اقتصاد۲۴-آیتالله سید جعفر شبیری زنجانی درخواست عفو عمومی رئیس قوه قضائیه از رهبر معظم انقلاب در خصوص محکومان حوادث سال گذشته را نشان از پختگی حجتالاسلام و المسلمین محسنی اژهای خواند و گفت: واقعاً نمیشد که از دم اعدام کنند. خیلیها همان طور که ایشان تشخیص داده بود، مفسد نبودند؛ درست است که فساد انجام داده بودند، اما مفسد نبودند و لازم بود که انعطاف قوه قضائیه بر مردم روشن شود.
برنامه «حضور» به مناسبت هفته قوه قضائیه، در حسینیه جماران میزبان «آیتالله سیدجعفر شبیری زنجانی» بود. وی از شاگردان امام خمینی (ره) و یکی از اساتید حوزه و دانشگاه و از چهرههای شناخته شده دستگاه قضاست که با پیشنهاد شهید دکتر بهشتی وارد قوه قضائیه شده است. این یار دیرین امام و دوست قدیمی رهبر معظم انقلاب، در گفتگو با «محمدحسین رنجبران» در خصوص آراء و اندیشههای امام روحالله در مورد اهمیت دستگاه قضا و وظایف مسئولان قوه قضائیه سخن گفت.
آیتالله شبیری زنجانی با اشاره به منش بزرگوارانه امام در برخورد با علمای مخالف ایشان، اظهار داشت: حاج آقا رضا و حاج آقا ابوالفضل زنجانی با اینکه خیلی به امام نزدیک بودند، ولی بعد از انقلاب رودرروی امام قرار گرفتند. حاج آقا رضا اوایل یک مدت با شاه بود. بعد با جبهه همراه ملی شد و در مبارزات انقلاب به امام پیوست؛ اما بعد از انقلاب مخالفتش شروع شد و به همراه حاج آقا ابوالفضل، مخالفتهایی با امام داشتند.
وی افزود: علتش هم شاید این شد که آقا سعید، پسر حاج آقارضا، مشاور بنیصدر شد. بنیصدر که به ایران آمد، آقا سعید هم از آمریکا به ایران آمد. وقتی بنیصدر دستگیر شد، حکم اعدام سعید را نیز دادند.
بیشتر بخوانید: چند پرسش ساده درباره حقوق نمایندگان مجلس
آیتالله شبیری زنجانی ادامه داد: حاج احمدآقا میگفتند که من از طرف امام به دیدار حاج آقا رضا زنجانی که مریض شده بود، رفتم؛ حاج آقا رضایی که علیه امام صحبت میکرد. میگفت من رفتم او را دیدم و فکر کردم الان که دیگر پسرش در خطر اعدام است، لابد راجع به پسرش سفارش خواهد کرد؛ گفتم حاج آقا (امام) به شما سلام رساندند. من آمدم که اگر فرمایشی دارید، اجرا کنم. حاج آقا رضا گفت ممنون؛ سلام مرا به ایشان برسانید و تشکر کنید.
این شاگرد امام خمینی (ره) گفت: در همان ایام، برادرِ سعید، آقای دکتر فرید که انقلابی و از ارادتمندان امام بود، از آمریکا آمده بود تا پدرش را برای معالجه به آمریکا ببرد. او وقتی حاج احمدآقا را میبیند، میگوید مادر سعید خیلی نگران وضعیت سعید است؛ اگر امام دستور عفو بدهند خیلی متشکر میشویم؛ که امام دستور دادند و سعید آزاد شد. این کسی بود که دشمنی میکرد و در عین حال، امام اینطور رفتار میکردند.
وی اظهار داشت: امام همواره به علمایی که قبل از انقلاب هم با ایشان مخالفت میکردند، احترام میگذاشتند. نشنیدم که امام علیه هیچ یک از آقایان چیزی بگویند. حتی درباره بعضیها که مسائلی هم داشتند، ندیدم که کوچکترین چیزی در خارج بروز بدهند و چیزی بگویند.
آیتالله شبیری زنجانی با بیان اینکه امامِ قبل از انقلاب با امام بعد از پیروزی و رهبری انقلاب هیچ تفاوتی نکرد، اذعان کرد: امام همیشه تواضع داشتند و مواظب بودند که خودشان را گم نکنند. به همین دلیل هم وقتی امثال آقای فخرالدین حجازی آنطور از ایشان تعریف میکردند، توبیخ میکنند که دیگر نگویند و میگفتند من میترسم این حرفها را باور کنم. امام خیلی مواظب بودند که شیطان فریبشان ندهد.
