اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سهام است. در این نوع تحلیل ترکیبی از رویدادها و تأثیرات خارجی، همراه با صورتهای مالی و روندهای صنعت در نظر گرفته میشود. به یاد داشته باشید که ارزش ذاتی یا ارزش منصفانه یک سهام هر روز تغییر نمیکند. برای درک این که بدانید آن ارزش منصفانه چیست، باید از اصول تحلیل بنیادی کمک بگیرید، زیرا این اصول عواملی هستند که قیمتها را بالا و پایین میبرند.
تحلیل بنیادی از سه دسته داده استفاده میکند. اول، دادههای تاریخی که برای دانستن وضعیت گذشته استفاده میشود. دوم، اطلاعات عمومی درباره شرکت شامل اعلامیههای مدیریت و آنچه دیگران در مورد شرکت میگویند. سوم، اطلاعاتی که عمومی نیستند، اما مفیدند، مانند نحوه مدیریت بحرانها و موقعیتها توسط مدیریت آن شرکت.
تحلیل بنیادی روشی است برای اجتناب از اطلاعات کوتاهمدت درباره یک شرکت یا سهام. در طول روز بارها خبری در مورد هر سهم منتشر میشود. اگرچه این اطلاعات میتوانند مبنای معاملات قرار گیرند، اما همه افراد در بازار سهام نمیخواهند هر روز خرید و فروش کنند. بسیاری از افراد به سرمایهگذاری بلندمدت اعتقاد دارند و میخواهند سهام را خریداری کرده و نگه دارند.
بیشتر بخوانید: بهترین زمان برای خرید و فروش سهام چه زمانی است؟
تحلیل بنیادی در این موارد بسیار مفید است و کمک میکند تا ویژگیهای شرکتها را شناسایی کنید. فرآیند تحلیل بنیادی نیاز به درک کمی از ریاضیات، اصول تجارت و حسابداری دارد. علاوه بر این، شما باید برخی از اطلاعات معمولی از نحوه عملکرد شرکت، صنعت و دیگر عواملی که میتوان از اسناد مختلف آموخت، داشته باشید.
بسیاری از سرمایهگذاران بین دو عبارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دچار سردرگمی میشوند. تحلیل بنیادی یک شرکت سعی دارد پیشبینی دقیقی از گردش مالی شرکت بر اساس عملکرد اقتصادی، صنعتی و شرکتی داشته باشد. پس از این، سرمایهگذار تصویری از ارزش واقعی شرکت یا سهام به دست میآورد. همچنین وضعیت شرکت از نظر دارایی، بدهیها و توانایی پرداخت آن، حقوق صاحبان سهام و… توسط مواردی مثل گزارشها و نسبتهای مالی بررسی میشود.
تحلیل تکنیکال بر دادههای داخلی بازار مانند قیمت و حجم معاملات تمرکز دارد. هدف تحلیل تکنیکال شناسایی الگوها و روندهایی است که تکرار خواهند شد تا معاملهگر بتواند از آنها برای زمان خرید و فروش سهام بهرهبرداری کند.
اگر میخواهید تحلیل بنیادی یک شرکت را انجام دهید، میتوانید با خواندن گزارش سالانه آن شرکت شروع کنید. همیشه آخرین گزارش سالانه را بخوانید و سپس به گزارشهای سالهای گذشته نگاه و آنها را مقایسه کنید.
این گزارش به صورت آنلاین در وبسایت شرکت و کدال در دسترس است. گزارش سالانه دادهها و تحولات سالانه را برای پایان سال مالی ثبت میکند. گزارشهای سالانه معمولاً تمامی شاخصهای بنیادی که به عنوان یک سرمایهگذار میخواهید بدانید را ارائه میدهند. به عنوان یک سرمایهگذار که تحلیل بنیادی یک شرکت را انجام میدهد، باید به بخشهای زیر در گزارش سالانه توجه کنید:
-نکات مالی برجسته
-بحث و تحلیل مدیریت
-نکات مالی دهساله
-گزارش هیئت مدیره
-گزارش حاکمیت شرکتی
-اطلاعیهها
-ضمایم (در صورت وجود)
انواع تحلیل بنیادی به دو دسته مجزا تقسیم میشوند: کیفی و کمی. تحلیل بنیادی کیفی بر اساس کیفیت چیزی مانند مدیریت، برند، محصولات، عملکرد مالی، هیئت مدیره و ... است. تحلیل کیفی یک نظر شخصی است. به عنوان مثال، شما ممکن است احساس کنید که محصولات یک شرکت بهتر از محصولات شرکت دیگری هستند. این یک نظر کیفی است. تحلیل بنیادی کمی به اعداد میپردازد. منبع اصلی دادههای کمی از صورتهای مالی استخراج میشود. این تحلیل شخصی نیست. هر دو نوع تحلیل بنیادی کیفی و کمی برای یک شرکت ضروری هستند. شما نمیتوانید یکی را به قیمت دیگری انجام دهید.
فرآیند تحلیل بنیادی همچنین میتواند به دو روش مختلف انجام شود: تحلیل از بالا به پایین (top-down) و تحلیل از پایین به بال (bottom-up). سرمایهگذاران که از تحلیل بنیادی از بالا به پایین استفاده میکنند، ابتدا به عوامل کلان اقتصادی نگاه میکنند و سپس وارد بررسی سهام فردی میشوند. برای مثال، ابتدا به بخش خودرو و اتومبیلهای مسافری نگاه میکنند و سپس به جزئیات شرکت وارد میشوند. اما تحلیل بنیادی از پایین به بالا با نگاه کردن به شرکتها شروع میشود و سپس یک پرتفوی سهام بر اساس مزایای خاص آنها ساخته میشود.
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، تحلیل بنیادی به شما ارزش واقعی یک سهام را میگوید.
این ارزش ذاتی، تمام گردش مالی و درآمدها است که از آن شرکت انتظار میرود. این همان چیزی است که فرآیند تحلیل بنیادی به آن دست مییابد.
ارزش منصفانه نمایانگر قیمت منطقی و بیطرف بالقوه یک شرکت است. اگر ارزش بازار برابر یا کمتر از ارزش منصفانه باشد، شما باید سهام را خریداری کنید و منتظر بمانید.
چند عنصر از تحلیل بنیادی کمی شامل EPS، نسبت P/E، نسبت P/B، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و نسبت RoE هستند. اینها جزو برخی شاخصهای بنیادی هستند که به شما کمک میکنند تا درک عمیقتری از شرکت/سهام به دست آورید.
EPS درآمد به ازای هر سهم که یک معیار از سودآوری است.
EPS = سود خالص شرکت تقسیم بر تعداد سهام در دسترس
P/E نسبت قیمت به درآمد که یک معیار از ارزیابی است.
P/E= قیمت سهام تقسیم بر درآمد به ازای هر سهم
P/B نسبت قیمت به ارزش دفتری که یک معیار از ارزیابی برای شرکتهای بانکی و مالی است.
P/B= قیمت سهام تقسیم بر ارزش دفتری سهام/شرکت
D/E نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام که یک معیار از میزان بدهی است.
D/E = مجموع بدهیهای شرکت تقسیم بر مجموع حقوق صاحبان سهام
RoE نسبت بازده حقوق صاحبان سهام که یک معیار سودآوری است که میتواند با پولی که توسط سهامداران سرمایهگذاری شده تولید شود.
RoE = درآمد خالص شرکت تقسیم بر حقوق صاحبان سهام