
اقتصاد۲۴- دوباره زمزمه دعوت از هنرمندان ایرانی ساکن خارج از کشور با سخنان «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیسجمهور، بلند شد. این درحالیاست که هنوز از مرگ غریبانه «هوشمند عقیلی»، هنرمند ایرانی ساکن آمریکا، زمان زیادی نگذشته و از سوی دیگر، هنوز بسیاری از ممنوعیتها و محدودیتها برای هنرمندان ساکن ایران برداشته نشده است. با این شرایط چگونه هنرمندان ساکن خارج از کشور میتوانند برای بازگشت به ایران و تداوم فعالیتشان در وطن امیدوار باشند؟
دعوت از ایرانیان خارج از کشور و فراهم کردن زمینه بازگشت آنها به ایران بیش از سه دهه است که از سوی دولتمردان مختلف با عناوین مختلف تکرار میشود. از دهه ۷۰ و دولت سازندگی تا دولت اصلاحات، از دولت محمود احمدینژاد تا حسن روحانی و حتی دولت رئیسی و اکنون نیز مسعود پزشکیان و معاونین و وزرایش، هریک بر لزوم استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور و دعوت آنها به داخل ایران تأکید دارند و هر یک از آنها در هر فرصتی و به هر بهانهای این موضوع را مطرح میکنند.
در این سالها هنرمندان بسیاری در تمامی شاخههای هنری از ایران مهاجرت کردهاند و برای همیشه در کشورهای خارجی ماندگار شدهاند. آنها وطن خود را ترک کردند، وطنی که به تعبیر «شفیعی کدکنی» شاعر معاصر نتوانستند «همچون بنفشهها» با خود ببرند هر کجا که میخواستند. اما سودای وطن و یاد یار و دیار هیچگاه از ذهن آنها رخت بر نبست. بسیاری از آنها در خارج از کشور چشم از جهان فروبستند. تعدادی انگشتشمار هم که توانستند به کشور بازگردند، در گوشهای کنج عزلت گزیدند و هرگز فعالیت هنری نکردند یا اجازه نیافتند و یا خود ترجیح دادند دیگر کاری انجام ندهند.
فهرست هنرمندانی که به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، طولانی است. در عرصه سینما و تئاتر بازیگرهای بنامی همچون «بهروز وثوقی» و «سوسن تسلیمی» که هنوز هم سینمای ایران بازیگرانی، چون آنها را به خود ندیده است و فیلمسازانی، چون «بهرام بیضایی» و «امیر نادری». در عرصه موسیقی نیز نامهای بسیاری وجود دارند؛ آهنگسازان، موزیسینها و خوانندههایی در هر دو شاخه موسیقی سنتی و پاپ که هر یک ستارههای بیتکراری در کار خود بوده و هستند.
در حوزه تجسمی و سایر شاخههای هنری حتی دیجیتالآرت نامهای درخشانی از ایرانیان همچون «فریده لاشایی» در حوزه تجسمی و «مورهشین اللهیاری» در دیجیتالآرت وجود دارد که همه آنها مهاجرت کردهاند. نویسندگان و روزنامهنگاران بیشماری نیز در این سالها رخت مهاجرت به تن کردند و زندگی خود را در چمدانی گذاشتند و آواره کشورهای خارجی شدند. تنگنظری، سختگیریهای بیمورد، ممیزی و بعضاً پروندهسازیها موجب شد این افراد سرزمین مادری را بهسوی ناکجاآباد ترک کنند و بعضاً کاری غیر از رشته خود دستوپا کنند تا بتوانند امورات روزانه خود را بگذارانند و اگر فرصتی فراهم شد بتوانند هنر خود را عرصه کنند.
در سالهای نخست انقلاب و دهه ۶۰، موضع رسمی دولتها نسبت به هنرمندان مهاجر بیشتر انتقادی و سختگیرانه بود و دعوت رسمی چندانی دیده نمیشد. بسیاری از هنرمندان بهدلیل شرایط فرهنگی و محدودیتها در خارج از کشور ماندند.
با روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی و بهویژه در دوران اصلاحات (دولت خاتمی) فضای فرهنگی تا حدودی بازتر شد. برخی مقامات فرهنگی وقت از جمله «عطاءالله مهاجرانی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، هم تلویحی و هم صریح از هنرمندان خارج از کشور دعوت کرد برای فعالیت به ایران بازگردند، اما بازی سیاست چنان بود که پس از مدتی خود مهاجرانی هم به لندن مهاجرت کرد.
این دوره برخی از هنرمندان و بهویژه فیلمسازان به ایران بازگشتند و آثاری نیز تولید شد. بازیگرانی، چون «هما روستا» و «سعید راد» پس از بازگشت به ایران توانستند پس از مدتها در برخی از فیلمهای شاخص بازی کنند. بهرام بیضایی هم توانست فیلمهای «سگکشی» و «وقتی همه خوابیم» را بسازد. اما هنرمندان حوزه موسیقی، بهویژه خوانندگان پاپ، هیچگاه نتوانستند در این دوره به کشور بازگردند؛ اگرچه سبک خواندنشان با خوانندگانی که از سوی وزارت ارشاد مجوز میگرفتند و آثارشان در صداوسیما نیز پخش میشد، تفاوتی نداشت. در همین دوره، صداوسیما یکی از آثار «فرهاد مهراد» را پخش کرد، اما او که از اوایل دهه ۶۰ از ایران خارج شده بود، هرگز بازنگشت تا اینکه در سال ۱۳۸۱ درگذشت.
بیشتر بخوانید:بلیط کنسرت علیرضا قربانی نجومی شد
از آنسو، «فریدون فروغی» که هرگز از ایران خارج نشد، پس از سالها عزلت توانست مجوزهای محدودی برای چند کنسرت اخذ کند؛ اما همین فعالیت اندک هم تحمل نشد. او دوباره همچون «ماهی خسته» با «قوزک پای شکسته» به گوشه تاریک تنهایی خود بازگشت و درنهایت برای همیشه در سال ۱۳۸۰ چشم از جهان فروبست. افرادی، چون «گلپا»، «ناصر ملکمطیعی»، «محمدعلی فردین»، «پوری بنایی» و… که هیچگاه مهاجرت نکردند، در این دوره باز فرهنگی نتوانستند دوباره به عرصه هنری خود بازگردند و حسرت فعالیت دوباره آنها تا به ابد در دل آنها و هوادارانشان باقی ماند.
در دوره محمود احمدینژاد نیز گهگاه دعوتهایی از سوی وزارت ارشاد برای بازگشت هنرمندان خارجنشین مطرح شد، اما نگاهها به استفاده از سرمایه هنری آنها و افزایش تولیدات داخلی بود. در سال ۱۳۸۸ «حبیب محبیان»، از خوانندگان صاحبسبک کشور، با نگاشتن نامهای به محمود احمدینژاد خواستار بازگشت به کشور شد. با درخواست او موافقت شد و به کشور بازگشت؛ اما هیچگاه مجوز فعالیت دریافت نکرد و سرانجام در سال ۱۳۹۵ و در سن ۶۸سالگی درگذشت.
با روی کار آمدن حسن روحانی، وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی، بارها از هنرمندان مهاجر درخواست کردند تا به کشور بازگردند، اما تنها تعداد معدودی بازگشتند. «بیژن مرتضوی» و «سیما نیکپور» با نام هنری «رامش»، «مسعود امینی» و «ناصر چشمآذر» بازگشتند، اما تنها مرتضوی و چشمآذر توانستند مجوز فعالیت دریافت کنند. رامش در سکوت درگذشت، چشمآذر هم در سال ۹۷ زندگی را بدرود گفت. مرتضوی و امینی هم دوباره راهی غربت شدند.
در دولت ابراهیم رئیسی نیز بر سیاق دولتهای سابق دوباره سخن از بازگشت ایرانیان بهویژه هنرمندان شد، حتی «مهدی اسماعیلی»، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، از آزاد بودن بازگشت «معین» خواننده مطرح پاپ به کشور خبر داد، اما او مشخص نکرد که آیا او اجازه فعالیت هنری دارد یا همچون حبیب تنها میتواند به ایران بیاید و در گوشهای زندگی خود را از سر گیرد.
بیشتر بخوانید:عکس/ پشت پرده پیشنهاد ۵۰۰ هزار دلاری صدا و سیما به شبپره
در دولت مسعود پزشکیان نیز این روال ادامه پیدا کرد. حتی «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیسجمهور، در مراسم تودیع و معارفه وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی بر دعوت از هنرمندان خارج از کشور تأکید کرد.
