اقتصاد۲۴-نیویورکتایمز با انتشار گزارشی مدعی شد، سیاست خاورمیانهای دولت نخست دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا ۲ عنصر اصلی ادعایی داشت: هدف قرار دادن اقتصاد و تلاش برای منزوی کردن ایران از طریق ایجاد روابط نزدیکتر با رقبای تهران، یعنی اعراب و اسرائیل. دولت ترامپ برای تحقق گزاره دوم در ماههای پایانی خود به پیشرفت بزرگی دست یافت؛ در آن بازه زمانی واشنگتن با تکیه بر به اصطلاح توافقنامه ابراهیم زمینه را برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش هموار کرد. این توافقنامه همچنین با وعدههای آمریکا مبنی بر معاملات بزرگ تسلیحاتی برای برخی از امضاکنندگان همراه شد. در آن بازه زمانی این امیدواری وجود داشت که عربستانسعودی به عنوان تاثیرگذاترین بازیگر جهان عرب در ژئوپلتیک خاورمیانه به این توافق تن دهد؛ هدفی که بایدن نیز بدان تحقق آن بود.
نیویورکتایمز در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، دستور کار دونالد جی. ترامپ در خاورمیانه همچنان نامشخص است؛ اما مسلم است که او چشمانداز ژئوپلیتیکی را در خاورمیانه به ارث برده که در مقایسه با چهار سال پیش بهطور قابلتوجهی متفاوت است و اتحادها و اولویتها تغییر کردهاند. تنشهای دیرینه در برخی موارد عمیقتر و در برخی شرایط آب رفتهاند؛ در حالیکه حملات حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ متعاقب آن در غزه میتواند منطقه را برای سالها متلاطم کند. به ادعای نیویورکتایمز، هفته گذشته، ترامپ، «استیو ویتکاف» غول املاک و اهداکننده کمپین انتخاباتیاش را به عنوان فرستاده ویژه خود در خاورمیانه منصوب کرد. هنگامی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در ماه ژوئیه در کنگره سخنرانی کرد، ویتکاف بهعنوان مدافع سرسخت اسرائیل در این مراسم حضور داشت. همزمان ترامپ سناتور مارکو روبیو از فلوریدا و مایک هاکبی را به ترتیب به عنوان وزیر خارجه و سفیر ایالات متحده در اسرائیل تعیین کرده؛ چهرههای که حامی جنگ اسرائیل در غزه هستند.
به ادعای نیویورکتایمز، مدتهاست که ترامپ بر این اصل باور دارد که امور خارجه نیز بهسان تجارت مقولهای است که میتوان در قابش به توافق دست یافت، اما برای بسیاری از کشورهای خاورمیانه، در سیاستخارجی، معاملات یک شیوه معمول است. در همین راستا شاید بتوان دیدار هفته گذشته ایلان ماسک با سعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل را تبیین کرد؛ دیداری که مقامهای رسمی ایران قویا آن را تکذیب کردهاند. با این حال به ادعای نیویورکتایمز، در شرایط کنونی فضا برای معامله در قیاس با چهار سال گذشته کوچکتر شده است. کریستین اولریچسن، کارشناس خاورمیانه در موسسه سیاست عمومی بیکر دانشگاه رایس، در اینباره میگوید: «اگر کابینه ۲.۰ ترامپ تصور میکنند که از همان جاییکه در سال ۲۰۲۰ کار را متوقف کردند میتوانند ادامه دهند، کاملاً شرایط را اشتباه درک کردهاند؛ معادلات به سرعت در حال تغییر است و این عدم درک بهزودی عریان میشود». زمانیکه جرد کوشنر، داماد ترامپ، تلاشهای کاخ سفید برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را در دولت گذشته رهبری میکرد، فلسطینیها عمدتاً در حاشیه بودند.
کشورهای عربی درخواستی برای برداشتن گامهای مشخص بهسوی تشکیل کشور فلسطینی بهعنوان پیشنیاز برای یک پیمان دیپلماتیک با اسرائیل ارائه نکردند. در نتیجه، نتانیاهو تقریباً از هیچچیز برای دستیابی به پیروزی دیپلماتیک فروگذار نکرد. نیویورکتایمز در ادامه ادعا کرده است: دولت بایدن در سال ۲۰۲۳ در تلاش برای دستیابی به پیمانی دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان استراتژی مشابهی را دنبال کرد، اما حملات ۷ اکتبر و جنگ در غزه، چشمانداز دستیابی به توافق را از بین برد. بهطور خلاصه، با توجه به خشم داخلی در پادشاهی و سایر کشورهای عربی به واسطه جنگ در غزه، بهای پیشنهادی عربستان سعودی برای معامله بالا رفت. محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی علناً گفته که اسرائیل باید پیش از تحقق توافق عادیسازی، یک کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد. ولیعهد در سخنرانی عمومی در جمع مشاوران خود گفت: پادشاهی از تلاشهای خستگیناپذیر خود برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس شرقی دست نخواهد کشید
همیشه این احتمال وجود دارد که شاهزاده سعودی از موضع خود عقبنشینی کرده و خواستهاش را با بهایی مناسب کنار بگذارد. رهبری عربستان در جریان مذاکرات قبل از حملات ۷ اکتبر به مقامات آمریکایی گفته بود که تشکیل کشور برای فلسطینیها برای او اولویت بالایی ندارد. از همین رو، کارشناسان خاورمیانه تردیدی ندارند که ولیعهدسعودی سرمایهگذاری غرب را در اولویت قرار داده چراکه هدفش مدرنسازی اقتصاد عربستان است. اما در شرایط کنونی، چنین اقدامی خطرات بیشتری را برای جایگاه او در پادشاهی و در سراسر جهان عرب به همراه خواهد داشت. از همینرو سعودیها ممکن است در ازای توافق با اسرائیل سهم بیشتری بخواهند، اما مشخص نیست که تلآویو راضی به ارائه چنین امتیازهایی میشود.
