
اقتصاد۲۴-پاول راجرز در اوپن دموکراسی نوشت: تیم دونالد ترامپ، چهار سال را برای آماده شدن برای دومین دوره ریاست جمهوری او در اختیار داشته و با انبوهی از دستورهای اجرایی و ایدههایی برای استخدام و اخراج که همگی با تمرکز بر دوباره قدرتمند کردن آمریکا شکل گرفتهاند، با تمام توان شروع به کار کرده است.
در عرصه جهانی، تمرکز اصلی ترامپ بر همکاری با برخی از برجستهترین حکومتهای خودکامه و الیگارشها در جهان است، به این امید که آنها بتوانند به ایالات متحده کمک کنند تا به قیمت همهچیز، ثروتمندتر شود. در حالی که روسای جمهور پیشین آمریکا هرگز از تعامل با دولتهای مشکوک خودداری نکردهاند (به هر حال، در محافل دیپلماتیک غربی همه به خوبی میدانند که معامله با حکومتهای خودکامه اغلب بسیار آسانتر از دموکراسیهای آشفته است)؛ اما رویکرد ترامپ هنوز فاصله زیادی با جو بایدن یا باراک اوباما دارد. البته این امر تا حدی بهاین خاطر است که دولت ترامپ در حال آزمایش است تا ببیند تا چه حد و با چه سرعتی میتواند پیش برود.
این امر به ویژه در مورد اوکراین صادق است، جایی که ترامپ دستور توقف فوری تحویل تسلیحات ایالات متحده و خروج از اشتراک اطلاعات را صادر کرده. نشانههای اولیه حاکی از آن است که ترامپ در تحمیل پایان جنگ بر اساس شرایط خود و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، موفق خواهد شد و کشورهای اروپایی امکان ایجاد تغییر در این نقشه را ندارند.
چنین موفقیتی احتمالاً ترامپ و افرادش را جسور میکند تا نقش مشابهی را در غزه ایفا کنند. رئیس جمهور ایالات متحده قبلا گفتوگوهایی را با حماس در مورد گروگانهای اسرائیلی-آمریکایی آغاز کرده و به این گروه هشدار داده است که اگر آنها و سایر گروگانها به صورت فوری آزاد نشوند، بهای آن را خواهند پرداخت.
بنیامین نتانیاهو ممکن است از اینکه ترامپ مستقیما با حماس درگیر گفتوگو است ناراضی باشد، اما از این چشمانداز که این جنگ هم بر اساس شرایطی که او و ترامپ تعیین میکنند، پایان پیدا کند، خرسند خواهد شد. در این مورد، این شرایط به معنای پاکسازی قومی گسترده جمعیت غزه است که ترامپ به وضو اعلام کرده است که میخواهد به کشورهای همسایه تبعید شوند. همچنین سرکوب خشونتآمیز مداوم فلسطینیان در سراسر بخش بزرگی از کرانه باختری اشغالی توسط نیروهای دفاعی اسرائیل هم جزو شرایطی دیگر خواهد بود.
پیروزی در اوکراین و غزه بدون شک ترامپ را به این فکر میاندازد که مرزهای ایالات متحده را در جهت کانادا و گرینلند گسترش دهد. ممکن است به نظر برسد که تصاحب این دو سرزمین هدفی دور از دسترس است، اما کارکنان ارشد امور خارجه کانادا گزارش دادهاند که همتایان آنها در وزارت امور خارجه ایالات متحده به طور جدی در این فکر هستند که چگونه این ایدهها را عملی کنند.
در این میان، به نظر میرسد همه چیز در جبهه داخلی برای ترامپ به خوبی پیش میرود. تحریمهای تجاری علیه کانادا، چین و مکزیک در حال اجرا هستند و موارد بیشتری در راه است. سخنرانی سالانه او در کنگره با استقبال پرشور اعضای جمهوریخواه مواجه شد؛ و متحد میلیاردر او، ایلان ماسک، همچنان به اعمال نفوذ خود بر بوروکراسیهای فدرال ادامه میدهد و هزاران کارمند را بدون توجه زیاد به حجم وسیعی از تجربیاتی که در این فرآیند از دست میرود، اخراج میکند.
البته، ترامپ شکستهایی هم داشته است. برخی از وزارتخانههای قدرتمند دولتی در برابر کاهش پرسنل مقاومت کردهاند، تورم در حال افزایش است، عدم اطمینان تجاری بر وضعیت دلار تأثیر میگذارد و برخی از تصمیمات کلیدی توسط دادگاهها لغو شدهاند. اما هیچ یک از این مسائل تاکنون اساسی نبوده است و برخی تعدیلات برای حل آنها در حال انجام است.
