نظام آموزش سنتی ایران در دورهٔ قاجار را میتوان نظام مکتب خانهای نامید. فلسفه آموختن این نظام بیشتر تربیت شاگردان و آموختن شرعیات دینی و مذهبی بود. تا زمان ناصرالدین شاه مدرسه به صورت امروزی وجود نداشت و تنها مکتب خانه بود که آموزش البته به صورت محدود به کودکان و نوجوانان میداد.
عزیز دل .بچه رو چپوندی با سی چهل نفر کنارهم تو یک اتاق کوچک . آزادی و دست آموزی و هنر آموزی و کار ورزی را ازش گرفتی آنوقت می گی مکتب بد بود . مکتب خانه بر اساس خلق و خوی روحی و جسمی کودک بود و بیشتر به عنوان تحصیل خواندن و نوشتن بود . به همین خاطر بود که صنعت و کشاورزی به صورت سینه به سینه و کارآمد به نسل بعدی و با تجربه انتقال داده می شد . و اقتصاد قدرتمندی را به وجود آورده بود . یک جامعه کارگری بسیار خودکفا . ولی الان چی . بچه خودکشی می کنه از بار زیاد معلومات بی خودی و افتخار ما چیه . المپیاد یک مشت بچه بیچاره را به زور بردن که دیگه از نظر مغزی هیچی جز حفظیات نمونده . ما تا چند سال دیگه کارگر نداریم و باید از کشورهای اطراف کارگر بیاوریم . ولی تا دلت بخواد مدیر و کارگر و ... داریم که هیچی جز فهم کپی نیستند و پر باد و غرور که بهشون گفته شده تو فقط درس بخون .