اقتصاد۲۴- ششمین نشست مشترک وزیران امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس با فدراسیون روسیه در حالی روز دوشنبه در مسکو برگزار شد که با صدور بیانیه پایانی، حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را زیر سؤال برد. وزرای امور خارجه روسیه و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس (عربستان، امارات، قطر، عمان، کویت و بحرین)، بدون توجه به تمامیت ارضی ایران، در بند حاشیهای و البته تکراری بیانیه مشترک، بر پشتیبانی خود از همه تلاشهای صلحآمیز از جمله «ابتکار امارات و تلاشهای آن برای دستیابی به یک راهحل مسالمتآمیز برای مسئله جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق مذاکرات دوجانبه یا دیوان بینالمللی دادگستری براساس مقررات حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد برای حلوفصل این مسئله مطابق با مشروعیت بینالمللی» تأکید کردند. تصمیمی که با همراهی روسیه رفتاری غیردیپلماتیک تعبیر شد و واکنشهای بسیاری در داخل و خارج به همراه داشت. به قول کارشناسان این حوزه روسیه برای منافع ملی خود بیانیه مشترک با اعضای شورای همکاری خلیج فارس و ادعا بر سر جزایر سهگانه را پذیرفت و حتی آن را امضا کرد.
این رفتار روسیه بدون پاسخ نماند و دیروز سفیر این کشور احضار شد. حسین امیر عبداللیهان، وزیر خارجه نیز در همین رابطه تأکید کردکه بر سر استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ایران، با هیچ طرفی تعارف نداریم. حسین امیرعبداللهیان در توییتی نوشت: بر سر استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ایران، با هیچ طرفی تعارف نداریم. این واکنش وزیر خارجه کشورمان در پی بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و روسیه منتشر شده است. در ادامه واکنشها به روسیه، سفیر فدراسیون روسیه در ایران روز چهارشنبه (۲۱ تیر) از سوی مدیر کل خلیج فارس به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض ایران به مطالب مندرج در بیانیه پایانی گفتگوهای راهبردی وزرای خارجه روسیه و شورای همکاری خلیج فارس به وی ابلاغ شد.
به دنبال مطالب مندرج در بیانیه پایانی ششمین دور گفتگوهای راهبردی وزرای خارجه روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درخصوص جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، صبح چهارشنبه سفیر فدراسیون روسیه از سوی علیرضا عنایتی، دستیار وزیر و مدیر کل خلیج فارس به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران به مطالب مندرج در بیانیه مذکور به سفیر روسیه در کشورمان ابلاغ شد.
بیشتر بخوانید: بی شرمی روسی و مساله حاکمیت سرزمینی ایران بر جزایر سهگانه
دستیار وزیر و مدیر کل خلیج فارس وزارت امور خارجه در این دیدار با تأکید بر تعلق ابدی جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، به خاک کشورمان، خواستار تصحیح موضع فدراسیون روسیه نسبت به این موضوع شد. سفیر روسیه در جمهوری اسلامی ایران ضمن تأکید بر احترام به تمامیت ارضی کشورمان اظهار کرد مراتب را در اسرع وقت به مسکو منتقل خواهد کرد.
با این حال کسانی، چون حشمتالله فلاحتپیشه ارزیابی کاملاً متفاوت دارند و بر این باور هستند که این نشست و بیانیه مشترک بین شورای همکاری خلیج فارس و روسیه متفاوت از بیانیههای پیشین است و باید آن را مکمل بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و چین بر سر جزایر ایرانی دانست. با تاکید فلاحت پیشه، بوی توطئه علیه منافع و امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران میآید. دیپلماسی ایرانی در گفتگو با این کارشناس و تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم سعی کرده است ارزیابی و آسیبشناسی دقیقتری در این رابطه داشته باشد که در ادامه میخوانید.
**جناب فلاحت پیشه در این چند روزی که از صدور بیانیه مشترک کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در قالب همکاری خلیج فارس و روسیه میگذرد تحلیلها و ارزیابیهای متفاوتی داشتیم. باور شما در خصوص این بیانیه و تکرار ادعا بر سر جزایر سه گانه چیست؟
من معتقدم این بیانیه و ادعاهایی که مطرح شد بسیار مهمتر و متفاوت از بیانیههای پیشین است که به این قبیل موضوعات اشاره داشت.