پس از جنگ دوزادهروزه که بسیاری از ایرانیان، بهویژه هنرمندان، ساکن خارج از کشور در کنار «وطن» ماندند و تجاوز خارجی را محکوم کردند، آشتی ملی شعار بسیاری از دولتمردان و سیاستمداران داخل کشور شد و دوباره زمزمه دعوت از ایرانیان خارج از کشور، بهویژه هنرمندان، آغاز شد. افرادی، چون «شهرام شبپره» از تمایل خود برای بازگشت به ایران گفت؛ حتی مصاحبهای با او انجام شد و بسیاری از ایرانیان در انتظار بازگشت او بودند، اما این اتفاق نیفتاد.
عارف روز سهشنبه، ۲۵ شهریورماه، در مراسمی با حضور وزیر ارشاد دوباره از هنرمندان مقیم خارج از کشور دعوت کرد تا به وطن خود بازگردند.
معاون اول رئیسجمهور با اشاره به سخنان و تأکیدات خود در مراسم معارفه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدای شروع به کار دولت، بر فراهم آمدن شرایط بازگشت هنرمندان خارج از کشور به وطن تأکید کرد: «باید زمینه بازگشت ایرانیان بهویژه هنرمندان ایرانی به کشور فراهم شود و آنان را به وطن خود برگردانیم که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهم بهصورت جدی این مسئله را در دستورکار قرار دهد.»
بهگزارش ایسنا، معاون اول رئیسجمهور تصریح کرد: «با توجه به راهبرد دولت برای بازگرداندن ایرانیان خارج از کشور به وطن از هنرمندان خارج از کشور دعوت میکنیم به کشور برگردند و باید زمینههای ورود آنان که علاقهمند به بازگشت به کشور هستند را فراهم و مسائل و مشکلات آنان را حل کنیم.»
او تأکید کرد: «برخی گزارشها از وضعیت زندگی ایرانیان در خارج از کشور نگرانکننده است تا جاییکه زندگی یک هنرمند عزیز ایرانی در لسآنجلس آمریکا نمیچرخد و برای امرار معاش در آثار دست چندمی بازی میکند. درحالیکه در ایران با افتخار و عزت زندگی و کار میکرد و برخی اختلافات و دعواها در داخل کشور خودش و با برادران خودش بود و نه در یک کشور بیگانه.»
این دعوت عارف درحالیاست که هنوز یک هفته از کوچ ابدی «هوشمند عقیلی»، هنرمند ساکن آمریکا، نمیگذرد و او نیز، چون «ابراهیم گلستان»، «فرامرز اصلانی»، «فرهاد مهراد»، «عباس معروفی» و دیگر نامهای بزرگ فرصت نیافت آخرین بار هوای ایران را استشمام کند و در وطن جان به جانآفرین تسلیم کند.
در این سالها سیاستمداران برای بازگشت هنرمندان تنها لفاظی کردهاند؛ نه شرایطی برای بازگشت آنها فراهم کردهاند و نه حتی مشخص نیست که آیا درصورت بازگشت مجوز فعالیت به آنها میدهند یا خیر. چه بسیارند هنرمندانی که مهاجرت نکرده، اما اجازه فعالیت ندارند. هنوز ممیزی و تنگنظریها برطرف نشده و حتی تحمل برگزاری کنسرت برخی از هنرمندان وجود ندارد و فستیوالهای هنری با محدودیت مواجه هستند. چگونه هنرمندی که نفسش با هنرش «فرو میرود و برون میآید» میتواند با این شرایط به ایران بازگردد؟! دولتمردان باید ابتدا زمینه را برای هنرمندان داخلی فراهم کنند تا هنرمندان ساکن کشور نیز با خیالی آسودهتر به وطن بازگردند، هنوز بسیاری از آنان ممنوعالکار یا ممنوعالچهره هستند. برای بازگشت هنرمندان نخست باید ممنوعیت و محدودیتها برداشته شود. آیا چنین اتفاقی رخ میدهد؟ کنسرت لغوشده همایون شجریان نشان داد که هنوز با این اتفاق فاصله بسیار است.