اقتصاد۲۴-مدرن دیپلماسی مدعی است: «اخیرا چندین روزنامه اسرائیلی عمران خان، نخست وزیر سابق پاکستان را به عنوان صدایی معتبر که میتواند روابط پاکستان با اسرائیل را عادی کند، تحسین کردهاند. چنین گزارشهایی تردیدها درباره رویکرد ستاره سابق کریکت که سیاستمدار شده را درباره عادیسازی روابط پاکستان با اسرائیل، افزایش داد. این تصور عمومی وجود دارد که رابطه عمران خان با خانواده بانفوذ گلداسمیت و محبوبیت کنونیاش میتواند ساختار ایدئولوژیکی پاکستان، به ویژه موضع این بازیگر در ارتباط با اسرائیل را تغییر دهد.»
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، «پاکستان از زمان تأسیس در سال ۱۹۴۷ موضع قاطع خود مبنی بر عدم به رسمیت شناختن اسرائیل را حفظ کرده است. این کشور رویکرد اسرائیل با فلسطینیان را نقض قوانین بینالمللی میداند. رهبران متوالی پاکستان به این سیاست پایبند بودهاند و اسلام آباد را به یکی از معدود کشورهای جهان تبدیل کردهاند که هیچ گونه روابط دیپلماتیک با اسرائیل ندارد.
دلایل این موضع قاطع عبارتند از همبستگی مذهبی، همسویی ژئوپلیتیکی با جهان عرب و روابط قوی پاکستان با کشورهای خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی. عمران خان، در دوران ریاست جمهوریاش، این موضع رسمی را تایید کرد و بارها اعلام کرد که پاکستان تا زمانی که راهحل عادلانه برای فلسطینیها به دست نیاید، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد.
با این حال، وبلاگی در تایمز اسرائیل مدعی است که اگر عمران خان نخست وزیر شود، اسلام آباد برای برقراری رابطه با تلآویو در موقعیت بهتر و قدرتمندتری قرار خواهد گرفت. در سال ۲۰۱۹، برخی اخبار تایید نشده مبنی بر ملاقات غیررسمی عمران خان با سفیر اسرائیل در جریان سفر خود به ایالات متحده منتشر شد. همچنین خبری مبنی بر سفر مخفیانه دستیار ویژه عمران خان به اسرائیل رسانهای شد».
محتوای ادعایی اخیر رسانههای اسرائیلی درباره عمران خان عمدتاً بر دو نکته متمرکز شده است. «اول، این گروه از رسانهها ادعا میکنند که رهبری و درخواست پوپولیستی خان میتواند به تغییر افکار عمومی در داخل پاکستان به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل کمک کند. دوم، به ادعای نشریههای اسرائیلی رابطه نخست وزیر سابق با غرب، به ویژه با افرادی مانند خانواده گلداسمیت، میتواند به عنوان پلی برای تقویت درک متقابل بین پاکستان و اسرائیل باشد. این روایت از رسانههای اسرائیلی کاملاً در تضاد با اظهارات عمومی خان است که به طور مداوم از خودمختاری فلسطین حمایت کرده است.
چنین شرایطی این پرسش مهم را مطرح میکند: چرا رسانههای اسرائیلی از عمران خان حمایت میکنند و چه عواملی منجر به چنین گمانهزنیهایی شده است؟ در مرکز این حدس و گمانها، روابط شخصی عمران خان با خانواده گلداسمیت قرار دارد. خان از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ با جمیما گلداسمیت، دختر سر جیمز گلداسمیت، سرمایهدار بریتانیایی یهودی تبار، ازدواج کرد. از همین رو برخی از عناصر محافظهکار در پاکستان، این گزاره را شاهدی بر نفوذ غرب میدانند و به ارتباط خان با گلداسمیتها با سوء ظن نگاه میکنند. رقبای سیاسی «خان» گاهی از این رابطه استفاده میکنند تا نشان دهند که او میتواند به سمت یک دستور کار طرفدار غرب یا اسرائیل گرایش داشته باشد.
ویژگی حرفه سیاسی عمران خان توانایی او در برقراری ارتباط با تودههای پاکستان، به ویژه جوانان است. لفاظیهای پوپولیستی، موضع ضدفساد و مخالفت او با کنترل نخبگان بر سیاست کشور طنین انداز شده است. حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) تحت رهبری عمران خان با به چالش کشیدن شرایط حاکم محبوب شد و در همین راستا نخست وزیر سابق را به عنوان نماد تغییر معرفی کرد. این تصور وجود دارد که محبوبیت خان میتواند کاتالیزوری برای تغییر احساسات سنتی ضداسرائیلی پاکستان باشد.