**چرا چنین باوری دارید؟
چون معتقدم اکنون کشورهای حاشیه خلیج فارس و مشخصا امارات متحده عربی سعی دارد از ظرفیت دو کشور عضو شورای امنیت و دارای حق وتو برای این موضوع جزایر و به خصوص جزیره ابوموسی در قالب رای مشورتی این شورا استفاده کند.
**بیشتر توضیح میدهید؟
من احساس میکنم و شدیدا این باور را دارم که توطئهای جدی علیه منافع و امنیت ملی و تمایت ارضی ایران در راه است. ببینید طی چند ماه اخیر امارات متحده عربی علاوه بر تکرار ادعاهای خود سعی دارد این ادعا را بسط و گسترش بیشتری بدهد. به همین دلیل باید موضوع را جدی تلقی کرد که مهمتر از ادعاهایی که در بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس یا اتحادیه عرب مطرح میشد. در این راستا ما شاهد بودیم که با سفر شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به ریاض و امضای بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس هم ادعا بر سر جزایر ایرانی مطرح شد، در زمانی که کشور درگیر ناآرامی بود. این هفته هم در شرایطی که مسئولان ایرانی در مسکو مشغول و سرگرم گوش دادن به یک موسیقی در تالار تحت عنوان هفته فرهنگی ایران و روسیه بودند چند خیابان آنطرفتر نشست وزرای امور خارجه روسیه و شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد که متاسفانه گویا اصلاً مسئولان ایرانی در جریان برگزاری آن نبودند که یک برنامه ۶ ساله را برای افق ۲۰۲۸ طراحی کنند. این دقیقاً مشابه همان رفتار قبلی در بیانیه مشترک با چین صورت است و این بار هم طرف روسی هم پای این بیانیه را امضا کرد. حالا چرا این اتفاق مهم است؟! چون امارات متحده عربی با تکرار یک ادعای بی اساس پاس دو عضو شورای امنیت و دارای حق وتو یعنی چین و روسیه را هم به میان کشیده است که با امضای خود به نحوی موضع را تایید کرده اند.
**با این اوصاف آینده را چگونه میبیند؟
نتیجه گرفتن از این پروژه بسته به رفتار ایران و همچنین تلاش اماراتیها در سالهای آینده است. یعنی این موضوع نوعی برنامه ریزی و رمینه چینی برای سالهای آتی خواهد بود. اما با توجه به شرایط کنونی اماراتیها بسیار خوب میدانند که جمهوری اسلامی ایران با این سیاست خارجی یک چالش مضاعف و تنش فزاینده را با بیشتر جامعه جهانی و به خصوص غربیها در پیش رو دارد و این مسئله باعث شکل گیری یک اختلاف و گسل جدی بین ایران و سه عضو دائم دیگر شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس شده است و بستری هم برای تنش زدایی با واشنگتن، پاریس و لندن وجود ندارد.
به همین دلیل سعی شده است ابوظبی تلاش میکند که پکن و مسکو را هم کنار آنها قرار دهد تا شورای امنیت و اعضای ثابت آن در این موضوع دخالت کنند. از طرف دیگر امارات میداند که متاسفانه جمهوری اسلامی ایران یک رابطه بی قید و شرط و وابسته محور به روسیه و چین را برای خود تعریف کرده است و این باعث اغماض و اکراه تهران در مسائل مربوط به منافع ملی، مشخصاً در قبال روسیه و چین میشود. به همین دلیل، چون اماراتیها میدانند که اکنون ایران در چالش است و روسیه و چین هم در قالب راهبرد نگاه شرق ایران میتوانند به ایران فشار بیاورند و منافع ایران را دور بزند، به همین واسطه استفاده از ظرفیت پکن و مسکو هم طرح است. چون امضای شی جین پینگ و همچنین سرگی لاوروف پای بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس و تایید ادعاها بر سر جزایر ایرانی همان دور زدنِ منافع کشور ماست که به شکل مستقیم با امنیت و منافع ملی و تمامیت ارضی ایران در ارتباط است.
