
اقتصاد۲۴- بازار سرمایه ایران پس از موجی از تحولات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در هفتههای اخیر، حالا با چالشهای عمیق تری از صرفا افت شاخص یا تشکیل صفهای فروش مواجه است. برخلاف بحرانهای متعارف که از دل عملکرد ضعیف شرکتها یا ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی پدید میآیند، اینبار منشأ بحران، ریشه در تنشهای نظامی و فضای پرابهام ژئوپلیتیک دارد.
از همین رو، تحلیل گران معتقدند نسخههای معمول برای کنترل بازار، مانند تغییرات در دامنه نوسان یا افزایش حجم مبنا، دیگر پاسخ گوی شرایط کنونی نیستند و حتی ممکن است در برخی موارد باعث تشدید سردرگمی و بی اعتمادی سرمایه گذاران شوند. در این میان، آنچه بیش از همیشه اهمیت دارد، نگاه به بازار سرمایه نه صرفا به عنوان تابلوی معاملات روزانه، بلکه به عنوان بخش مهمی از زیرساختهای اقتصادی کشور است؛ زیرساختی که در روزهای اخیر مانند بسیاری از نقاط استراتژیک، در معرض تلاطمهای غیرمنتظره قرار گرفته و اکنون نیازمند بازسازی اعتماد، تزریق نقدینگی هدفمند و رفع ریشهای ریسکهای سیستماتیک است. در ادامه گفتوگو با دو تحلیلگر بازار سرمایه، ابعاد این نیاز فوری را واکاوی کردیم.
محمد خبری زاد، تحلیلگر بازار سرمایه، با اشاره به باز شدن دامنه نوسان و افزایش حجم مبنا، این سیاستها را در وضعیت فعلی بازار ناکارآمد توصیف کرد و گفت: «وقتی حجم مبنا را بالا میبرند و هم زمان دامنه نوسان را باز میکنند، اتفاقی میافتد که به ظاهر همهچیز را خوب نشان میدهد، اما در عمل اثر مثبتی ندارد. یعنی ممکن است یک سرمایه گذار، سهم خود را با قیمتی پایین بفروشد، اما قیمت پایانی سهم تغییر نکند. مثلا فرض کنید سهمی مثل بانک ملت در ۲۲۰ تومان صف فروش باشد، اما در صورت باز بودن دامنه، معاملات روی ۱۸۰ تومان هم انجام شود. در این صورت قیمت واقعی از نگاه بازار همان ۱۸۰ تومان است، نه قیمت پایانی.»
وی افزود: «این سیاست فقط ظاهر شاخص کل را حفظ میکند و نمیگذارد شاخص افت کند، اما در واقعیت، زیان سرمایه گذاران اتفاق افتاده است. اگر دامنه نوسان پس از این افت مجددا محدود شود، همان فشار فروش دوباره خودش را به شکل صف نشان خواهد داد.»
این تحلیلگر بازار سرمایه با اشاره به شرایط اخیر کشور گفت: «در وضعیت فعلی، بازار سرمایه با یک بحران سیستماتیک مواجه شده، نه بحرانی ناشی از عملکرد داخلی شرکتها. اگر مشکل از داخل بنگاهها بود، میشد گفت سهامدار اشتباه کرده و باید ریسک ضرر را بپذیرد. اما اکنون بحران ناشی از حمله نظامی و موشک باران است و ارتباطی با عملکرد شرکتها ندارد؛ بنابراین حمایت از بازار، مانند حمایت از بازسازی مناطق آسیب دیده جنگی، وظیفه دولت است.»
بیشتر بخوانید:چرا بورس هنوز قرمز است؟
خبری زاد ادامه داد: «وقتی دولت اعلام میکند که هزینه بازسازی واحدهای مسکونی و تجاری آسیب دیده از جنگ را پرداخت میکند، باید همین رویکرد را درباره بازار سرمایه هم داشته باشد. این بازار هم به نوعی موشک خورده و اگر کمک نکند، فروپاشی روانی آن به کل اقتصاد آسیب میزند.»
وی با اشاره به راهکارهای پیشنهادی برای حمایت از بازار گفت: «باز کردن نمادها برای تخلیه هیجان در شرایطی که نقدینگی در بازار نیست، به تنهایی راه حل نیست. در چنین شرایطی باید پول به بازار تزریق شود. تزریق حدود ۳۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان میتواند این هیجان را کنترل کند. بخش زیادی از این پول – حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد – صرف تصفیه اعتبارات میشود و مابقی هم دوباره به بازارهای مالی بازمی گردد.»
وی خاطرنشان کرد: «برخلاف تصور برخی، این پول از اقتصاد خارج نمیشود. بخش بزرگی از آن وارد صندوقهای درآمد ثابت یا صندوقهای طلا میشود، یعنی به بانکها بازمی گردد و مجددا در چرخه اقتصاد قرار میگیرد. بنابراین، این تزریق نقدینگی به نوعی سیکل بسته مالی است که بار سنگینی هم بر دوش نظام پولی نمیگذارد.»
