اقتصاد۲۴-نشریه دیپلمات با انتشار یادداشتی مدعی شد، سوریه در زمان اسد اولین کشور عربی بود که جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت. این بازیگر در طول جنگ ایران با عراق بین سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۸ از ساختار سیاسی نوپا در ایارن در برابر صدام حسین دفاع کرد. در مقابل بشار اسد در جریان قیام سال ۲۰۱۱ از حمایت نظامی، لجستیکی و سیاسی ایران برای مقابله با مخالفان و گروههای تروریستی بهره برد. به ادعای ناظران جنگ داخلی در سوریه برای ایران به فرصتی بدل شد تا نفوذ خود را در شام تثبیت نماید: منطقهای فرامرزی که عمدتاً ساکنانش جمعیت شیعه و گروههای حامی ایران مراد محور مقاومت هستند؛ گروهی که از عراق تا لبنان مواضع و پایگاههای خود را تعریف کردهاند.
نشریه دیپلمات در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، این تشکیلات ژئوپلیتیکی که ایران آن را «محور مقاومت» مینامد، در حفظ قدرت اسد، حمایت از حزبالله و حماس در برابر اسرائیل و تحکیم نفوذ ایران در شام نقش برجستهای داشت. با این همه امروز به واسطه تحولات اخیر، معادلات شام و فراتر از آن خاورمیانه تغییر کرده است؛ گزارهای که میتواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. به ادعای دیپلمات، گزارشهای اولیه (ادعایی) حاکی از آن است که تهران رویکردی متفاوت در قبال نیروهای شورشی پیروز در سوریه اتخاذ کرده است. اما آینده این رابطه تا حدی به این بستگی دارد که دولت جدید سوریه در باب حمایت لجستیکی ایران از حزب الله از طریق سوریه چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد، در این میان رویکرد اسرائیل نیز قابل تامل است.
دیپلمات در ادامه گزارش ادعایی اش آورد، احتمال دیگر این است که ایران با توجه به فعل و انفعالهای خاورمیانه و با هدف افزایش توان بازدارندگی اش تلاشهایش برای غنیسازی اورانیوم را تسریع کرده و اعتراض کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا را برانگیخته است. همچنین این ادعا مطرح است که تهران در مواجهه با دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ، ممکن است دکترین هستهای اش را تغییر دهد. تخمین زده میشود که ایران طی ۱۳ سال گذشته ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار در سوریه سرمایه گذاری کرده و اکنون این کشور میتواند این بودجه را برای غنی سازی اورانیوم اختصاص دهد. به ادعای دیپلمات هر دو سناریو میتوانند عدم قطعیتهای منطقهای را فراتر از تأثیرات ۱۳ سال گذشته افزایش دهد. درگیریهای احتمالی در سوریه میان گروههای شورشی و رویارویی (ادعایی) بین ایران و اسرائیل، که سیاست ابهام را حفظ میکند، میتواند ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی را بیش از این بیثبات کند.
به ادعای دیپلمات، احتمال سوم میتواند نفوذ چین در خاورمیانه را تقویت کند. در دسامبر ۲۰۲۲، شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین برای شرکت در اجلاس شورای همکاری چین و خلیج فارس به عربستان سفر داشت. چند ماه بعد، در فوریه ۲۰۲۳، ابراهیم رئیسی رئیس جمهور وقت ایران از پکن بازدید کرد. تا مارس ۲۰۲۳، چین توانست با موفقیت زمینه را برای عادی سازی روابط ایارن و عربستان هموار کند؛ دو بازیگری که پیشتر در حوزه دیپلماسی تنشهایی را تجربه کردند. این نشریه مدعی است، با وجود از سرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض، موانع متعددی میان دو بازیگر باقی مانده است. در نوامبر، کشورهای خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی، حمایت ایران از محور مقاومت را به چالش کشید و هرگونه سرمایه گذاری ریاض در ایران را به عدم حمایت از مقاومت مشروط کردند.
بیشتر بخوانید:سه سناریو پیشروی ایران در سوریه پسا اسد
تهران در مواجهه با از دست دادن تنها متحد عرب خود (سوریه) ممکن است به دنبال سرمایه گذاری بر گشایشی باشد که توسط چین ایجاد شده است. در همین راستا تهران این فرصت را دارد تا بستر را برای تقویت روابط خود با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هموار سازد. این گزاره میتواند تنشهای منطقهای را به واسطه نزدیکی تهران به پادشاهیهای خلیج فارس کاهش دهد. با این حال، این امر مستلزم تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی ایران است. اولویت ایران پیشرفت برنامه هستهای و افزایش سطح غنی سازی است و پس از آن تهران بر تقویت قدرت مقاومت متمرکز است؛ دو متغیری که در تضاد با منافع و اولویتهای کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارد. به ادعای دیپلمات، آینده هر چه باشد، غرب - به ویژه ایالات متحده - با یک سؤال مهم روبهرو است. اگر روابط ایران و پادشاهیهای حاشیه خلیج فارس نزدیکتر شود، آیا چین میتواند نفوذ خود در منطقه را تعمیق بخشد. علاوه بر این، ایا در صورت تحقق گزاره فوق میتوان چین را به عنوان یک قدرت جهانی پیشرو و قادر به تعامل با همه طرفها قلمداد کرد.
به نوشته دیپلمات، رویکرد چین در تضاد با استراتژی ایالات متحده قرار دارد؛ بازیگری که به دنبال مداخلات نظامی و همسویی با بازیگران منطقهای خاص، چون اسرائیل و عربستان است. پکن در مواجهه با هدف آشکار ترامپ مبنی بر مبارزه اقتصادی با چین، فرصت تقویت رهبری جهانی خود را از بهویژه در خاورمیانه از دست نخواهد داد. این امر مستلزم آن است که واشنگتن به همه طرفهای درگیر، از جمله ایران، پیشنهادی قانعکنندهتر از چین ارائه کند. در اصل، دولت آینده ترامپ میتواند به ثبات در خاورمیانه دست یابد و نفوذ چین را کاهش دهد. اما باید رویکرد بازنگری شدهای را در قبال ایران اتخاذ کند و با متحدان اروپایی خود برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ تحت شرایط جدید ژئوپلیتیکی در منطقه همکاری نزدیک داشته باشد. سقوط بشار اسد کی تواند به معنای پایان ائتلاف پنج دههای بین دولت سوریه و ایران باشد؛ رخدادی که مملو از عدم قطعیتها است و فرصت و تهدیدهای بسیاری را در خود جای داده است.