اقتصاد۲۴- روابط ایران و ترکیه به عنوان دو همسایه و رقیب دیرین، فراز و فرودهای متعددی را در دهههای گذشته تجربه کرده است و از آنجائی که هر دو کشور، از گذشته تا امروز همواره در پی دستیابی به موقعیت قدرت برترمنطقه بوده اند، روابط آنها نیز گاه همسو و تکمیلی و گاهی مخالف و در تعارض با یکدیگر بوده است. تهران و آنکارا در دهههای گذشته با اتخاذ رویکرد پراگماتیک سطح روابط خود را دوستانه نگه داشته اند و در برخی بزنگاهها نیز از هم حمایت کرده اند. به طور مشخص، با روی کار آمدن رجب طیب اردوغان از حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ میلادی و با مطرح شدن سیاستهایی همچون «تنش صفر با همسایگان»، «عمق استراتژیک» و نهایتا «نوعثمانی گرایی»، چرخش محسوسی در سیاست خارجی این کشور به وجود آمد که حاصل آن ایفای نقش فعالتر ترکیه در منطقه خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه بوده است؛ نقشی که تقریبا در تمام وقایع مهم منطقه قابل رویت است.
برخی از ارکان ژئواستراتژی ایران و ترکیه در تعارض با هم قرار دارند. بنیان سیاست ترکیه در قفقازجنوبی و آسیای مرکزی، در رابطه با عراق، سوریه و در رابطه با بسیاری دیگر از کشورهای همجوار ایران، رقابت با تهران است که از نظر تحلیلگران محدود کننده فرصتهای ایران در این مناطق و کشورها است. به عنوان مثال حمایت این کشور از جمهوری آذربایجان در ایجاد کریدور زنگزور (دالان تورانی) در قفقازجنوبی مترادف با تغییر ژئوپلتیک ایران و کاهش دسترسی ایران به راههای ترانزیتی و ارتباطی به مناطق همجوار در شمال ایران است. استراتژی قومگرایانه ترکیه یک چالش جدی در روابط دوجانبه و منطقهای تهران و آنکارا است که امنیت ملی ایران در داخل مرزها و قفقازجنوبی و آسیای مرکزی را تضعیف میکند. پیش بینی میشود آثار فاجعه بار زیست محیطی استراتژی یکجانبه گرایانه ترکیه برای احداث سدهای متعدد بر روی آبهای مرزی با ایران منجر به منازعه هیدروپلتیکی در روابط دو طرف شود.
اما صرفنظر از وجود برخی چالشهای ذکر شده در روابط دو کشور، تهران و آنکارا سعی کرده اند سطح روابط خود را دوستانه نگه دارند. سیاست تهران و آنکارا در قبال عراق و سوریه به رغم اختلافات موجود، دارای یک نقطه استراتژیک مشترک است که مبتنی بر مقابله با جدایی طلبی کردها است. مساله کردها به دلیل منافع مشترک دو کشور در جلوگیری از ایجاد یک دولت خودمختار کرد در مناطق شمالی عراق، فرصتهایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است. هر دو کشور ایران و ترکیه از موقعیت خاص استراتژیک در منطقه برخوردارند که این موقعیت مرهون جغرافیایی است که در آن قرار دارند. ایران پل ارتباطی ترکیه به شرق و ترکیه پل ارتباطی ایران به غرب است. دو کشور ایران و ترکیه به لحاظ عامل جغرافیایی، همسایگی، موقعیت استراتژیکی خاص خود در منطقه، ارتباطات اقتصادی و مشترکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی، قومی، دارای ظرفیتها و زمینههای مناسب در برقراری مناسبات ویژه میباشند. دو کشور ایران و ترکیه تنها کشورهای غیر عرب منطقه خاورمیانه بوده و به لحاظ بنیادهای رفتاری اعم از موقعیت ژئوپلیتیکی، وضعیت فرهنگی و قومی با یکدیگر قرابت زیادی دارند.
رفتار ترکیه در سالهای اخیر در قبال رژیم صهیونیستی در حال تاب خوردن و به عبارت عامیانهتر حالت آونگی داشته است و این وضعیت را میتوان در یک نظم شبکهای بهتر درک کرد. چیزی که در افکار عمومی داخلی ایران از اردوغان تحت عنوان بازیگر "وسط باز" یاد میشود در چارچوب همین نظریه دولت در حال تاب خوردن که نظریهای نسبتا جدید در ادبیات روابط بین الملل نیز هست، قابل تبیین است. نظریهای که رفتار دولتهای عربستان و هند نیز تا حدودی با آن قابل توضیح است.