خبری زاد درباره رویکرد بانک مرکزی در مواجهه با این بحران گفت: «اگر بانک مرکزی و سیاستگذار مالی این بحران را به درستی تشخیص دهند، باید مانند زمان بازسازی شهرهای جنگ زده عمل کنند. هرچه زودتر این مداخله انجام شود، هزینه کمتری برای دولت خواهد داشت. اگر تاخیر شود، حتی افرادی که امروز در صف فروش نیستند، ناامید میشوند و به سمت فروش میروند؛ و در آن صورت، هزینه احیای اعتماد بسیار بیشتر خواهد بود.»
در پایان، این تحلیلگر با تاکید بر ماهیت متفاوت بحران اخیر اظهار کرد: «بازار امروز نه به خاطر سود و زیان شرکتها، بلکه به واسطه بحران سیاسی دچار ریزش شده است. بنابراین، همانطور که زیرساختهای فیزیکی آسیب دیده باید بازسازی شوند، زیرساخت روانی بازار سرمایه نیز نیاز به بازسازی دارد. بدون تزریق نقدینگی و بازگرداندن اعتماد، نباید انتظار تعادل دوباره بازار را داشت.»
حسن حسین نیا، تحلیلگر بازار سرمایه، راهکارهایی از جمله باز شدن دامنه نوسان هم زمان با افزایش سنگین حجم مبنا را مورد نقد قرار داد و گفت: «موضوع باز کردن دامنه نوسان برای کشف قیمت تعادلی، در ظاهر میتواند اقدامی مثبت تلقی شود؛ اما وقتی در کنار آن، حجم مبنای سهم به طور چشم گیری افزایش مییابد، عملا قیمت پایانی دچار تحریف میشود. در چنین شرایطی، قیمت تعادلی ممکن است کشف شود، اما نه بازدهی برای خریدار ایجاد میکند و نه جذابیتی برای ورود نقدینگی دارد.»
بیشتر بخوانید:آیا بازار بورس در انتظار بازگشت تعادل است؟
وی افزود: «سابقه بازار سرمایه ایران نشان داده که تغییرات در ریزساختارها – مثل همین افزایش حجم مبنا – معمولا به چند هفته زمان نیاز دارد تا آثار خود را در بازار خنثی کند. در این مدت، خریداران تمایلی به ورود به بازار ندارند؛ چون نه تنها سودی به دست نمیآورند، بلکه در فضایی پرریسک سرمایه گذاری کردهاند. در این وضعیت، سرمایه گذاران ترجیح میدهند داراییهای کم ریسک تری مانند صندوقهای درآمد ثابت یا سپردههای بانکی را انتخاب کنند.»
حسین نیا با اشاره به شرایط کلی کشور در تیرماه ۱۴۰۴ و تنشهای نظامی اخیر افزود: «بازار سرمایه ایران اکنون در شرایطی قرار دارد که پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق، تجربه مشابهی نداشته است. برای نخستین بار در دهههای اخیر، کشور به طور مستقیم درگیر یک منازعه نظامی شده و این تنش، به طور طبیعی بازار سهام را بهشدت متلاطم کرده است.»
وی با اشاره به تلاشهای دولت برای حمایت از بازار اظهار کرد: «حتی اگر دولت و نهاد ناظر، نقدینگی سنگینی برای حمایت از بازار فراهم کنند، در شرایطی که تنشهای سیاسی و نظامی ادامه دارد، نمیتوان انتظار داشت که بازار به سمت رشد حرکت کند. در بهترین حالت، بازار درجا خواهد زد و به هر خبر منفی واکنش منفی شدید نشان خواهد داد. تنها در صورت کاهش ریسکهای سیاسی است که میتوان انتظار برگشت به مسیر صعودی را داشت.»
این تحلیلگر بازار سرمایه تاکید کرد: «حمایتهای دولت و نهاد ناظر ضروری و قابل دفاع هستند، به ویژه برای جلوگیری از شکل گیری صفهای فروش چندین هزار میلیارد تومانی. اما واقعیت این است که بازار تنها زمانی به تعادل واقعی میرسد که ریشه ریسکها – به ویژه ریسک سیاسی و نظامی – از میان برداشته شود. تنها در آن زمان است که میتوان انتظار پایداری و پویایی بازار را داشت.»
وی ادامه داد: «در غیر این صورت، هرچند حذف دامنه نوسان و اجرای حجم مبنای سنگین ممکن است به طور موقت نوسانات را کنترل کند، اما به محض بروز کوچکترین تنش، بازار دوباره وارد فاز نزولی میشود؛ بنابراین این اقدامات را نمیتوان راه حل بلندمدت دانست.»