این یار دیرین امام و انقلاب گفت: هوشیاری امام بالا بود و دور و بر ایشان همه جور آدم رفت و آمد داشتند، ولی ایشان تغییری نکردند. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله حاج آقا محمدصادق لواسانی، گاهی میرفتند خبرهایی برای امام میآوردند؛ خبرهایی که شامل مطالبی میشد که کسی جرأت نمیکرد در موردشان صحبت کند. ایشان از رفتار امام فکر میکردند که ایشان مایل نیستند که این حرفها را بشنوند. یک مدت نیامدند و امام پیغام فرستادند که چرا نمیآیید؟ با اینکه این شخص برای امام اخبار منفی میآوردند، ولی امام مواظب بودند که این مسائل اثر منفی بر ایشان نگذارد.
وی افزود: آقای منتظری که از مریدان و شاگردان امام بود و آن همه سوابق مبارزاتی داشت، گول افرادی را خورد که اجازه نمیدادند افراد انقلابی با آیتالله منتظری ملاقات داشته باشند، اما از گروههای مختلف مخالفین، جبهه ملی و منافقین، خیلی راحت با ایشان ملاقات داشتند.
آیتالله شبیری زنجانی با ذکر خاطرهای در این خصوص بیان داشت: زمانی که آیتالله منتظری قائم مقام رهبری بودند، من متوجه شدم که در ایشان انحرافاتی در حال ایجاد شدن است؛ دور و بر ایشان افراد ناجوری بودند. من در قم، خدمت اخوی رسیدم و گفتم که میخواهم به دیدار آقای منتظری بروم. آقای منتظری خیلی برای اخوی احترام قائل بودند و اخوی هم آقای منتظری را از لحاظ دیانت قبول داشتند؛ تا آخر هم قبول داشتند، اما از لحاظ سیاسی قبول نداشتند. یعنی معتقد بودند که این کارهایی که انجام میدهند از روی هوای نفس نیست.
وی ادامه داد: به اخوی عرض کردم که میخواهم بروم خدمت آقای منتظری و بگویم آقا شما موقعیت خاصی دارید و در آتیه رهبر این نظام خواهید بود؛ شما قائم مقام رهبری هستید؛ افراد دور و بر شما نباید کوچکترین حرفی در موردشان باشد؛ اگر شما معتقد هستید افراد دور و بر شما افراد خوبی هستند، مردم آنها را قاتل میشناسند؛ بالاخره چند نفر از علما را کشتهاند و مردم این افراد را قاتل میشناسند و سزاوار نیست چنین افرادی اطراف آقای منتظری باشند.
میگفتند آیتالله خواب است یا دکتر ملاقات با ایشان را ممنوع کرده!
آیتالله شبیری زنجانی گفت: اخوی تأیید کردند و گفتند که با هم برویم؛ زمانی که رسیدیم، در زدیم و کسی که آمد در را باز کرد، من را همراه اخوی که دید، گفتند که آقا خواب هستند. اخوی به من فرمودند که برویم منزل آیتالله گلپایگانی؛ چون روز پنجشنبه بود و ایشان روضه داشتند، گفتند برویم روضه که تا برگردیم ایشان هم بیدار میشوند.
وی بیان داشت: به روضه رفتیم و بعد از روضه هم یک نشست خصوصی با آقای گلپایگانی داشتیم در مورد مسائل فقهی و بعد از آن مجدد به ملاقات آقای منتظری رفتیم. خب دیگر نمیتوانستند بگویند که ایشان خواب است. در که زدیم، باز کردند و گفتند دکتر ملاقات ایشان را ممنوع کرده است! من و اخوی فهمیدیم که نمیخواهند ما با ایشان دیداری داشته باشیم. در نتیجه برگشتیم و گذشت.
