اقتصاد ۲۴- کَریم شیرهای لقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار بود. از رعایت ادب به شاه و مقربان درگاه و شاهزادگان معاف بود و اجازه داشت هر موقع، در هر کجا، نسبت به هر کس، هر چه دلش میخواهد بگوید. در زمان خفقان سیاسی ناصرالدین شاه، کریم شیرهای با ایهام و کنایه و با شدیدترین عبارات و الفاظ طنزآمیز از سفرهای شاه قاجار -که در آن زمان هزینههای زیادی را درپی داشت- انتقاد میکرد و باعث شادی شاهزادگان و درباریان و شخص شاه میشد. محبوبیتش نزد شاه باعث شد که زمانی که وی مرد سه روز عزای عمومی اعلام شود.
کریم احتمالاً بین سنین ۱۸ و ۲۰ وارد تهران شدهاست. او در اصفهان زندگی میکردهاست و همه او را با نام کریم پشه میشناختند. به دلیل نیش و کنایههایش. یکی از متنهای به جای مانده از بقالبازی، تأتر کریم شیرهای است که نسخهای از آن در کتابخانه ملی تبریز موجوداست. کریم شیرهای انتقادهای بسیار تندی از شاه و درباریان میکرد از جمله، لقبهای درباریان را به شدت و با کلمات زشت مسخره میکرد.
کریم مردی بلندقد و لاغر اندام بود که لباسی عجیب و رنگارنگ بر تن داشت و بر خری کوچک با دست و پایی کوتاه سوار میشد. او با اینکه جثهای حقیر و شغلی پست داشت، انسانی دارای علو طبع، با گذشت، فداکار، دلسوز و مردم نواز بود. وی با رکگویی و سرعت انتقال حیرتانگیز و سخنان نیشدار و ابتکاری خویش در عین حال که خاطر شاه را خرسند میکرد گاهی نیز رفع ظلم از مظلومی و سبب خجلت ظالمی را فراهم میساخت. کریم به قدر کفایت باخواندن و نوشتن آشنایی داشت، نماز میخواند و نیز به پرورش گل نرگس علاقه داشت و البته در عید نوروز با فرستادن گلهای دست پرورده خود به در منازل اشراف و درباریان از آنها عیدی میگرفت.
اولین شبی که کریم به تهران وارد شد، چون با جایی آشنایی نداشت پس از مدتی سرگردانی وارد منزلی شد که جشن عروسی در آن برپا بود و، چون محلی برای نشستن نیافت در میان مطربها نشست و در پاسخ به پرسش صاحبخانه از نام و نشانش خود را دلقکی که برای پیدا کردن کار به تهران آمده معرفی کرد.
او سپس توسط سرپرست همان دسته مطربهایی که در برخورد اول با آنها مواجه شده بود به مجالس جشن راه یافت و با شیرینکاریها و لطیفههایش موجبات خوشی و سرگرمی مردم را فراهم میکرد. کریم بدین سان مشهور شد و ناصرالدین شاه که وصفش را شنید او را به نزد خود خواند و کریم شیرهای دلقک مخصوص شاه شد. او مردی باهوش و موقع شناس بود و هر حرفی را به جای خود میزد، با شوخی در موقعیتی مناسب گره کار گرفتاران را در نزد ناصرالدین شاه رفع و رجوع میکرد و در ازای این خدمت مزدی نیز میگرفت و مثل «خر کریم را نعل کردن» نیز از این نوع فعالیتهای کریم شیرهای نشات گرفته است.
وی چندی نیز معاون نقاره خانه تهران بود و از اداره بیوتات حقوق و مقرری دریافت میکرد و به اقتضای شغلش نیز بر دستههایی از عمله طرب و مطربهای شهر ریاست داشت. کریم شیرهای با این که مردی عامی بود و نمایشی به جز تعزیه ندیده بود و هرگز استادی نداشت- بخصوص در عصری که این قبیل کارها تازگی داشت و به نوعی گناه شمرده میشد و هنوز اسمی از هنر و هنرمند در میان نبود- به تنهایی نمایشنامههایی تهیه و تنظیم میکرد و گاهی با دستهای کوچک و چند نفری خویش آنها را در مقابل ناصرالدین شاه، درباریان، بزرگان و مردم عادی روی صحنه میآورد.
از نمونه کارهای او میتوان به نمایشنامه کریم نمایش میدهد اشاره داشت که حکایت از هنر عجیب و قدرت خلاقه و شهامت این مرد در بیان حقایق دارد. کریم شیرهای که شاید بتوان گفت عصاره انتقاد، حقیقتگویی و رک گویی بود و همچنین سر نترسی داشت با توسل به اجرای نمایشنامه و مطایبهگویی مطالب خود و مردم ستمدیده را با بیانی مضحک و خندهآور به گوش ناصرالدین شاه میرساند و توطئه و فتنههای درباریان ریاکار را برملا میساخت.