اقتصاد۲۴- طالبان به دنبال خشکاندن دریاچه هامون در مرز ایران و افغانستان و تقویت دریاچه گودزره در مرز پاکستان و افغانستان است.بنا بر گزارش شرق، بهجز این افغانستان با شروع به ساخت سد بخشآباد روی رودخانه فراه تلاش میکند تا تمام روزنههای ورود آب به ایران را ببندد و شیرفلکه آب منطقه را به دست بگیرد؛ اتفاقی که به تعبیر علیرضا رجایی، رایزن سابق فرهنگی ایران در افغانستان، «گروگانگیری آب» از طرف طالبان است و به عقیده حسین سرگزی، دکترای بیابانزدایی و کارشناس منابع طبیعی، یک سناریوی سیاسی مفصل و بازی سیاسی با آب است.
پیشینه بازیهای سیاسی با آب، در افغانستان به سالهای جنگ سرد بین روسیه و آمریکا در این کشور برمیگردد. در افغانستان سالهای دور، هلمند نام ولایتی است که شکوه دوران غزنوی را به خاطر مردم میآورد؛ خاطرهای که با تصویری از بنای تاریخی طاقبست، روی اسکناسهای افغانی نقش بسته است؛ اما هلمند امروز نام پایتخت مواد مخدر جهان است.
در دهه ۱۹۶۰ و در سالهای جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، آمریکاییها نقشههای بزرگی برای افغانستان در سر داشتند. سرزمین پرآب افغانستان و ولایت مستعد هلمند نظر آمریکاییها را به خود جلب کرد؛ تا آنجا که لشکرگاه هلمند را آمریکای کوچک نامیدند و سد بزرگ کجکی را در بالادست رودخانه هیرمند در ولایت هلمند ساختند. بهجز سد کجکی که با سرمایه و دانش فنی آمریکاییها ساخته شد، شبکه گستردهای از کانالهای آبیاری و توربینهای برق راه افتاد؛ اما در سال ۱۹۷۹ با حمله ارتش سرخ شوروی، پروژه آمریکاییها ناتمام ماند.
این بار شوروی طرح جدیدی روی میز گذاشت. شوروی که افغانستان را سرزمینی پرآب یافته بود، نقشه کشت گسترده پنبه در مزارع این کشور را مطرح کرد و بنا بود تجارت پنبه و الیاف را از افغانستان و در جوار راه ابریشم راهاندازی کند؛ اما ماجرا به همینجا ختم نشد و آمریکا گروههای تندرو در افغانستان را علیه چپهای نزدیک به شوروی مسلح کرد و شعلههای جنگ داخلی مزارع و تمام کارخانههای ریسندگی و بافندگی را نابود کرد. کانالهای آب و مزارع حاصلخیز بعدها در خدمت طالبان درآمد و به صورت گسترده زیر کشت خشخاش رفت. این بار هلمند پایتخت مواد مخدر جهان شده بود و آب هیرمند و مزارع خشخاش و باغهای وحشی پسته همه و همه منبع درآمد تروریستها شدند.
پیش از خروج آمریکا از افغانستان و بنا بر گزارش العربیه آمریکاییها ۲۰۰ میلیون دلار دیگر خرج کردند تا سد کجکی را تکمیل کنند و تاج و دریچههای خروج اضطراری سد را ساختند و پنج ماه پیش از سقوط کابل به دست افغانستان، اشرف غنی، رئیسجمهوری این کشور، سد کمالخان را در پاییندست رود هیرمند و در نزدیکی مرز ایران افتتاح کرد و گفت که از این پس در ازای تحویل آب به ایران، نفت گرفته میشود.
این روزها نزدیک به دو سال از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان میگذرد و طالبان ساخت سد دیگری به نام بخشآباد را روی رود فراه شروع کرده است؛ رودی که از شمال به دریاچه هامون در مرز ایران و افغانستان میریزد.
با ساخت این سد تمام روزنههای آبی در مرز ایران و افغانستان بسته میشود؛ اما ماجرا به همینجا ختم نشده است.
علیرضا سرورینژاد، کارشناس بومی منابع آب در سیستانوبلوچستان، به «شرق» میگوید که طالبان مسیر آب هیرمند را از هامون در مرز ایران و افغانستان منحرف کرده و به سمت دریاچه گودزره در مرز افغانستان و پاکستان میبرد. به تعبیر او این کار به نوعی انتقال دریاچه هامون از مرز ایران و افغانستان به مرز افغانستان و پاکستان است.