بیشتر بخوانید:فیلم/ خانم وزیر آموزش و پرورش ترامپ در مسابقات کشتی کج
از آخرین باری که ترامپ قدرت را در اختیار داشت، نتانیاهو بعد از فراز و فرودهای بسیار به قدرت بازگشت و رهبری راستگراترین کابینه تاریخ این بازیگر را برعهده گرفت. در ۲ سال گذشته، وزرای فراملیگرا در ائتلاف حکومتی خواهان شهرکسازی بیشتر اسرائیلی در کرانه باختری و دامنزدن به خشونت شهرکنشینان علیه فلسطینیان بودهاند. از زمان حملات ۷ اکتبر، سیاستمدارانی مانند بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی، و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی علناً از بیرون راندن فلسطینیها از نوار غزه و بازپسگیری این سرزمین برای اسرائیلیها حمایت کردهاند. نتانیاهو برای حفظ کابینه ائتلافی خود و بهتعویقانداختن انتخاباتی که ممکن است شکست او را به همراه داشته باشد و همچنین پاسخ دادن به حماس، به گروههای راست افراطی اسرائیل وابسته است. در نتیجه، او در موقعیتی نیست که به عنوان بخشی از هرگونه معامله بزرگ در خاورمیانه، امتیاز معناداری به فلسطینیها بدهد. پس، اسموتریچ هفته گذشته علناً به خود میبالید که انتخاب ترامپ راه را برای تحقق بسیاری از خواستههای تلآویو هموار میکند. او ادعا کرد که در سال آینده، اسرائیل کرانه باختری را پس خواهد گرفت و "حاکمیت" یهودیان را در آنجا به ارمغان خواهد آورد. به ادعای نیویورکتایمز، دولت نخست ترامپ، معامله بین اسرائیل و کشورهای عربی را بخشی از استراتژی بلندمدت علیه ایران میدانست؛ بازیگری که رقیب بسیاری از پادشاهیهای عرب حاشیه خلیجفارس بوده و هستند.
اما یخ روابط ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس اکنون در حال آبشدن است. طی یک سال گذشته، دیپلماتهای ایرانی مستقیماً با مقامات عربستان و امارات دیدار کردهاند. به گزارش رسانههای دولتی ایران، همزمان وزیر خارجه ایران با هدف مهار تنشها به این کشورها سفر داشته است. از همین رو، به ادعای نیویورکتایمز در بهترین حالت شاهد تنشهای اندکی در روابط میان ایران با این گروه از بازیگران هستیم.
به ادعای این نشریه، از منظر کشورهای عربی، این امر تا حدودی ناشی از پراگماتیسم و درک این واقعیت است که ایالات متحده سالها در تلاش برای جدایی از خاورمیانه، حداقل از نظر نظامی بوده است. این گزاره برای مقامهای سعودی یادآور انفعال آمریکا در برابر حملات سال ۲۰۱۹ حوثیها به آرامکو است؛ حملاتی که پادشاهی انتظار داشت واشنگتن بدان پاسخ دهد، اما دولت اول ترامپ سکوت کرد.
به نوبه خود، عربستان ممکن است دولت بعدی ترامپ را به انعقاد پیمان دفاعی رسمی متقاعد کند؛ بدین طریق ریاض، واشنگتن را وادار میکند تا در صورتیکه هدف حمله احتمالی قرار گرفت از رویکرد دفاعی واشنگتن برخوردار شود. چیپ آشر، تحلیلگر ارشد سابق خاورمیانه، مدعی میشود که سعودیها خوشحال خواهند شد که «در هر دو اردوگاه» حضور داشته باشند. آنها میخواهند در کنار داشتن تعهدات امنیتی از ایالات متحده، روابط نزدیک خود را با تهران حفظ کنند. با اینهمه یک معاهده دفاعی مستلزم تصویب دوسوم سنای ایالات متحده است، در این میان، عادیسازی رابطه با اسرائیل، گزارهای است که پادشاهی باید در ازای پیمان امنیتی بدان تن دهد؛ بنابراین سعودیها و سایر کشورهای خلیجفارس احتمالاً در این باره شرطبندی خواهند کرد. اولریشسن میگوید: «رهبران خلیجفارس محاسبات خود را ۱۰ تا ۱۵ سال آینده در مورد اینکه چگونه عدم مشارکت ایالات متحده ممکن است توازن قوا را تغییر دهد، انجام میدهند و این واقعیتی است که تیم ترامپ باید با آن زندگی کند».