اقتصاد۲۴- قیمت دلار نه هر روز بلکه هر لحظه درحال افزایش و رکوردشکنی است. برای این نوسان نرخ ارز هم دلایل متعددی ذکر میشود؛ برخی معتقدند تقاضای شرکتها برای سال نو میلادی افزایش پیدا کرده، برخی آن را به کاهش درآمدهای نفتی مرتبط میدانند، گروهی معتقدند نزدیک شدن به زمان روی کار آمدن ترامپ باعث افزایش نااطمینانی شده است و عدهای هم این نگاه را دارند که دولت اساسا ارز برای عرضه ندارد.
اقتصاد ۲۴ به منظور بررسی ریشهای نوساناتی که بازار ارز با آن مواجه است، با وحید شقاقی شهری، اقتصاددان به گفتوگو نشسته است. مشروح آن را در ادامه میخوانید.
*آقای شقاقی شهری! قیمت دلار هر روز در حال رکوردشکنی است. عوامل مختلفی در این قضیه دخیل هستند، اما اگر بخواهیم بصورت ریشهای آن را بررسی کنیم به چه مواردی باز میگردد؟
- در بحث قیمت ارز شواهد این را نشان میداد که به چنین مسئلهای دچار میشویم. در این افزایش نرخ هم متغیرهای سیاسی و اقتصادی همه با هم دخیل هستند. سال گذشته بیش از ۱۷ میلیارد دلار تراز تجاری غیرنفتی ما منفی شده بود. به عبارتی واردات ما چیزی حدود بیش از ۱۷ میلیارد دلار بیشتر از صادرات غیرنفتی بود. این کسری را با نفت داشتیم پوشش میدادیم ولی مشخص بود وقتی در حوزه صادرات نفت به مشکل بر بخوریم، این مسئله میتواند روی قیمت ارز اثرگذار باشد. موضوع بعدی بحث کسریهای حساب سرمایه ما بود. ما عدد بالای ناترازی حساب سرمایه داریم که نشان دهنده خروج سرمایه از اقتصاد ایران است.
مسئله سوم نااطمینانیهایی است که در آینده کشور با آن مواجه خواهد شد. مهمترین آن را میتوانیم در بحث ترامپ و نحوه مواجهه او با تحریمهای علیه ایران جستوجو کنیم. از اول بهمن ماه ترامپ مستقر خواهد شد و طبیعتا احتمال تشدید تحریمهای نفتی وجود دارد. خود این امر میتواند بیش از ۳۰ میلیارد دلار از منابع نفتیمان را تحت تاثیر قرار دهد.
مسئله بعد واردات غیررسمی و حجم بالای قاچاق در اقتصاد ایران است که به خروج ارز از کشور منجر میشود؛ بنابراین مجموعه عواملی دخیل هستند که بر قیمت دلار اثرگذار هستند. مسئله ارز فراتر از یک سازمان و وزارتخانه است و بحث کلان اقتصاد کشور است.
قیمت تعادلی دلار الان حدود ۷۳ هزار تومان است و این روند افزایشی بیشتر نشات گرفته از تشدید انتظارات تورمی و نااطمینانیهاست. اگر دولت بتواند این نااطمینانیها را کنترل کند یا از شدت آن بکاهد، میتوانیم امیدوار باشیم که دوباره به آن شرایط تعادلی بازگردیم. در غیر اینصورت این نااطمینانیها میتواند ما را از شرایط تعادلی دور کند.
*یعنی میتوانیم به کاهش قیمت دلار امیدوار باشیم یا اساسا به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده است؟
- بستگی به اقدامات دولت و شرایط سیاسی دارد. هم دولت باید متناسب با این شرایط اقدام کند و هم شرایط بینالمللی اثرگذار است. دولت دارد تلاش میکند که رانت ارزی را کاهش دهد و آن کسریهای جاری را کنترل کند ولی اینها بحثهای کوتاه مدتی نیستند که به سرعت اثرگذار باشند. به خصوص اینکه ناطمینانیها باعث شده است که ما از آن مسیر تعادلی خارج شویم.
همانطور که اشاره کردم قیمت تعادلی دلار حدود ۷۳ هزار تومان است و اینکه الان به ۸۲ هزار تومان رسیده حکایت از آن دارد که به دلیل تشدید انتظارات تورمی و نااطمینانیها، دلار از مسیر تعادلی خود خارج شده است. اگر اینها مرتفع شود ما میتوانیم به قیمتهای تعادلی بازگردیم ولی پایینتر از قیمت تعادلی هم میتواند به اتلاف منابع ارزی منجر شود.
دولت گذشته اقداماتی انجام داد که موجب حیف و میل منابع ارزی شد. ما خروج سرمایه، قاچاق و کسریهای تجاری غیرنفتی بالایی را داشتیم که اینها همه بر قیمت دلار اثرگذار هستند.
حال باید منتظر ماند و دید که آیا دولت میتواند برای مسائل داخلی تدبیری کند تا از این نااطمینانیها کاسته شود یا خیر. هرچهقدر از نااطمینانیها کاسته شود میتوانیم به بازگشت قیمت دلار به مسیر تعادلی امیدوار باشیم. در غیر اینصورت همین اعداد بالاتر از قیمت تعادلی برای امسال حفظ خواهد شد.