این روحانی مبارز افزود: بعد از اینکه امام اطرافیان آقای منتظری را تبعید کردند و سید مهدی هاشمی اعدام شد و برادرانش تبعید شدند، مرحوم آقای سیدمحمدرضا یاسینی کرمانشاهی به من فرمودند که میخواهم به قم بروم برای ملاقات آقای منتظری؛ گفتم خب من هم میآیم؛ چند سالی است که ایشان را ندیدهام. رفتیم قم و آقای منتظری خیلی استقبال کردند. ماه بعد هم آقای یاسینی آمد و گفت که میخواهم به قم بروم؛ من هم گفتم من با شما میآ یم. وقتی که رسیدیم، آقای منتظری گفتند که من از آقای یاسینی تشکر میکنم که باعث شدند ما بیشتر شما را زیارت کنیم؛ در دلم گفتم باید از امام تشکر کنیم که دور و بریهای شما را تبعید کردند. یعنی اطرافیان او اثری گذاشتند که آقای منتظری که مرید امام بود، رودرروی امام قرار گرفت.
آیتالله شبیری زنجانی با اشاره به دیدگاههای امام روحالله در خصوص جایگاه قوه قضائیه اظهار داشت: نظر اصلی امام این بود که اگر قوة قضائیه قدرت پیدا کند، همه چیز قوی میشود و دو قوة دیگر نیز قوی میشوند. ولی متأسفانه قوة قضائیه خیلی ضعیف شده است. از زمان آیتالله یزدی در عین حال که هم آیتالله یزدی چه از جهت تقوا و چه از جهت علم خیلی خوب بود، ایشان، چون از خارج از قوه آمده بود و آشنایی نداشتند، مشکلاتی را برای قوه ایجاد کرد. آقای شاهرودی هم که آمدند با آن علم بالایی که داشت، بر مشکلات اینجا افزود.
این چهره پیشکسوت دستگاه قضا بیان داشت: آخر دوره آقای لاریجانی بود که آقا میخواستند فرد دیگری را وارد کنند که من با آقا صحبت کردم و گفتم خارج از قوه کسی را نیاورید، چون مشکل آفرین است. کسی باشد که مدتی در کنار رئیس قوه کار کرده باشد و پختگی پیدا بکند که آقا دوباره آقای لاریجانی را انتخاب کردند و بعد آقای اژهایی معاون اول ایشان شد.
وی ادامه داد: من دیگر یقین پیدا کردم که آقای اژهایی رئیس قوه بعدی خواهد بود. بعد از آن جریان دانشگاه، آقای اژهایی را دیدم و گفتم رئیس دوره بعدی قوه قضائیه شما هستید. گفتند نه قطعاً من نیستم. بعد من متوجه شدم بعد از آن جریان سوتی که ایشان زد، وجهه ایشان را پایین آورد؛ آن جریانی که انصافاً چارهایی نداشت جز این کار. آن افرادی که آقای اژهایی را به عنوان مهمان دعوت کرده بودند، نمیگذاشتند آقای اژهایی حرف بزند و سروصدا میکردند و آن سوتی که ایشان زد، آنها را ساکت کرد، ولی وجهه ایشان را خراب کرد.
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: الآن انصافاً آقای اژهایی با مشکلات بسیار فراوانی رو به رو هست و من هم میخواهم ایشان را کمک کنم، ولی متأسفانه از وقتی که رئیس قوه شدند، من ایشان را ندیدم؛ اگر ایشان را ببینم به ایشان یک اشاره بکنم، کافی است، چون ایشان توجه به اشکالات دارند؛ حتی قسمتهایی که لازم است من به ایشان بگویم لازم نیست مفصل صحبت کنم. اشاره کنم متوجه میشوند.
وی ساماندهی قوه قضائیه بعد از انقلاب اسلامی را از هنر امام دانست و گفت: امام بود که توانست این قوه را حفظ کند و عجیب بود که آقای بهشتی را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و آقای اردبیلی را به عنوان دادستان کل انتخاب کردند و چه حساب شده انتخاب کردند.
این مسئول اسبق در قوه قضائیه اظهار داشت: من که آن زمان هنوز وارد قوه قضائیه نشده بودم، ولی بعدها از کسانی که در دیوان عالی کشور بودند، شنیدم که گفتند آقای بهشتی با اینکه هیچ سابقهای هم در قوه قضائیه ندارد، روز اول که آمد، هیئت امنای دیوان عالی کشور را تشکیل داد و اینقدر جلسه را عالی اداره کرد که ما بهتزده شده بودیم.
وی با اشاره به برخی بیعدالتیها در اعدامهای ابتدای انقلاب بیان داشت: یکی از این اقدامات که منجر به واکنش امام شد، مربوط به مرحوم آقاشیخ علی تهرانی بود. قبل از انقلاب ایشان خیلی علیه آقای بهشتی مطالبی میگفت. من به مشهد رفتم که با آقای تهرانی بگویم این حرفها چه است که راجع به آقا بهشتی این طرف و آن طرف صحبت میکنید؟ گفت نه من صحبت نمیکنم؛ گفتم من در تهران این حرفها را شنیدم.