بیشتر بخوانید:فیلم/ درگیری نظامی در امتداد مرز پاکستان و افغانستان
آنها مدعیاند که عمران خان که با استفاده از کاریزما و نفوذش، میتواند افکار عمومی را به تدریج تغییر داده و از مواضع ایدئولوژیک سفت و سختی که سیاست خارجی پاکستان را برای دههها تعریف کرده است، فاصله بگیرد. چنین تغییر بالقوهای در احساسات عمومی میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد. مخالفت شدید پاکستان با اسرائیل مدتهاست که با هویت این بازیگر گره خورده است. چارچوب ایدئولوژیک پاکستان به شدت تحت تأثیر تعهد این کشور به وحدت اسلامی است. در چنین شرایی هر گونه عادی سازی روابط با اسرائیل نشان دهنده تغییر چشمگیر در این جهت گیری است و به طور بالقوه روابط پاکستان را با جهان اسلام و غرب به شکلی منفی تحت تاثیر قرار میدهد.
عادی سازی روابط با اسرائیل از نظر بسیاری به عنوان خیانت به آرمان فلسطین تلقی میشود که برای دههها نماد وحدت مسلمانان بوده است. چنین موضع گیری میتواند جایگاه اخلاقی پاکستان را تضعیف کرده و روابط این کشور را با متحدان کلیدی مانند عربستان سعودی و ایران پیچیده کند. با این حال، گروهی ادعا میکنند، رویکرد کشورهایی، چون امارات، بحرین و مراکش که قبلاً روابط خود را با اسرائیل عادی کردهاند میتواند پوشش دیپلماتیکی برای پاکستان باشد.
نقش بالقوه عمران خان در تعدیل موضع پاکستان در قبال اسرائیل نیز میتواند پیامدهای داخلی مهمی داشته باشد. احزاب سیاسی مذهبی و ملیگرا، مانند جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام (فضل)، احتمالاً از این موضوع برای بسیج مخالفان عمومی استفاده خواهند کرد. در این میان محبوبیت خان نیز ممکن است از میان برود. در چنین شرایطی برگزیدن عمران خان بهعنوان معمار عادیسازی، اگر غیرممکن نباشد، دشوار است. اما عادی سازی پیامدهای گستردهای برای پاکستان دارد.»
به ادعای مدرن دیپلماسی، «حرکت به سمت عادیسازی با اسرائیل میتواند نشاندهنده بازتعریف سیاست خارجی پاکستان باشد و آن را به قدرتهای غربی نزدیکتر کند. این میتواند از نظر کمکهای اقتصادی، مشارکتهای دفاعی و نفوذ دیپلماتیک برای اسلام آباد مفید باشد. با این حال، چنین ریسکی باعث ایجاد اصطکاک پاکستان با متحدان سنتیاش خواهد شد و میتواند زمینهساز ناآرامی داخلی شود.» به ادعای این نشریه، «انگیزههای اقتصادی بالقوهای برای پاکستان در عادی سازی روابط با اسرائیل وجود دارد.
با ادغام اسرائیل در چارچوبهای منطقهای، به ویژه با نوآوریهای فنی و کشاورزی، پاکستان میتواند از همکاری در این بخشها بهرهمند شود. با این حال، هزینههای راهبردی بلندمدت، به ویژه در رابطه با روابط ایران و ترکیه، باید به دقت سنجیده شود. رویکرد رسانههای اسرائیلی نسبت به عمران خان پیچیدگی سیاست خارجی پاکستان را برجسته میکند. در حالی که برخی روابط شخصی خان و جذابیت پوپولیستی او را راهی برای تعدیل موضع پاکستان در قبال اسرائیل میدانند، واقعیتهای موجود در میدان بسیار پیچیدهتر هستند. هر گونه تغییر در موضع پاکستان در قبال اسرائیل پیامدهای عمیقی برای سیاست داخلی، سیاست خارجی و هویت این بازیگر به دنبال خواهد داشت. میراث عمران خان در این موضوع ممکن است کمتر به تمایلات شخصی او منوط باشد و بیشتر بر نیروهای ژئوپلیتیک گستردهتر شکل دهنده منطقه متمرکز شود.»