ببینید واقعیت اینجاست که اماراتیها میدانند که از طریق شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب یا شورای بینالمجالس که من عضو آن بودم، موضوع ادعا بر سر جزایر ایرانی را مطرح کنند به جایی نمیرسد. اما برنامه امارات متحده عربی عوض شده است و سعی دارد از بند اول ماده ۹۶ منشور ملل متحد استفاده کنند. طبق این بند، شورای امنیت سازمان ملل یا مجمع عمومی سازمان ملل میتوانند از دیوان دادگستری در لاهه درخواست رای مشورتی کنند و، چون امارات به این ارزیابی رسیده است که انزوای ایران ادامه پیدا خواهد کرد، سعی میکنند چنین چشم اندازی را برای خود تعریف کنند تا در ادامه بستر و فضا برای استفاده از رای مشورتی در قالب شورای امنیت و مجمع عمومی و دادگاه لاهه شکل بگیرد و یک هجمه سنگین دیپلماتیک علیه ایران به وجود آید.
چون تا زمانی که دو طرف ایرانی و اماراتی راضی و حاضر نباشند دیوان، صلاحیت ورود مستقیم به موضوع را ندارد. ایران هیچگاه چنین کاری نمیکند. چون از نگاه آنها این یک موضوع داخلی در ایران است که طرف اماراتی میتواند با ایران وارد گفتگو شود؛ بنابراین امکان ارجاع دوطرفه این پرونده وجود ندارد. پس امارات تلاش دارد با شکل دادن یک میانبر سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی از بند ۱ ماده ۹۶ منشور ملل متحد استفاده کند تا با استفاده از ظرفیت شورای امنیت و سازمان ملل برای گرفتن رای مشورتی از دادگاه لاهه استفاده کنند.
**یعنی باور شما برنامه ریزی امارات استفاده از بند اول ماده ۹۶ منشور ملل متحد است یا ...
خیر من معتقدم این یک بخش از برنامه ریزی امارات است. امارات متحده عربی یک برنامهریزی دوم دیگری با یک افق طولانی مدت تری هم دارد که در آنجا هم سعی میشود از بند دوم ماده ۹۴ منشور ملل متحد است. یعنی اگر امارات متحده عربی موفق شود پرونده را به لاهه بکشاند و در مقابل قطعا ایران هم زیر بار رای ناعادلانه این دادگاه نخواهد رفت، آنجاست که امارات متحده عربی با استفاده از بند دوم ماده ۹۴ منشور ملل متحد سعی میکند ظرفیت اعضای مهم و کلیدی و ثابت شورای امنیت و دارادی حق وتو هستند را در این موضوع داشته باشد.
بیشتر بخوانید: پرهیز امریکا از رسیدن به نقطه کره شمالی در مذاکرات با ایران
پس امارات سعی دارد یک ادبیاتی را برای این موضوع تعریف کند. یعنی امارات تلاش دارد یک زمینهچینی ادبیاتی دیپلماتیک داشته باشد و اینجاست که یک مقدمه چینی تاریخی را هم مطرح میکند. به همین دلیل، چون اکنون شکاف و گسلها و اختلافات ایران با سه عضو غربی شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس دائماً در حال تشدید است، امارات اکنون نیمنگاهی به استفاده از ظرفیت دو عضو دیگر ثابت شورای امنیت که دارای حق وتو هستند، یعنی چین و روسیه دارد. چون تا زمانی که چین و روسیه هم با این موضوع همراه نباشند امکان استفاده و بهره برداری از شورای امنیت وجود ندارد. البته این مسئله به امروز و فردا باز نمیگردد، ولی مطمئن باشید توطئهای در راه است که چند سال دیگر دامن ایران را میگیرد.
