اقتصاد۲۴-درحالیکه هنوز آثار زیانبار ناشی از احداث بند «کمالخان» بر رودخانه هیرمند و انحراف آب این رود به سمت شورهزار «گودزره» بر تارک تالاب بینالمللی هامون خودنمایی میکند و یکی از موارد مناقشه بین دولتمردان ایران و افغانستان است شوک ناشی از روبهاتمام بودن کار ساخت سد بخش آباد، مردم سیستان را بیشازپیش در تنگنای ماندن یا رفتن قرار داده است. منطقه سیستان بیآبی ناشی از بند «کمالخان» و بی هوایی برگرفته از سد «بخشآباد» را هنوز هضم نکرده است که رسانهها خبر شروع مطالعات سد جدیدی بنام سد «کجصمد» بر خاشرود را منتشر کردهاند.
طول خاشرود از سرچشمه آن در کوههای «اویماق» و «هزاره» تا مصب آن در تالاب هامون پوزک حدود ۳۸۰ کیلومتر است. این رود از شمال شرق بهطرف جنوب غرب جریان داشته و اراضی نیمروز شرقی را آبیاری میکند. خاشرود با آورد آبی حدود ۱۷۰ میلیون مترمکعب در سال، بعد از رودخانه هیرمند، فراهرود و رودخانه هاروت بهعنوان چهارمین رود بزرگ تأمینکننده آب تالاب بینالمللی هامون است. این رود همراه با رودخانه «خوسپاس»، بهعنوان تغذیهکنندگان آبی اصلی هامون پوزک بهحساب میآیند.
رسانهها، مراسم افتتاح مطالعات سد «کجصمد» بر خاشرود در ایالت فراه افغانستان با حضور ملامحمد یونس آخندزاده، وزیر احیا و توسعه روستایی این کشور را در حالی منتشر کردهاند که مسئولین ایرانی هنوز واکنش درخور توجهی در خصوص روبهاتمام بودن سد «بخشآباد» بر رودخانه فراه که تأمینکننده آب هامون سابوری است، نشان ندادهاند. به نظر میرسد که حجم ذخیره آب سد «کجصمد» حدود ۱۴۰ میلیون مترمکعب باشد، هرچند که چند ماه پیش، رسانهها حجم ذخیره این سد را حدود ۶۰ میلیون مترمکعب اعلام کرده بودند. ارتفاع تاج این سد حدود ۵۶ متربیان شده است و قرار است آب سد «کجصمد»، حدود ۱۴۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی شهرهای دلارام، چخانسور و خاشرود در ولایت نیمروز افغانستان را آبیاری نماید. علاوه بر کشاورزی و دفع سیلابها، آب این سد جهت تأمین آب شرب مردم این مناطق نیز موردتوجه قرار گرفته است. هم اکنون، کار پژوهش و طراحی سد «کجصمد» در شهرستان گلستان ولایت فراه افغانستان، با هزینهای حدود دو میلیارد افغانی، توسط مهندسین این کشور انجام میگردد که پیشبینیشده است که این مرحله حدود شش تا هفت ماه به طول انجامد و پس از آن وارد مراحل قرارداد ساخت آن خواهند شد.
با عنایت به نقش خاشرود در تأمین آب تالاب هامون پوزک که قسمت اعظم آن در خاک کشور افغانستان قرار دارد، بهطورقطع، خشکی این تالاب موجب بهوجودآمدن شرایط زیستی نامناسبی در بخشهای زیادی از خاک این کشور و البته ایران و پاکستان خواهد شد. متأسفانه در دهههای اخیر، دولتمردان حاکم بر افغانستان، با ایجاد سدها و بندهای ذخیرهای و انحرافی مختلف بر رودخانههای این کشور و بهخصوص بر رودخانههای فرامرزی، در ظاهر به تأمین آب جهت توسعه کشاورزی در این کشور کمک میکنند؛ اما در واقع آنها با اجرای سیاست هیدروهژمون، خیالِ داشتنِ دستِ بالا در مذاکرات خود با همسایگان را در سر میپرورانند. اجرای این سیاست شاید در کوتاهمدت به نفع این کشور به نظر برسد؛ اما باتوجهبه عدم توجه آنها به پیشنیازهای توسعه پایدار و نیز نادیده گرفتن مخاطرات محیط زیستی ناشی از این اقدامات، بهطورقطع در بلندمدت نهتنها به ضرر کشورهای پاییندست و تغییر ساختار جمعیتی آنها میشود؛ بلکه کشور افغانستان را نیز دچار معضلات فراوان محیط زیستی خواهد نمود.
بیشتر بخوانید:عکس/ نصب تابلوی جنجالی توسط طالبان در ورودی مرز ایران
ایجاد بند انحرافی «کمالخان» بر رودخانه هیرمند، سد «بخشآباد» بر رودخانه فراه و سد «کجصمد» بر خاشرود که بهعنوان سه رودخانه اصلی تأمینکننده آب تالاب بینالمللی هامون مطرح هستند، شاید بتواند به توسعه کشاورزی و باغداری در کشور افغانستان کمک کند؛ اما افتتاح این سدها موجب خشکی کامل تالاب هامون شده و شرایط زیستی مردمان دو سوی مرز را با خطر جدی مواجه میسازد، چرا که با خشکشدن تالاب بینالمللی هامون، بادهای ۱۲۰ روزه سیستان تبدیل به طوفانهای ریزگرد و شن شده و علاوه بر منطقه سیستان در ایران، بخشهای زیادی از افغانستان و پاکستان را نیز تحتتأثیر خود قرار داده و در سالهای آتی موجب مدفون شدن زمینهای کشاورزی و باغات افغانستان در زیر این گردوغبار، شن و ماسه میشود. بدین ترتیب، سودای توسعه کشاورزی و باغداری در این کشور توسط طالبان، به شکست خواهد انجامید.
ضمن اینکه این نوع از تکیه بر هیدروهژمونی منفی و بیتوجهی به تمدنهای شکلگرفته در مناطق پاییندست از جمله سیستان، طی سالیان دراز، توسط دولتمردان افغانستان، میتواند زمینهساز بهوجودآمدن تنش و درگیری در حوضه رودخانههای بینالمللی شود. از طرف دیگر، محصور بودن افغانستان در خشکی و نیاز این کشور به ارتباط با آبهای آزاد بخصوص از طریق ایران موجب میشود که افغانستان نتواند از تنها مؤلفه هیدروهژمونی خود که برتری جغرافیایی و بالادست بودن این کشور است، بدون لحاظکردن سایر مولفههای قدرت، چون مولفههای اقتصادی، قدرت نظامی و قدرت دیپلماسی که قابلمقایسه با ایران نیست، استفاده کند.
بدین ترتیب، به نظر میرسد که توسعه سدسازی در افغانستان بدون درنظرگرفتن مولفههای توسعه پایدار و محیطزیست و نیز نیازمندیهای آبی کشورهای همسایه، نمیتواند در آیندهای نهچندان دور کمک شایان توجهی به توسعه این کشور کند. همچنین نباید لزوم ابراز عکسالعمل مناسب از سوی مسئولین کشورمان به این نوع از ترکتازی افغانها در احداث سدها و بندهای مختلف بر رودخانههای منتهی به تالاب بینالمللی هامون را فراموش کرد چرا که طالبان در سایه سکوت دولتمردان ایرانی و حمایت همهجانبه کشورهای متخاصم با ایران، مشغول پیشبرد اهداف توسعهطلبانه خود بوده و شرایط زیست در سیستان را بر مردم نجیب این منطقه از کشورمان، سختتر از پیش مینمایند.