اقتصاد۲۴-داغترین مناظرهای که در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری تا این لحظه رخ داده، مناظره سوم بوده است و این نشان میدهد که فرهنگ و مسائل فرهنگی همچنان در کانون مناقشات زیست ایرانی قرار داشته و بسیاری از بحرانها و بالطبع گشایشها در بستر فرهنگ و تجربههای فرهنگی شکل میگیرد. در میان مسائل متنوع فرهنگی که در مناظره سوم مطرح شد، در این گزارش به دیدگاه نامزدهای انتخاباتی درباره هنر و سینما و رویکردی که به مقوله فرهنگ دارند، میپردازیم. در ابتدا به دیدگاه کلی آنها درباره فرهنگ و مدیریت فرهنگی و بعد نظرشان درباره سینما و مدیریت سینمایی خواهیم پرداخت.
مصطفی پورمحمدی سیاست را بدون فرهنگ ناممکن دانست و بر اهمیت سیاست فرهنگی تاکید کرد. به اعتقاد او: «هیچ کشوری بدون سیاست فرهنگی نیست، فقط ابعاد آن متفاوت است، ولی سیاست فرهنگی یک مسئله اساسی است. یک جاهایی سیاست صریح و مستقیم است و یک جاهایی سیاست غیرمستقیم است. آنجا که سیاست مستقیم است ما امر و نهی و تشویق و تنبیه ظاهری انجام میدهیم و آنجا که غیرمستقیم است و صریح نیست معمولاً دولتها به شکل تنظیمگر، هدایتکننده و حمایتکننده ظاهر میشوند.»
پورمحمدی همچنین به مسئله عدالت فرهنگی هم پرداخت و تاکید کرد: «یکی از مسائل در حوزه فرهنگی بحث عدالت فرهنگی است که هم برای فعالان، هم مصرفکنندگان باید در نظر گرفته شود. بهخصوص در پهنه سرزمینی ما این موضوع اهمیت دارد، چون بخشهای مختلف کشور از اهمیت فرهنگی برخوردار هستند و این عدالت فرهنگی به شکوفایی این بخشها کمک میکند. ما در جایجای ایران باید این ظرفیتها را با مدیریتهای توزیعشده و قبول تنوع فرهنگی و قومی بپذیریم، ارتقاء دهیم و از توان آن در صحنه داخلی و خارجی استفاده کنیم.»
پورمحمدی با اشاره به نسبت فرهنگ و اقتصاد گفت: «فرهنگ و هنر اقتضای ویژهای دارد و باید در این بخش، تمرکززدایی انجام شود. یک نکته اساسی ضمانت تداوم رشد و ارتقای فرهنگی است که با تحمل، سعهصدر، پذیرش سلیقهها و ایجاد امنیت شفاف و پایدار برای همه فعالان و مصرفکنندگان باید فراهم شود. بهخصوص ما باید امنیت فرهنگی را هدفگیری کنیم که بستر رشد و ارتقاء را فراهم میکند.»
او همچنین با اشاره به اینکه اقتصاد فرهنگ تعیینکننده است، گفت: «ما باید به کرامت و زندگی مفاخر فرهنگی و هنریمان خیلی توجه کنیم. رشد اقتصادی مسئله بسیار مهمی است که در همه عرصهها تعیینکننده است. شکلگیری و تقویت بخش خصوصی که در حوزه کتاب بیشتر متجلی شده، جا دارد که در حوزههای دیگر هم حمایت شود.»
او درباره عرصه نمایش هم گفت: «در هنر سینما هم ظرفیتهای جدیدی در دنیا و کشور ما ایجاد شده است که همین شبکه نمایش خانگی است و خیلی مهم است؛ ازقبیل فیلیمو، فیلمنت، نماوا و تلوبیون که بسترهایی بسیار قوی است تا اقتصاد هنر تقویت شود. اینها را رقیب احساس نکنیم. دستگاه حاکمیتی از نمایش خانگی نگران نباشد. بحث نظارت و مقررات هم باید موردتوجه باشد.»