*برخی معتقدند دولت از افزایش قیمت دلار سود و برای جبران کسری بودجه خود از آن بهره میبرند. نظر شما چیست؟
- خیر، اصلا بحث کسری بودجه مطرح نیست و اینها الفاظ انحرافی است که دارد مطرح میشود. مسئله استفاده از منابع ارزی برای جبران کمبود بودجه یک آدرس اشتباهی است که داده میشود. هیچ دولتی هم تمایلی ندارد که قیمت دلار بالا برود ولی مجموعه عوامل اقتصادی و سیاسی دخیل هستند که دارند فشار میآورند. این عوامل با یک تصمیمات سخت و اقتدار باید حل و فصل شود. مثلا ما با خروج سرمایه بالایی مواجه هستیم یا میزان قاچاق ما بالاست که بر بازار فشار میآورد.
دولت هم باید اقتدار خود را تقویت کند و هم اصلاحات ساختاری را انجام دهد. همچنین بحث حکمرانی ریال را باید جدی بگیرد. این امر مسئلهای اثرگذار است چراکه بدون مدیریت ریال نمیتوانیم دلار را مدیریت کنیم. یک زمانی بانک مرکزی حکمرانی ریال را اجرا میکرد ولی الان رها شده و اثر منفی خود را دارد میگذارد.
*به نظر شما وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در کنترل نرخ ارز منفعلانه عمل نمیکنند؟
- به وزارت اقتصاد ارتباطی ندارد و این مسئله به بانک مرکزی برمیگردد. یک بخشی هم فراتر از بانک مرکزی است یعنی به خود دولت بازمیگردد. موضوع حساب سرمایه، قاچاق یا صادرات غیرنفتی کاملا در حیطه اختیار بانک مرکزی هم نیست. البته نقش بانک مرکزی، اقتدار و مدیریتش بر مصارف ارزی و مداخلهاش در بازار ارز مهم است ولی میخواهم بگویم مسئله فراتر از بانک مرکزی هم باید پیگیری شود.
بیشتر بخوانید: پیچیدگی بازار دلار؛ تداوم صعود یا عقبنشینی قیمتها؟
*یک نظر بدبینانه یا به اصطلاح تئوری توطئه این است که روند صعودی دلار را برنامه بازارساز میدانند تا در سقف ترامپی همه خریدار شوند که بعد از کاهش قیمتها ریالی در بازار نباشد. چه قدر این نظر با واقعیت مطابقت دارد؟
- اینها تئوریهای اشتباهی است که دارد مطرح میشود. واقعیت این است که به نظر من دولت هیچگونه علاقهای ندارد که قیمت دلار بالا برود؛ ولی هم متغیرهای اقتصادی اثرگذار است و هم سیاسی.
در این دو سه سال اخیر به دلیل جنگ اوکراین و کاهش شدت تحریمها، صادرات نفت ما به نسبت خوب بود ولی دوباره فشار بر بخش نفت ما وارد شده است و احتمالا تشدید هم شود. صادرات نفت عامل مهمی در مدیریت قیمت ارز ماست. زمانی که کاهش صادرات نفت را مشاهده میکنید یا احتمال کاهش صادرات نفت افزایش پیدا میکند، نااطمینانیها تشدید میشود.
در واقع میخواهم بگویم در بحث ارزی آدرس اشتباه ندهیم که دولت خودش میخواهد یا برای آینده برنامه دارد که خودخواسته نرخ دلار را افزایش میدهد. هیچ دولتی نمیخواهد قیمت دلار بالا برود چراکه تبعات سنگینی بر نرخ تورم دارد ولی مجموعه عوامل داخلی و بینالمللی شرایط سختی را حاکم کرده است. به خصوص در حوزه تشدید تحریمها و احتمال شدت گرفتن تحریمهای نفتی میتواند روی نااطمینانیهای اقتصادی اثرگذار باشد.
*در چنین شرایطی دولت باید چه کند؟
- دولت هم باید یک اقداماتی انجام دهد؛ بحث کنترل حساب سرمایه، مدیریت ریال، شفافیت گردش ریال در اقتصاد، سختگیری در حوزه قاچاق و کاهش کسریهای تجاری غیرنفتی مجموعه عواملی است که درون دولت برای مدیریت بازار آزاد باید انجام شود ولی مسئله این است که دولت اول باید وجود بازر آزاد را بپذیرد.
در این دو سه سال اخیر بانک مرکزی بازر آزاد را گردن نگرفت و با الفاظی مانند اینکه واقعی نیست و تلگرامی است، زیربار پذیرش مسئولیت بازار آزاد نرفت ولی همه میدانیم که زندگی و معیشت مردم با قیمت بازار آزاد همسوست و مردم به نرخ توافقی و نیمایی چندان توجهی ندارند.
به همین دلیل میخواهم بگویم که دولت اول باید بازار آزاد و مسئولیت آن را بپذیرد و سپس اقدامات اصلاحی را در بازار آزاد پیاده کند. من فکر میکنم دولت هنوز بازار آزاد را نپذیرفته است. از این رو باید قبول کند که بازار آزاد ارز وجود دارد و سهم بالایی در اقتصاد و معیشت مردم ایران دارد.
مهمترین متغیر در معیشت مردم، بازار آزاد است و سایر نرخها هم پیرو بازار آزاد هستند. اینها موضوعات اولیه است که دولت باید بپذیرد که بیمار تب دارد و بعد به سمت درمان آن برود. از این رو دولت باید مواجهاش را تغییر دهد یعنی بپذیرد که بازار آزاد وجود دارد و سهمش بالاست و بعد به سمت حل مسئله بیمار تب دار برود.