اقتصاد۲۴- محمد آیتی: آلفرد مارشال یکی از بهترین اقتصاددانانی است که شاید کمتر نام و آوازهاش در دنیا پیچیده باشد، آن هم به خاطر اینکه او از هیچ نظریه اساسی طرفداری نکرد.
اعتبار این اقتصاددان به خاطر این است که سعی داشت تا نظریات پیچیده ریاضی را در اقتصاد، مورد بهره قرار دهد تا بتواند اقتصاد را به علمی فراتر از فلسفه بدل کند. او ایده عدالتخواهی و توزیع عادلانه را بر اساس اخلاق مسیحیت و عقاید مطلوبیتگرایان به جلو هدایت کرد.
آلفرد مارشال در ۲۶ ژوئیه ۱۸۴۲ در منطقه کارگرنشین برموندسی شهر لندن چشم به جهان گشود. پدرش، کارمند بانک و مادرش، دختر یک قصاب بود. همسر آلفرد مارشال، مری پیلی، اقتصاددانی بود که یکی از اولین دانشجویان زن در کمبریج و مدرس کالج نیونام بود.
آلفرد با کمک مالی عموی خود، وارد دانشگاه کمبریج شد و به مطالعه ریاضیات، فلسفه و اقتصاد سیاسی پرداخت. در ادامه راه، مارشال تصمیم گرفت اقتصاد را به عنوان تخصص اصلی خود انتخاب کند. یکی از مهمترین دلایل این تصمیم، گذر او از محلههای فقیرنشین در بسیاری از شهرها و مشاهده فلاکت و بدبختی افراد فقیر بود.
وی پس از دریافت مدرک خود در علوم اخلاقی از دانشگاه کمبریج به مدت ۹ سال در یکی از کالجهای کمبریج به تدریس پرداخت. سپس مدت کوتاهی در برخی از کالجهای دانشگاه آکسفورد، مشغول درس دادن شد. او در سال ۱۸۸۵ به کمبریج بازگشت و برای نخستین بار دانشکده اقتصاد را تاسیس کرد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۹۰۸ در همانجا به تدریس دانشجویان پرداخت.
همانطور که اشاره شد، آلفرد مارشال، تا پایان عمر، هیچگاه از نظریه خاصی حمایت نکرد، اما اندیشههایی را در سر پروراند.
آلفرد مارشال را میباید اولین فرد در بخشبندی اقتصاد علمی قرار داد. اکثر مفاهیم و مدلهای تحلیلی ارائه شده توسط مارشال هنوز هم به عنوان پایه و اساس آموزش اقتصاد خرد، به خصوص برای سالهای نخست ورود به دانشگاه مورد استفاده قرار میگیرند.
آلفرد مارشال تحت تاثیر فضای علمی فیزیک نیوتونی، دنبال علمی جلوه دادن و جهانشمول نشان دادن نظریههای اقتصادی بود. وی ایده عدالتخواهی و توزیع عادلانه را بر اساس اخلاق مسیحیت و عقاید مطلوبیتگرایان به پیش برد. او از علاقهمندان ویژه به ریکاردو و استوارت میل بود و همانند استوارت میل به نوعی اقتصاد لسهفر متعادلشده عقیده داشت و برعکس والراس مسائل اجتماعی و سیاسی را از نظریه اقتصادی جدا قلمداد نمیکرد و البته از دخالت دولت برای مبارزه با بینظمیها و بهبود امور اجتماعی حمایت میکرد.
بیشتر بخوانید: آدام اسمیت؛ پدر علم اقتصاد و میراث امروزین آن
آلفرد مارشال زمانی وارد محفل اقتصادی جهان شد که مکتب کلاسیک از نظر اهمیت اصول نظری به حداقل نفوذ خود رسیده بود. از یک سو انتقاد مارکس از سیستم اقتصادی کلاسیک و تجدیدنظر او از نظریه ارزش مبادله ریکاردو و از طرف دیگر چهره تابنده مکتب تاریخی در آلمان به عنوان دو جنبش فکری معارض مکتب کلاسیک تلقی میشد. آن زمان با وجود اینکه انقلاب نهاییون تحت تعالیم جونز در انگلستان معرفی شده بود، ولی از آنجا که این انقلاب با افکار اسمیت و ریکاردو در تعارض بود با استقبال چندانی روبرو نشد.
مارشال با انتشار کتاب اصول علم اقتصاد در سال ۱۸۹۰ میلادی به عنوان برجستهترین عضو مکتب نئوکلاسیک توانست اصول نهاییون را جانشین اندیشههای کلاسیک کند. توفیق مارشال در این مورد به دو دلیل بود: اول توانست نظریه ارزش مبادله ریکاردو را با نظریه ارزش مبادله جونز تلفیق کند. دوم با انتصاب وی در سال ۱۸۸۵ میلادی به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه کمبریج انگلستان، این دانشگاه در پرتوی تعالیم او بزرگترین مرکز مطالعات اقتصادی کشورهای انگلیسی زبان شناخته شد.
• اقتصاد صنعت (با مری پیلی مارشال) - ۱۸۷۹
• نظریه خالص تجارت خارجی: نظریه خالص ارزشهای داخلی - ۱۸۷۹
• اصول اقتصاد - ۱۸۹۰
• صنعت و تجارت - ۱۹۱۹
• پول، اعتبار و تجارت - ۱۹۲۳
آلفرد مارشال در حالی که ۸۲ ساله بود و تاثیر به سزایی در علم و دانش اقتصاد از خود به جای گذاشت در ۱۳ ژوئیه ۱۹۲۴ در خانهاش در کمبریج درگذشت و در محل دفن معراج به خاک سپرده شد.