محمدباقر قالیباف به تولید در حوزه فرهنگ پرداخت و گفت: «تولید محتوا یکی از موضوعات مهمی است که بهشدت از آن عقب هستیم. برای رفع این مشکل باید دولت ضمن حمایت و کمک از تولید محتوا، به تولیدکنندگان نیز پاداش دهد. همچنین باید با نظارت دقیق و هوشمند بر فضای مجازی، دغدغه خانوادهها را رفع کرد. علاوه بر این میتوان با یک پلتفرم خارجی اجتماعی و پیامرسانها مشارکت داشته باشیم.»
او همچنین درباره عدالت فرهنگی و هنری گفت: «همهجا عدالت اساس است و حتماً این موضوع در حوزه فرهنگی و هنری مهم است.»
بیشتر بخوانید:برخی وعدههای انتخاباتی برای فریب مردم است/ قاضی زاده هاشمی وعده محال میدهد، چون قرار نیست در انتخابات بماند
قالیباف افزود: «فرصتهای موجود در تهران کمتر در شهرستانها دیده میشود، مثلاً در بوشهر جوانی در حوزه موسیقی و هنری فعال است که همین جوان میتواند در تهران فعال باشد، لذا باید بررسی کرد که چگونه میتوان ظرفیتهای بالقوه عرصه هنر را به بالفعل تبدیل کرد».
او یکی از چالشها را در حوزه عدالت فرهنگی خواند و افزود: «در تهران چهرههایی ناشناخته وجود داشتند که نام آنها در جشنوارههای محلات درخشید و فرصت به آنها داده شد.»
قالیباف با تاکید بر لزوم توجه به زیرساختهای فرهنگی و اهالی فرهنگی و معیشت آنها و محتوای فرهنگی، به دوران شهرداری در تهران اشاره و اظهار کرد: «در ۱۲ سالی که شهردار تهران بودم، به موضوع فرهنگ توجه داشتم که نمونه آن ساخت ۳۶۰ کتابخانه، چندده هزار صندلی سینما و سالنهای تئاتر، سراهای محله، مساجد و حسینیههاست. همچنین در آن ایام سازههای تمدنی و هویتی همچون باغموزه دفاع مقدس و باغکتاب ساخته شد.»
او گفت: «این پذیرفتنی نیست که یک استان حتی یک سینما نداشته باشد. باید برای برقراری عدالت در این زمینه و سایر بخشها تلاش کرد.»
به اعتقاد قالیباف، یکی از اشکالات در حوزه فرهنگ، عدمتوجه به نگاه رهبر معظم انقلاب است؛ ایشان رهبر و، ولی ما هستند و بهعنوان شخصیت بینظیر در عرصه مسائل فرهنگی و هنری در دنیا شناخته شدهاند.
او گفت: «رهبر معظم انقلاب خطاب به مدیران فرهنگی فرمودند که هزاران مجموعه خودجوش فرهنگی که کار فرهنگی میکنند، باید روزبهروز توسعه پیدا کرده و دستگاههای دولتی کمک کنند، اما آیا به این نگاه حکیمانه مقام معظم رهبری بهعنوان فرد صاحبنظر اختصاصی در حوزه فرهنگ و هنر توجه شده است؟»
قالیباف همچنین با رویکردی انتقادی گفت: «آیا امکانات و پول کم داشتیم یا اینکه امکانات به گونهای مدیریت شده که ۹۰ درصد بودجه فرهنگی دستگاههای مختلف صرف هزینههای جاری شده و چیزی برای کار فرهنگی و هنری باقی نمانده است؛ چرا این فرصت را به نیروهای خلاق و جوان در حلقههای میانی، مراکز مردمی در کانونها در شهر و روستا، دانشگاه، مدرسه و محله ندهیم؟ مثلاً ۱۰۰ میلیون تومان بودجه به دستگاههای فرهنگی داده میشود، اما خروجی آن ۱۰ میلیون تومان هم نیست.»