یکی از خاصیتهای بازیگری ترکیه در زمان اردوغان این است که از گسستهای موجود استفاده میکند تا فرصت به دست آورده و فشار وارد کند و ابزار بازی و کارتهایش را افزایش دهد. اردوغان این کار را در قبال ناتو، روسیه، عربستان و ایران انجام داده است و رژیم صهیونیستی نیزاز این قاعده مستثنی نیست. با عنایت به توضیحات فوق میتوان گفت که نوع نگاه ایران و ترکیه نسبت به مساله جنگ غزه یکسان نیست. سیاست جمهوری اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی مهاراستراتژیک این رژیم در خاورمیانه بوده که از یک منطق رئالیستی محکم و قابل دفاعی هم برخوردار است. حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین به شکل دیگری است و مبتنی بر الگوی نابودی اسرائیل است در حالی که ترکیه رابطه خصمانه با اسرائیل ندارد. البته ایران و ترکیه سالهاست که رقیب منطقهای هم بوده و در واقع الگوی رقابت - همکاری را با هم داشتهاند. ترکیه از آنجائی که اسرائیل هم همین رفتار را با خودش داشته در خصوص موضع حماس خط قرمز خود را دارد و قاطعانه از حماس حمایت میکند و این همان جایی است که با ایران به اشتراک میرسد. ترکیه در قطع کردن رابطه با اسرائیل و یا الگوی خصمانه با اسراییل با ایران اشتراک ندارد. نمیخواهد که حماس حذف شود بنابراین یکی دیگر از نقاط اشتراک منافع ما با ترکیهدر ارتباط با موضوع حفط حماس است.
ترکیه و قطر بزرگترین حامیان مالی حماس بودهاند و تا همین سالهای اخیر جنبش حماس در استانبول دفتر داشت و منابع تامین مالیشان نیز در استانبول است. پس ترکیه نمیخواهد که کارت حماس از بین برود چرا که میداند در آنسوی نیز اسرائیل کارت کردها را در اختیار دارد و بارها نیز از آن علیه ترکیه استفاده کرده است. پس در این نظم شبکهای و بازی آونگی ما میتوانیم نقطه اشتراک با ترکیه در قبال موضع فلسطین را پیدا کنیم، اما نه از یک جنس.
بیشتر بخوانید: ابراهیم رئیسی عازم ترکیه شد
در مجموع همسویی دو کشور ایران و ترکیه در اعلام مواضع خود علیه اسرائیل، به ایجاد همگرایی بیشتر بین آنها و کشورهای اسلامی تبدیل شده است. اوج این همگرائی را در نشست فوری اعضای سازمان همکاری اسلامی در ریاض عربستان در آبان ماه سال گذشته شاهد بودیم. این نشست که مهمترین گردهمائی سران کشورهای اسلامی در عرصه منطقهای و فرا منطقهای پس از حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه بود، نشان از عزم راسخ کشورهای اسلامی در دفاع از آرمان فلسطین داشت.
ایران و ترکیه اقتصاد مکمل دارند. حجم روابط تجاری ایران و ترکیه بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار اعلام شده است. در روابط اقتصادی ایران و ترکیه، امکان ابتکارهای مرتبط با پروژههای کلان از جمله کریدورهای اقتصادی و طرحهای ژئواکونومیک زیاد است. میتوان گفت دو طرف منافع مشترک بسیاری دارند. پویایی سالهای ابتدای به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و موفقیتهای اقتصادی آن، مقامات دو کشور را بر آن داشت تا روابط اقتصادی سطح بالایی را با یکدیگر برقرار کنند که نقطه اوج این روابط در سال ۲۰۱۵ در کاهش تعرفه گمرکی کالاها بین ایران و ترکیه بود. بهعلاوه رویکرد دولت اردوغان برای کمک به ایران برای دور زدن تحریمها کمک حائز اهمیتی برای کشورمان در شرایط تحریمهای اقتصادی ظالمانه غرب بود. با این حال نباید سیاستهای ترکیه در زمینه ترانزیت کالا، انتقال انرژی و تلاش برای حذف ایران از خطوط انتقال انرژی (از طریق اجرای طرح کریدور میانی ترانس خزر) را نادیده گرفت.
منبع: دیپلماسی ایرانی / علی رضوانپور، استاد دانشگاه