**آسیب شناسی شما از سیاست خارجی ایران مشخصا در این باره چیست؟
من معتقدم که ما دچار دو درد مزمن در سیاست خارجی هستیم. اول گرفتاری سیاست خارجی در افراط و تفریط است. من بارها گفتم همانگونه که برخی آقایان با سرعت از دیوار سفارت خانه عربستان بالا رفتند با همان سرعت هم از آن طرف دیوار سقوط کردند. شما دیدید که چگونه عکس سردار سلیمانی در سفر وزیر امور خارجه عربستان به راحتی کنار گذاشته شد. این افراط و تفریط ضعف بسیار جدی را شکل داده است. ضعف دوم ما اینجاست که دو کشوری که ایران راهبرد نگاه به شرق را بر اساس روابط با آنها تعریف کرده است، یعنی روسیه و چین هیچگاه روابط استراتژیک با ایران برای خود تعریف نکرده اند و فقط ایران است که در تصورات خود این باور را دارد که رابطه راهبردی با پکن و مسکو دارد. اما در صحنه عمل بارها و بارها مشاهده کردیم که چین و روسیه تنها بر اساس منافع ملی به روابط خود با کشورها نگاه و بر اساس آن عمل میکنند، کما اینکه در موضوع تحریمها دیدیم که همین چین و روسیه چگونه با قطعنامهها همراهی کردند و حتی به قطعنامهها هم رای مثبت دادند.
**با این حساسیت بالا در رسانهها و افکار عمومی و برای خود جمهوری اسلامی ایران واقعا تا چه اندازه این فضا مهیاست که موضوع به مجامع بین المللی کشیده شود؟
ببینید اصلا مسئله ایران نیست. مسئله تلاش امارت برای ایجاد یک فضای سنگین دیپلماتیک علیه ایران است. موضوع هم جزایر سه گانه نیست. یعنی تنب بزرگ و تنب کوچک محل اختلاف نیست. مسئله مهمتر جزیره ابوموسی است. ببینید قبل از انقلاب تعدادی از خانوداههای اماراتی متحده عربی در جزیره ابوموسی ساکن بودند و، چون مقامات داخلی درگیر موضوعات در سالهای اول انقلاب بودند، امارات متحده عربی هم ۱۰۴ خانه را برای اتباع خود در این جزیره ساخت. البته یک پاسگاه هم مسئول رسیدگی به مسائل همین خانواده اماراتی در جزیره ابوموسی بود. اما جمهوری اسلامی ایران در زمانی که درگیر موضوعات در سالهای اول انقلاب و جنگ بود، دید که امارات سعی در سوء استفاده از این شرایط را دارد. به همین دلیل پرچم امارات در این جزیره پایین کشیده شد؛ لذا موضوع کاملاً داخلی در ایران است و امارات باید با ایران در مورد مسائل داخلی با طرف ایرانی گفتگو کند و، چون قطعاً ایران در شورای امنیت، مجمع عمومی، دادگاه لاهه تن به دادن جزایر و خاک خود را نمیدهد، امارات برنامه دیگر دارد. پس مسئله دقیقاً برعکس است. ما باید ببینیم که ابوظبی چه برنامهای برای ما چیده است؟! اینجاست که من تکرار و تاکید میکنم که امارات دنبال زمینه چینی برای استفاده از ظرفیتهای بینالمللی است. من دوباره میگویم که بوی توطئه میآید.
یعنی، چون امارات میداند ایران هیچگاه پای این ادعاها حاضر به مصالحه نمیشود و در هیچ مجمعی با طرف اماراتی گفتگو نمیکند. به همین دلیل ابوظبی در تلاش است که از ظرفیت شورای امنیت استفاده کند. اینجاست که حتی با عدم حضور ایران و مخالفت تهران امکان تبانی در شورای امنیت به نفع امارات وجود دارد. برای مثال میگویم از سال ۲۰۰۶ به بعد ۶ قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت صادر شد؛ آیا ایران موافق این قطعنامهها بود؟! خیر، اما باز هم قطعنامه صادر شدند و همه کشورهای عضو سازمان ملل هم به اجرا و پایبندی به آن موظف بودند. حتی چین و روسیه هم به آن رای دادند. اکنون پای منافع تجاری و اقتصادی کلانی بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با طرف روس و چین در میان است و قطعاً پکن و مسکو این منافع را نادیده نمیگیرند.