قالیباف با تاکید بر لزوم پیگیری مردمیسازی در اقتصاد و فرهنگ گفت: «اساس کار ما در دولت «خدمت و پیشرفت» و مردمیسازی در حوزههای مختلف همچون حوزه فرهنگی است؛ همانطور که سازمان نظام پزشکی و نظام مهندسی داریم، باید حتماً سازمان نظام فرهنگی داشته باشیم و اجازه دهیم اهالی فرهنگ و هنر خودشان آن را مدیریت کنند.»
او با بیان اینکه «فرهنگ غوغا میکند»، به دوران فرماندهی خود در نیروی انتظامی اشاره و اظهار کرد: «در زمان نیروی انتظامی انیمیشن «داوود خطر و سیاساکتی» و «خواب و بیدار» ساخته شد. آیا کسی فکر میکرد بیش از ۸۰ درصد مردم عزیز و بافرهنگ ما در دوره کمتر از ۷۰ روز کمربند ببندند؟ این اثر هنر و هنرمندان است.»
بیشتر بخوانید:تصاویری از استقبال شیرازیها از پزشکیان
قالیباف در پایان گفت: «ما به فرهنگ بیتوجهی کردیم و ظرفیت آن را نشناختیم؛ ما در دولت «خدمت و پیشرفت» به عرصه فرهنگ توجه میکنیم.»
مسعود پزشکیان، بیش از هر چیزی دولتیبودن مدیریت سینما را مورد نقد قرار داد و گفت: «درباره مباحث حوزههای سینما و هنر مشکلاتی داریم که موانع آن باید برطرف شود. امسال ۱۷ فیلم بلند ایران که در فستیوالهای بینالمللی به نمایش گذاشته شدند، یا زیرزمینی بودند یا اینکه در خارج از ایران ساخته شده بودند و مجوزهای لازم را در ایران اخذ نکرده بودند، اما بهراحتی توانستند به فستیوالهای بینالمللی بروند. باید موانعی که باعث میشوند هنرمندان ما در زیرزمینها کار کنند یا اینکه بهطرق مختلفی که قانونی نیستند عمل کنند را شناسایی کرده و بتوانیم از حضور این عزیزان استفاده کنیم. امروز آقای اصغر فرهادی را میشناسیم که در خارج برای او اعتبار قائلند.»
او با تاکید بر لزوم توجه به پیوستهای فرهنگی در جامعه گفت: «در واحدهای مسکونیای که در زمان آقای احمدینژاد ساخته شد، مسجد، مدرسه، ورزشگاه، کتابخوانه و جایی برای تفریح دیده نشد، بلکه صرفاً مسکن ساخته شد؛ طبیعتاً در جامعهای که پیوستهای فرهنگی برای آن پیشبینی نشده باشد، مشکلاتی ایجاد میشود و مطالعات نشان میدهد در محیطهایی که برای آنها پیوستهای فرهنگی پیشبینی نشده است، مشکلات خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی خیلی بیشتر از محیطهایی است که در آن پیوستههای فرهنگی وجود دارد».
پزشکیان در حمایت از سینماگران تاکید کرد: «اگر مردم به من رأی دادند، در دولت آینده قطعاً به حوزه فیلم، فیلمسازی، هنر و سینما کمک میکنم تا تقویت شوند و موانع پیش روی هنرمندان، کارگردانان و هنرپیشهها برداشته شود؛ نگذاریم اتفاقی بیفتد که تعدادی از اینها ممنوعالخروج شوند یا اینکه تعدادی از آنها از کشور خارج شوند.»
پزشکیان همچنین تاکید کرد: «تلاش خواهم کرد دولت من دولت فرهنگی باشد، نه اینکه فرهنگ را دولتی کنیم؛ تلاش خواهم کرد امنیت فرهنگی را برای اهالی فرهنگ تضمین و از مداخله نهادهای غیرمسئول جلوگیری شود. تلاش حداکثری برای بازسازی اعتماد و امید در اهالی فرهنگ خواهم کرد و این رویکرد مانع از فرار و مهاجرت نخبگان خواهد شد.»