آیتالله شبیری زنجانی خاطرنشان کرد: بعد ایشان رفتند نجف و از نجف که برگشته بودند، من در قم آقا شیخ علی را دیدم؛ گفت من رفتم خدمت حاج آقا ـ آن زمان «امام» نمیگفتند ـ گفت حاج آقا را دیدم و بنا شد حرفهایی که علیه آقای بهشتی میزنم را کنار بگذارم. میگفت حاج آقا را دیدم و به من گفتند که تو دیوانهایی؛ به من گفتند که بگذار کنار و من هم حرفهایی که علیه حاج آقا بهشتی میزدم را کنار گذاشتم.
وی افزود: اول انقلاب کار قضایی را که عهدهدار شد، یک دفتردار را به اتهام لواط اعدام کرد درحالی که هیچ مدرک شرعی در پرونده نبود. بعد شنیدم وقتی که گفتند به چه عنوانی اعدام کردید؟ گفت بر من علم حاصل شده. شنیدم آن دفتردار را وقتی آوردند اعدام کنند همانجا گفت خدایا شاهد باش من دارم بیگناه اعدام میشوم و اعدام شد. امام متوجه شدند که بیحساب کار میکند و او را کنار گذاشتند. وقتی امام او را کنار گذاشتند او در مقابل امام قرار گرفت که بعدها از ایران رفت.
وی افزود: آقای خلخالی هم یک کارهای مثبتی انجام داد، ولی اعدامهایی انجام داد که امام او را هم کنار گذاشتند، ولی کارهای اولیهای که انجام داد، انصافاً کار او بود که توانست انجام بدهد، ولی یک مقدار در یکی از جریانات امام متوجه شدند تعدادی افراد بیحساب اعدام شدند و به همین دلیل او را کنار گذاشتند. امام با هیچ کس تعارف نداشتند؛ کاری به رفاقت و موافق و مخالف نداشتند.
آیتالله شبیری زنجانی در خصوص جوسازیها در مورد اعدامهای سال ۶۷ علیرغم رأفت حضرت امام نسبت به برخی محکومان از جرگه منافقین نیز تصریح کرد: اعدامهای سال ۶۷ مربوط به روزی بود که منافقین بعد از پذیرش قطعنامه تصمیم به حمله داشتند و تصور میکردند که حالا دیگر میآیند و تصرف میکنند. آن روز آماده شده بودند که بیرون بریزند که لو میروند و باعث شد که هم علیه نظام و هم علیه آقای لاجوردی دیدشان بد بشود.
وی گفت: عدهایی که اظهار توبه کرده بودند را و مرتب میگفتند که ما پشیمانیم، آقای لاجوردی معتقد بود که دروغ میگویند. تا حدی که ایشان حتی خواهرزاده خودش را هم دستگیر کرد.
آیتالله شبیری زنجانی مدیریت حجتالاسلام اژهای در قوه قضائیه را خوب ارزیابی کرد و بیان داشت: مدیریت ایشان خوب است، اما مشکلات فراوان است. در مدتی که سخنگوی قوه قضائیه بودند هم من از ایشان هیچ اشتباه یا خللی در گفتارشان نمیدیدم؛ این نشاندهنده این است که شخصی خوبی برای قوة قضائیه انتخاب شده است.
وی ادامه داد: اینکه بخواهند مشکلات قوه قضائیه را حل کنند، آقای بهشتی با آن قدرتی که داشت به ما میگفت مشکلات قوة قضائیه را هیچ کس نمیتواند حل کند و هرکسی بیاید در این کار بدنام خواهد شد. برای اینکه مردم توقعاتشان بیش از امکانات مملکتی است؛ هر کس در هر پستی که باشد بدنام میشود. ما مایل نبودیم که روحانیت وارد کارها بشود، ولی بالاخره ضرورتها ایجاب میکرد که وارد بشوند.
این شاگرد امام خمینی (ره) گفت: در آن زمان که ایشان اینها را مطرح میکرد، دیگر در کارهای قضایی نبودند و شبی بود که امام بنیصدر را عزل کردند، فرمودند مردم خوبی داریم؛ فداکاریهای زیاد کردند و هر کس در کار بیاید به خصوص روحانیت، بدنام خواهد شد. روحانیتی که نمیخواستیم وارد بشود، ولی الان اگر وارد بشود و برای مردم بخواهد خدمت کند، دستبوسیها تبدیل به فحش خواهد شد.
