست. اگر دولت نتانیاهو سقوط کند و دولتی با سرپرستی بنی گانتز تشکیل شود، رویکرد اسرائیل نیز تغییرات آشکاری خواهد داشت، چون گانتز روابط نزدیک تری با ایالات متحده دارد.»