به اعتقاد او: «دولت باید کار را به سازمانها و نهادهای بخش خصوصی بسپارد. همچنین ممیزی باید شفاف و مطابق قانون صورت بگیرد و بههیچوجه نباید سلیقهای اعمال شود. من ممیزیهایی را که بهصورت سلیقهای انجام میشود، رد میکنم و اجازه آنها را نمیدهم. همچنین به هیچ وجه اجازه مداخله سایر دستگاهها را در حوزه تخصصی و فرهنگ نخواهم داد.»
سعید جلیلی در زمینه فرهنگ، هنر و سینما اظهار کرد: «از افتخارات کشور ما این است که تاریخاش مملو از تولیدات فرهنگی مثل دیوانهای شعر، معماریهای ماندگار است و حتی قالی ایرانی بهعنوان یک تولید فرهنگی است. بهمدد انقلاب اسلامی زیرساختها فنی و نیروی انسانی ارزشمندی برای تولیدات فرهنگی داریم که دشمن سعی دارد مانع این تولیدات شود. همانقدر که آمریکا سعی میکند مانع پیشرفت هستهای شود و از برخی صنایع ما جلوگیری کند، حتماً در زمینههای هنری هم این تلاش را دارد. تلاش آمریکا با ساخت «آرگو»، «سیصد» یا «بدون دخترم هرگز» علیه ایران بود و تمام ملت را هدف قرار دادند، ولی چون نتوانسته است جلوگیری کند از این زیرساختها، امروز میخواهد نرمافزار را یعنی امیدبخشی و موفقیتها را هدف قرار دهد.»
جلیلی همچنین در تبیین نگاه سینمایی خود گفت: «برای من جالب بود که کارگردانی داریم که فیلمهای بسیار خوبی میسازد مثل آقای «احمدرضا معتمدی» که کتابی مینویسد با عنوان «فلسفه فیلم» که سه فیلسوف برای آن مقدمه مینویسند و چه کتاب عمیق و خوبی است. کارگردان سریال «آتش و باد» در جلسهای به من گفت که شش سال مطالعه تاریخی در اسناد کردهام. میخواهم بگویم ما زیرساختهای بسیار ارزشمندی برای تولیدات فرهنگی داریم، اما باید نقشه کلان داشته باشیم یعنی اگر در سال ۱۰۰فیلم میسازیم، باید مشخص شود از این فیلمها چه سهمی برای کودکان، روستا، طنز یا تاریخ و مفاخر لحاظ شده است. این کار یک مدیر فرهنگی پخته است.»
جلیلی همچنین تصریح کرد: «دولت باید بداند که چه نقشه کلانی دارد و مدیر فرهنگی باید شایستگی لازم را داشته باشد و باید کسی باشد که در بین اهل هنر و فرهنگ شناخته شده باشد. همچنین باید او را بپذیرند و این قدرت را داشته باشد که جوانان این عرصه را راهبری کند. مدیر فرهنگی اگر تولیدکننده فرهنگی نیست حداقل مصرفکننده حرفهای فرهنگ باشد و بداند شعر، کتاب، فیلم، رمان و رسانه چیست. اگر این مسیر را طی نکنیم، نمیتوانیم کاری کنیم که فرهنگ جایگاه خود را پیدا کند و راهبری لازم را داشته باشد.»
جلیلی گفت: «معتقدم رئیسجمهور مشمول این حکم است که حداقل باید مصرفکننده حرفهای فرهنگ باشد و، چون رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی هم هست، باید بتواند نقش راهبری در فرهنگ کشور و اداره بودجههای تخصیصی در این زمینه ایفا کند. مدیریت فرهنگی مدیریت عابربانکی نیست که فقط پول بدهد. ثمره بودجههای فرهنگی بسیار مهم است و اینکه هزاران میلیارد تومان بودجهها چه آثاری دارد. بودجه فرهنگی نباید منجر به میز، صندلی و ستادهای چاق و چله شود بلکه باید در آثار فرهنگی خود را نشان دهد. مردم انتظار محصولات خوب و فرهنگی دارند. اینجا قاعدهمند کردن براساس منطق فرهنگی و قانون برای تولید فرهنگی اهمیت دارد.»