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: بعد ایشان گفت برای این مردمی که این همه فداکاری کردهاند آیا حاضر هستید دامن همت به کمر بزنید و بیاید فحش بخورید و خدمت کنید؟ مردم گفتند بله و خودش هم در این جهت آماده بود.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: این مشکلاتی که این نظام دارد، مشکلات ریشهای و اساسی است و هیچ جای دنیا نیست که تمام مشکلاتشان حل شده باشد؛ ابرقدرتها هم نتوانستند. با مشکلاتی که داریم، همین مقداری که پیشرفت کردیم این از هنر امام است. به همین دلیل امام فرمودند که طرفدار، ولی فقیه باشید تا مملکتتان آسیب نبیند.
وی درخواست عفو عمومی رئیس قوه قضائیه از رهبر معظم انقلاب در خصوص محکومان حوادث سال گذشته را نشان از پختگی حجتالاسلام و المسلمین اژهای خواند و گفت: واقعاً نمیشد که از دم اعدام کنند. خیلیها همان طور که ایشان تشخیص داده بود، مفسد نبودند؛ درست است که فساد انجام داده بودند، اما مفسد نبودند و لازم بود که انعطاف قوة قضائیه بر مردم روشن شود؛ این خود نشاندهنده پختگی است.
این یار دیرین مقام معظم رهبری با اشاره به خاطره آشنایی رهبر انقلاب با آیتالله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: در یک سفر کربلا برای اولین بار آقا را با آقای هاشمی آشنا کردم. آقا در آن دیدار از آقای هاشمی خوششان نیامده بود، ولی بعداً به آقای هاشمی گفتند من تجربه دارم افرادی که در ملاقات اولیه خوشم نیامده، اگر با هم رفیق شدیم، دوام دارد و شما هم یکی از آنها هستید.
وی افزود: این دوستی واقعاً هم تا آخر وجود داشت. خلاف اینکه خیلیها کوشش کردند بین اینها تفرقه ایجاد کنند و اینها را مخالف یکدیگر معرفی کنند؛ بالاخره در یک جا هم یک اثری گذاشتند، ولی دوام پیدا نکرد.
آیتالله شبیری زنجانی گفت: من با آقای هاشمی صحبت کردم؛ گفتم دور و بر شما را مخالفین آقا گرفتند و دور و بر آقا را مخالفین شما؛ مبادا شما رودرروی هم قرار بگیرید؛ گفتند هرگز ممکن نیست؛ علاوه بر اینکه من ایشان را مثل برادر دوست دارم؛ ایشان رهبرمان هستند؛ گفتم مواردی که شما با هم اختلاف نظر دارید اینها را با آقا صحبت نمیکنید؟ گفت آن هم وظیفه شرعی ما است؛ ما آن چه به نظرمان برسد که برای مملکتمان مفید باشد، باید با رهبرمان در میان بگذاریم و مسئول مملکت ایشان هستند؛ ما وقتی میگوییم تکلیف از ما ساقط میشود؛ اگر ایشان نظر ما را پذیرفتند که پذیرفتند؛ اگر نپذیرفتند کسی که باید ارجاع بشود، نظر ایشان است؛ بعد هم من به ایشان گفتم میخواهید در مورد این مسئله با آقا صحبت کنم؟ گفتند آن هم لازم نیست ما هر دو هفته یکبار با هم جلسه داریم.
وی با اشاره به جلسه خبرگان رهبری و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر اظهار داشت: مرحوم آقای زنجانی گفت که جلسه خبرگان که همان روز فوت امام تشکیل شده بود، آقای خوئینیها از جلسه بیرون آمد و گفت ما خیلی بحث کردیم و بالاخره آقای خامنهای انتخاب شدند و اینکه ما مناسبتر از ایشان، کسی به نظرمان نرسید؛ فقط نگرانی ما این است که مملکت گرایشی به آمریکا پیدا بکند.
این یار امام و رهبری افزود: آقای خوئینیها آن زمان معتقد بودند که اسلام جامعه روحانیت، اسلام آمریکایی است. آقای مهدویکنی هم خدمت امام گله کرده بودند که اسلام ما را به عنوان اسلام آمریکایی معرفی میکنند. آقای خوئینیها نظرشان این بود که اینها در برابر آمریکا کوتاه میآیند؛ ولی عملاً دیدیم کسی که بیش از همه در برابر آمریکا ایستاد، خود آقا بودند.