بیشتر بخوانید: چشم خشک سیستو؛ بحران آب و حقآبه در سیستان و بلوچستان
حسین سرگزی، دکترای بیابانزدایی و کارشناس منابع طبیعی نیز به «شرق» توضیح میدهد که پشت جریان انحراف آب سناریوهای سیاسی است و طالبان به دنبال آن است که با تقویت دریاچه گودزره ۴۹ هزار هکتار زمین کشاورزی را بین سد کمالخان تا گودزره احیا کند و پشتونها را به این منطقه کوچ دهد. اتفاقی که به گفته این کارشناس میتواند به حل اختلافات افغانستان و پاکستان منجر شود.
پاکستان حدود دوهزارو ۶۰۰ کیلومتر مرز زمینی با افغانستان دارد که بیشتر آن در مناطق کوهستانی قرار دارد.
خط مرزی دیورند که نامش از نام نماینده ملکی بریتانیا، سر هنری مورتیمر دیورند گرفته شده است، در ۱۲ نوامبر ۱۸۹۳ طبق قراردادی میان بریتانیا با امیر عبدالرحمن، حاکم وقت افغانستان، تعیین شد؛ مرزی بین هند بریتانیا و افغانستان؛ اما پس از ایجاد پاکستان در سال ۱۹۴۷ آنها معتقد هستند که این مرز اعتباری ندارد؛ زیرا اعتبار توافقنامه برای صد سال بوده است.
این اختلافات موجب شده که تلاشهای پاکستان برای ایجاد حصارها و پستهای مرزی با مقاومت افغانستان مواجه شود و نیروهای طالبان سیمهای خاردار نصبشده از سوی نیروهای امنیتی پاکستان را در امتداد خط دیورند از ریشه برمیدارند.
مقابله طالبان با حصارکشی مرزی اعتبار آنها را بین پشتونهای دو سمت مرز تقویت کرده است؛ اما باعث کدورت دولت پاکستان از طالبان شده است.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که طالبان تمایل ندارد حمایت نظامی و معنوی پاکستان را از دست بدهد و به نظر میرسد که دنبال راهحلی برای این مناقشه است.
انحراف مسیر آب تنها با هدف حل مناقشه مرزی افغانستان و پاکستان رخ نداده و به باور پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، کارتلهای بزرگ مواد مخدر بازی آب در منطقه را به دست گرفتهاند.
او به «شرق» میگوید که نزدیک به ۸۰ درصد تریاک جهان در افغانستان تولید میشود و باند ثروتمند مواد مخدر از افغانستان تا اروپا فعال است و ترانزیت پردرآمدی ایجاد کرده است.
ملازهی تأکید میکند که «برای کشت خشخاش نیاز به آب فراوان است و کنترل مسیرهای آب از افغانستان به دست این کارتل ثروتمند افتاده است».
حسین سرگزی، کارشناس منابع طبیعی نیز توضیح میدهد که کشت خشخاش سه برابر کشت گندم نیاز به آب دارد؛ اما طالبان مدعی است که در حال مبارزه با کشت خشخاش است. بااینحال، ملازهی تأکید دارد که گرچه طالبان کشت خشخاش را کاهش داده، ولی آن را با تولید مواد مخدر صنعتی جایگزین کرده است.
این کارشناس همچنین توضیح میدهد که با بحران آب، کشاورزان و صیادان محلی در سیستان فقیر و فقیرتر شده و قاچاقچیان پولدارتر میشوند؛ بنابراین با کوچ کشاورزان و صیادان سیستانی و مهاجرت آنها، خطر جایگزینی باندهای قاچاق مواد مخدر و تنشهای بعدی با طالبان جدی میشود.
«طالبان بهسادگی به افغانستان برگشت و نهتنها میلیاردها دلار اسلحه و مهمات آمریکایی برای آنها به جا مانده است، بلکه شیرفلکه آب منطقه را به آنها سپردهاند. همین به تنهایی گویای آن است که ماجرا چیست؟». این نکات را علیرضا رجایی، رایزن سابق فرهنگی ایران در افغانستان، به «شرق» میگوید و تأکید میکند که ماهیت طالبان «ناسازگاری» است و «افغانستان تبدیل به چاله امنیتی برای همسایگان خود شده است و ایجاد چالش برای ایران و چین میتواند مطلوب آمریکا باشد».
او با تأکید بر اینکه طالبان آب را به «گروگان» گرفته است، به «شرق» میگوید: «طالبان به دنبال پاکسازی هزارههاست و به آنها اجازه نمیدهد که دام خود را به مراتع بیاورند. این سیاستها برای فشار به هزارهها و شیعیان و کوچاندن آنها و جایگزینی آنها با پشتونهاست یا طالبان در حال توسعه چشمگیر مدارس حقانی است؛ بنابراین اینکه تصور کنیم طالبان تنها از سر لجاجت آب هیرمند را به سمت گودزره منحرف میکند، سادهانگارانه است و اینکه تصور کنیم طالبان بدون هدایت مجموعههای بیرونی این تنشها را در منطقه ایجاد میکنند، تصوری سطحی است».