به اعتقاد جلیلی «اگر مدیر فرهنگی، فرهنگ را خوب نشناسد ممکن است دچار خطا یا انحراف شود و نتواند کمک لازم را بکند. زمانی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بودم نامه آمد که فیلم مشکل دارد. من فیلمنامه را از کارگردانش گرفتم و خواندم و گفتم هیچ مشکلی ندارد و آن فیلم ساخته و با استقبال زیادی مواجه شد و نهتنها به امنیت ملی لطمه نزد بلکه خیلی هم کمک کرد. اینجاست که فرهنگ باید شناخته شود و به اندک چیزی، فرهنگ مورد تعرض قرار نگیرد.»
سعید جلیلی همچنین به اصناف سینمایی اشاره کرد و گفت: «ما ۳۵ صنف داریم که در صنعت سینما مشغول هستند. از سال ۱۳۶۸ شغل کارکنان صنعت سینما در ذیل شغل صیادان فصلی جنوب در وزارت کار ثبت شده است که این لطمه جدی به صنعت است و آنها ردیف مشخص قانونی ندارند. خیلی مهم است مدیر فرهنگ تا پایانِ کار را بداند.»
او همچنین گفت: «در بازیهای رایانهای، ۳۴ میلیون بازیکننده داریم که هزاران میلیارد تومان چرخه مالی آنهاست که این فرصت برای ماست. در انیمیشن تولیداتی مثل «بچه زرنگ»، «پسر دلفینی» و «فیلشاه» داریم که میتوانند بازار جهانی پیدا کنند. لوکیشنهای سینمایی مثل «کوههای مریخی» را داریم. اگر این موضوعات را جدی بشناسیم، آثار خیلی خوبی خواهد داشت.»
جلیلی درنهایت لازمه کار فرهنگی را اینگونه تشریح کرد: «کار فرهنگ از خود دولت و اصلاح فرهنگ سیاسی شروع میشود. از خطاکار قهرمان نسازیم، اما کار دینی را بهشکل دینی با قدرت دنبال کنیم. باید به فرهنگ سیاسی مسئولان توجه کرد، زیرا یک دروغ یا خلاف واقعگویی مسئولان ممکن است میلیاردها تومان هزینههای فرهنگی را از بین ببرد.»
امیرحسین قاضیزادههاشمی هم دیدگاه خود را در حوزه فرهنگ و هنر اینگونه شرح داد: «دولت ما باید نقش پیشرانی خود را در تولیدات فرهنگی ایفا کند. حوزه فرهنگی باید مورد حمایت دولتها قرار بگیرد. امروز فرهنگ کشور مورد حمله دشمنان است و سریالهایی مثل «حشاشین» میسازند تا تاریخ ما را هرگونه که میخواهند روایت کنند. نسبت به هجوم به فرهنگ کشورمان باید پاسخ درخور بدهیم.»
به گفته قاضیزاده: «در «دولت مردم و خانواده» از آثار فاخر حمایت میکنیم. چرا اثری مانند «سلمان فارسی» باید آنقدر طول بکشد؟ تاریخ پرشکوهی داریم و مثل خیلی از کشورهای دنیا مجبور به افسانهسرایی نیستیم. قهرمانان تاریخی بزرگی ازجمله شهدا داریم. تکتک شهدای انقلاب قابلیت پرداختن دارند. در بنیاد شهید از ۸ اثر حمایت کردیم، اما این مقدار کم است. تولید آثار فاخر مثل «محمد رسولالله» در بیرون از کشور نیز بیننده پیدا میکند.»