وی با بیان اینکه اداره مملکت با این کیفیت جز با ایمان نمیشود، گفت: هر کسی به جای آقای خامنهای بود، خودش را میباخت؛ امام در سختترین وقتها خودشان را نباختند؛ ایشان هم همینطور. زمانی که ما در کمال ضعف بودیم و مملکتی که هیچ سلاحی نداشت و با وضع ناجور؛ بنیصدر گفت که مملکت در بن بست قرار گرفته است که امام فرمودند مسلمان در بن بست قرار نمیگیرد. امام وعده خدا را «وَ مَن یَتَّقِاللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا» را باور داشت «وَ من یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ» را باور داشت.
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: اگر خیلیهای دیگر بودند، خودشان را گم میکردند؛ اما مقام معظم رهبری محکم ایستادند و این مقاومتها اگر نبود، مملکت ما از دست رفته بود و بدتر از لیبی میشد. آقا نه تنها کوتاه نیامدند، بلکه قدرتشان را هم به آنها نشان دادند و فهماندند که ما وقتی ادعا میکنیم، انجام میدهیم. وقتی شهید سلیمانی را در عراق شهید کردند، باور نمیکردند که بلافاصله مرکز قدرت آمریکا اینطور کوبیده شود. ولی آمریکا فهمید که کارش تمام است.
این چهره شناخته شده قوه قضائیه در خصوص مسئله حجاب گفت: من در زمان آقای خاتمی، درباره مسئله حجاب به آقای هاشمی گفتم که مملکت دارد به طرف لائیک شدن پیش میرود. گفت من به آقای خاتمی گفتم که اگر مملکت لائیک بشود، خواهند گفت پسر حاج سید روحالله خاتمی آمد این کار را کرد؛ ولی آقای خاتمی گفت که نتیجه عمل شماست.
وی افزود: گفتم من یک مقدار به آقای خاتمی حق میدهم؛ مقداری از آن مربوط به زمان شماست و مقداری مربوط به زمان آقای خاتمی؛ گفتم زمان شما افراطهایی شد و زمان آقای خاتمی تفریط. زمان شما یک فشارهای بیرویهایی شد و زمان آقای خاتمی ناگهان این فشارها برداشته شد و ناگهانی برداشته شدن فشار، عکسالعمل فنری دارد و نمیشود جلوی آن را گرفت.
آیتالله شبیری زنجانی خاطرنشان کرد: به آقای هاشمی گفتم در زمان شما شبی، اول محرم بود که یکی از جوانان حزبالهی به من زنگ زد و گفت امروز این جمعیت آمدند به دادگستری؟ گفتند چه کسانی را میگویید؟ گفت اینهایی که علیه بدحجابی تظاهرات داشتند؛ حالا من نمیدانم که تو صورت بعضیها تیغ هم کشیدند؛ حالا آن هم بیحجابی نبود، بدحجابی بود؛ تا گفت من عصبانی شدم؛ گفتم بدترین کار بود. گفت راجع به بد حجابی؟ گفتم منظورم همان است. گفتم انتخاب وقت و کیفیت کار، بدترین کار بود.
وی گفت: به آن جوان گفتم زمان شاه که حجاب ضدارزش بود، آن کسی که مینیژوپپوش بود، دهه اول محرم به احترام امام حسین یک پیراهن مشکی میپوشید و تقریباً یک دهه حجاب را رعایت میکرد؛ اما شما گذاشتید درست آن روزی که از امشب بناست خود به خود حجاب را رعایت بکنند، آمدید در این وقت این تظاهرات را راه انداختید تا اینها را به لج وادار کنید؟ اینهایی که از امشب میخواستند خودشان حجاب را رعایت بکنند شما دارید به لج وادار میکنید که این باعث میشود که بعد از این، حتی احترام شب عاشورا را هم رعایت نکنند.
آیتالله شبیری زنجانی افزود: به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم زمان شما این کار شد و زمان آقای خاتمی هم یک مرتبه این فشار برداشته شد و عکسالعملش زمانی پیش میآید که در کوچه، من آخوند را اگر بدون پاسدار ببیند، عمداً آن روسری را هم که دارد، کنار بیندازد و به من دهن کجی بکند.