به طور کلی، اوضاع برای ترامپ به طور خوشبینانهای خوب به نظر میرسد. با این حال، برای بسیاری از دولتهای اروپای غربی، رئیسجمهور ایالات متحده آشفتگی سیاسی ایجاد میکند که ادامه خواهد داشت. برای دولتهای به اصطلاح متمایل به چپ مانند بریتانیا، این وضعیت با نگرانی و نارضایتی عمیق از آنچه در میان عناصر مترقی جامعه آشکار میشود، وخیمتر خواهد شد.
ترامپ میخواهد صبر جهان را آزمایش کند/ صلح اوکراین تازه آغاز ماجراست!
نخست وزیر بریتانیا، استارمر، از ادعاهای اولیه خود مبنی بر ساختن آیندهای سبز با سرمایهگذاری متمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر دست کشیده است. در عوض، تاکید دولت او بر گسترش مجتمع نظامی-صنعتی است. بیشتر بودجه این کار از طریق کاهشهای شدید در برنامه کمکهای خارجی تامین میشود، که حتی با وجود ایراداتش، به عنوان نشانهای از کشورداری نسبتا مترقی تلقی میشد.
به بیان صریحتر، دولت بریتانیا سیاست تبدیل گاوآهن به شمشیر را در پیش گرفته است، سیاستی که مطمئنا اگر از سوی اپوزیسیون مطرح میشد؛ از آن انتقاد میکرد و البته همین حالا هم برای بسیاری از حامیان قبلی حزب باورنکردنی به نظر میرسد. این در حالی است که حمایت مداوم استارمر از اسرائیل، علیرغم جنایاتی که علیه مردم فلسطین انجام میشود، و سرکوب مستمر و چند وجهی اعتراضات در بریتانیا هم ادامه دارد.
در این شرایط، چگونه میتوانیم به افرادی با دیدگاه مترقی پاسخ دهیم که احساساتشان نسبت به اقدامات دولت از دلسردی تا افسردگی کامل متغیر است؟ گمان میرود میلیونها نفر از این قبیل افراد در بریتانیا و افرادی بیشتر، در جاهای دیگری از جهان وجود داشته باشند.
حتی در همین مرحله اولیه، گروههای مترقی بسیاری در حال انجام کارهای خوبی برای تشویق دولت به تغییر موضع خود در مورد مسائل آب و هوا و اقتصادی هستند. به طور مشابه، شبکهای از سازمانها، دانشگاهیان و فعالان مستقر در بریتانیا که برای جهانی عادلانه و صلحآمیز تلاش میکنند، تلاش دارند تا نشان دهند که راه دیگری در جبهه دفاعی امکانپذیر است. ریچارد ریو، هماهنگکننده این شبکه، به تازگی یک تحلیل کوبنده از نامربوط بودن بخش زیادی از سیاست امنیت بینالمللی بریتانیا منتشر کرده و نوشته است: پل به ناکجاآباد: استراتژی امنیتی بریتانیا در ویرانههای آتلانتیس. او چهار فرض وضعیت فعلی بریتانیا - تضمین امنیتی ایالات متحده، تداوم همکاری هستهای، موقعیت ابرقدرت فناوری و همکاری ایالات متحده/بریتانیا/استرالیا - را زیر سوال میبرد و فکر کردن خارج از فرضیات کنونی را مطرح کرده و نکاتی را در مورد کارهایی که باید انجام شود، ارائه میدهد.
شاید هنوز پاسخهای کافی وجود نداشته باشد، اما اینها همگی نکات کمککنندهای هستند. در سطح شخصی، ما باید به آنچه که خودمان میدانیم پایبند باشیم، چه در مورد مسائل جنگ و صلح، نابرابری، تغییرات آب و هوایی یا سایر اشکال پیشرفت در معرض تهدید. این آرمانها توسط افرادی مانند ترامپ و الیگارشیهای جهان به چالش کشیده میشوند و ما باید این اطمینان خاطر را حفظ کنیم که راههای بسیار بهتری برای پیشرفت وجود دارد و وضعیت موجود را در هر فرصتی به چالش بکشیم.
*پل راجرز استاد ممتاز مطالعات صلح در بخش مطالعات صلح و روابط بینالملل دانشگاه برادفورد و همچنین عضو افتخاری کالج فرماندهی و ستاد خدمات مشترک است. او به عنوان گزارشگر امنیت بینالمللی در وبسایت اوپن دموکراسی فعالیت میکند.
*مترجم: مهسا مژدهی