قاضیزاده یادآور شد: «باید تولیدات فرهنگی مشترک انجام دهیم و براساس اصول و سابقه فرهنگی مشترک این کار را انجام دهیم. در همین مدت کوتاه توانستیم گفتمان مقاومت را به دانشگاههای آمریکا برسانیم و قطعاً ادبیات ایران را نیز میتوانیم ارسال کنیم. باید فضا را باز کنیم تا هنرمند آزادی عمل داشته باشد و دولت با تزریق بودجه به آن جهت دهد. در فضای مجازی نیز اگر کسی تولید خوبی داشت، باید در پهنای باند اینترنت سهیم باشد. در بنیاد شهید با کمک گروههای مردمی رویدادهای فرهنگی را سه تا پنج برابر کردیم. دولت باید از خرید محصولات فرهنگی حمایت کند و یارانه بدهد. به تفریح و فرهنگ خانوادهها بایدیارانه داده شود. کارت هوشمندی طراحی کردیم تا برای این موضوعات یارانه اختصاص دهیم.»
قاضیزاده خلاصه دیدگاه فرهنگی خود را اینطور تبیین کرد: «چهار قول خودم را در عرصه فرهنگ خدمت شما عرض میکنم. فرهنگکارت خانواده تقدیم خانوارها خواهد شد. زیرساختهای تفریحی و فرهنگی خانوادهمحور با همکاری بخش خصوصی انجام خواهیم داد. مرکز سفر خانوادهمحور جهانی ایجاد خواهیم کرد تا هر کسی به سفر عفیفانه میخواهد برود به ایران بیاید. برخورد با مبنای فیلترینگ را مطابق با عرف و فرهنگ جامعه انجام خواهیم داد. نخواهیم گذاشت رونق اقتصاد دیجیتال دچار مشکل شود. لایحه نظام جامع رسانههای عمومی را که در چند دولت معطل مانده بود، اجرا میکنیم. افتخار نیست که دادسرای فرهنگ و رسانه داشته باشیم، باید رسیدگی درونسازمانی داشته باشیم.»
علیرضا زاکانی هم با اشاره به عملکرد سینمایی شهرداری تهران گفت: «صندلی هنری را احیا کردیم و به ۵۵۰۰ صندلی رساندیم و ۱۰۰۰ صندلی دیگر را هم ایجاد خواهیم کرد.»
زاکانی معتقد است که سیاستگذاری فعال و حامی، وظیفه دولت است و تاکید کرد: «اعمال سلیقه فردی و محدود را درست نمیدانم. حق مثل هوا، سبب حیات میشود. دولت خدمت، دولتی است که حامی تولیدات فرهنگی و هنریِ درست و خوب باشد.»
او گفت: «از تداخل در کارها جلوگیری میکنم همچنین توجه به زیرساختهای فرهنگی، انیمیشن، فیلم، کتاب و حقوق مالکیتها موضوعات موردتوجه دولتم خواهد بود. قالبهای فرهنگی مثل کتاب و کتابخوانی امری است که اگر ملت به آن توجه کند، آیندهای براساس تجربه پیشینیان خواهد ساخت.»
به گفته زاکانی: «باید به فرهنگ بهعنوان مدار سایر نظامات توجه کرد و بر مدار تحولات و جهشهای جامعه از ابزارها و عناصر فرهنگی استفاده کرد. فیلم، سریال، نمایشخانگی، کتاب و کتابخوانی نیاز به حمایت جدی دارد، چون این مسئله کمک به رفع ضعف و انتقال مؤثر پیام به مخاطب است و موجب عمقبخشی و ماندگاری پیام میشود.»
بخش سوم مناظره سوم به حوزه هنر، سینما و کتاب اختصاص داشت. با طرح این سوالها راهکار شما برای تولید فیلمهایی با موضوع نشان دادن مشکلات جامعه بدون سیاهنمایی چیست؟ قانون ناظر به حقوق معنوی رسانههای تصویری وجود ندارد؛ در این باره چه سیاستی دارید؟ برنامه شما برای پیوست دادن فرهنگ به طرحهای توسعهای مشخصاً طرحهای اقتصادی چیست؟ برای امنیت فرهنگی چه فکری کردید؟ برنامه شما برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و حمایت از نویسندگان چیست؟
بیشتر بخوانید:کاری که ظریف برای پزشکیان میکند، بایدن برای اوباما نکرد
آنچه جای آن بهشدت خالی بود و اتفاقاً بیشترین نزدیکی فرهنگ با سیاست را داشت و درواقع حلقه وصل این دو حوزه بود، مطبوعات و رسانهها بودند که بهعنوان رکن چهارم دموکراسی در مناظره فرهنگی نادیده گرفته شده و درباره آن بحثی صورت نگرفت. این درحالیاست که این مطبوعات و روزنامهها مثل همین گزارش هستند که این مناظرهها و دیدگاه نامزدها و بهطور کلی اخبار انتخاباتی را بازتاب داده و تحلیل میکنند. گویی برای صداوسیما که خود یک ابررسانه است، مطبوعات و روزنامهها بهعنوان بخشی مهمی از دستگاه فرهنگی کشور محلی از اعراب نداشت. با این حال سینما و رسانههای تصویری بهعنوان بخشی از قلمرو بزرگ رسانه مورد مباحثه قرار گرفت که در ادامه به دیدگاه نامزدها در این باره خواهیم پرداخت.
اگر بخواهیم دیدگاه نامزدهای انتخاباتی درباره فرهنگ را در ذیل یک مفهوم صورتبندی کنیم، باید از نسبت سیاست و فرهنگ یا فرهنگ و قدرت حرف بزنیم. از این منظر دو دیدگاه کلی را میتوان از برآیند کلی دیدگاههای فرهنگی مطرحشده در مناظره سوم استخراج کرد. یکی نگرشی که گرچه در یک پز انتخاباتی از فضای باز در عرصه فرهنگ و تولیدات فرهنگی حرف میزند، اما همچنان نگران این است که تولیت فرهنگ را به جامعه و خود مردم بسپارد و به سیاست صیانت از فرهنگ توسط دولت معتقد است. فرهنگ، اما عرصهای است که باید زمینه جوشش و پالایش آن در زمین خودش فراهم شود و نظارتهای بیرونی اغلب مانع از رشد طبیعی آن میشود.
برخی از حرفهایی که درباره فرهنگ، هنر، سینما و رسانه در این مناظره بیان شد، حرفهای قشنگی است. اینکه ما به امنیت فرهنگی نیاز داریم نه فرهنگ امنیتی، اینکه دولت فرهنگی کارگشاست نه فرهنگ دولتی و مدیریت سینما باید به اصناف خانه سینما محول شود و حرفهایی از این دست که زیباست، اما لازمه آن استقلال حوزه فرهنگ و هنر از ساحت سیاست بهمعنای کاهش تولیت دولت بر نهادها و مراکز فرهنگی و هنری است.
برخی از نامزدها که سابقه مدیریت انحصارطلبانه در حوزه فرهنگ و هنر داشتند، امروز از فضای باز و آزاد برای هنر و رشد خلاقیت هنری میگویند. نامزدهایی که مصمم به تداوم سیاستهای فعلیاند، اما فضای ملتهب و متصلب فرهنگی و هنری کنونی را نمیبینند. شاید بیش از هر چیزی باید روشن شود مقصود آنها از فرهنگ دقیقاً چیست، وگرنه صحبت از اهمیت و چارهسازی فرهنگ که هنر نیست.
استاد بهرام بیضایی هنرمندانهتر این مهم را بیان کرده است، آنجا که میگوید جهان را چاره جز فرهنگ نیست، باید به این جمله افزود که چاره فرهنگ هم رهایی از قید سیاست است تا بتواند به خلق زیبایی و حقیقت دست بزند.