
اقتصاد۲۴- منوچهر شفقتیان، مدافع پیشین پرسپولیس و تیم ملی ایران، روزگاری یکی از چهرههای شناختهشده فوتبال کشور بود. او با بازیهایش در خط دفاع چپ، توانایی و تعصب خود را به نمایش گذاشت و در دهه شصت در پرسپولیس و تیم ملی حضور داشت. اما پس از پایان دوران بازی، زندگی شفقتیان مسیر متفاوت و تلخی پیدا کرد.
شفقتیان فوتبال حرفهای خود را هنگامیکه هنوز جوان بود، در تیم راهآهن آغاز کرد و با کوشش و تمرین مداوم، توانست خود را به سطحی برساند که باشگاههای مطرح به او توجه کنند. پس از راهآهن، در باشگاههای دارایی و بوتان بازی کرد و مهارتش در خط دفاع، باعث شد نامش در میان بازیکنان مطرح آن دوران قرار بگیرد. این پیشرفتها زمینهای شد تا او به پرسپولیس دعوت شود؛ جایی که به عنوان مدافع ثابت در ترکیب تیم جای گرفت و حضورش در میدان، ثبات و اطمینان دفاعی برای تیم فراهم میکرد. در طول دوران بازی در پرسپولیس، بارها عملکرد او آنقدر قابل توجه بود که در ترکیب تیم منتخب سال انتخاب شد و استعداد و تواناییاش در میان کارشناسان و هواداران فوتبال شناخته شد.
شفقتیان در سطح ملی نیز فرصت حضور پیدا کرد. ابتدا در رده جوانان بازی کرد و سپس به تیم بزرگسالان راه یافت. او در مسابقات بینالمللی نیز تجربه کسب کرد و با بازیهایش توانست تاثیرگذار باشد. مهارت او در خواندن بازی و کنترل خط دفاع، همراه با دقت و تمرکز بالا، باعث شد نقش مهمی در تیم ملی ایفا کند و به عنوان بازیکنی قابل اعتماد شناخته شود. این تواناییها نه تنها به او کمک کرد تا در میادین داخلی بدرخشد، بلکه در عرصههای بینالمللی نیز حضوری موفق داشت و نشان داد که در دفاع تنها به قدرت بدنی بسنده نمیکند، بلکه درک دقیق از بازی و جایگیری مناسب، او را به بازیکنی متفاوت تبدیل کرده است.

با پایان دوران بازی، شرایط زندگی شفقتیان دگرگون شد. مشکلات مالی، بیماریهای جسمی و روحی و نبود حمایت، فشار شدیدی بر زندگی او وارد کرد و بسیاری از روزهایش با دغدغه و نگرانی سپری شد. برای تأمین معاش، مجبور شد به کارهایی مانند مسافرکشی روی آورد و با بدهیهای سنگین و از دست دادن داراییهای خود روبهرو شود. این دوران، تصویری از سختیها و چالشهای پیشکسوتان فوتبال ایران ارائه میداد که سالها پس از بازی، از حمایتهای اجتماعی محروم شدهاند.

شفقتیان در اعتراض به این وضعیت، اقدامی نمادین انجام داد و لبهای خود را با نخ و سوزن دوخت تا صدایش شنیده شود و توجه جامعه و مسئولان را به مشکلات پیشکسوتان جلب کند. این اقدام، نه تنها نشاندهنده اعتراض او به بیتوجهی به پیشکسوتان بود، بلکه تصویری تلخ و تاثیرگذار از سختیهای زندگی کسانی بود که روزی برای فوتبال کشور تلاش و کوشش کرده بودند. نمادسازی او، گویای درد و رنجی است که بسیاری از ورزشکاران پس از دوران بازی با آن روبهرو میشوند و همچنان بیصدا باقی میمانند.
بیشتر بخوانید: بهزاد غلامپور کیست؟/ از روزهای پرماجرا تا بازگشت دوباره به استقلال
شفقتیان بارها نسبت به بیتوجهی به پیشکسوتان فوتبال انتقاد کرد و این بیعدالتی را یکی از تلخترین جنبههای فوتبال ایران میدانست. او مدارک مربیگری سطح بالا در رشته فوتبال و فوتسال داشت و خواستار فعالیت در زمینه مربیگری و استعدادیابی بود، اما هیچ پاسخی دریافت نکرد. شفقتیان میگفت حتی اگر کوچکترین مسئولیتی، مانند شستن لباس بازیکنان، به او واگذار میشد، آن را میپذیرفت، زیرا هدفش حضور در فوتبال و کمک به نسل بعد بود و بههرروی میخواست در کنار زمین باقی بماند.
او همچنین بارها از شایعهها درباره زندگی شخصیاش گلایه کرد و تأکید داشت که مشکلاتش ناشی از بیماریهای روحی و افسردگی بود، نه اعتیاد. شفقتیان آماده بود مدارک پزشکی خود را ارائه دهد تا صحت گفتههایش ثابت شود و نشان دهد آنچه درباره او منتشر شده، حقیقت ندارد.

منوچهر شفقتیان در ۲۳ مهر ۱۴۰۴ درگذشت. سالها فشار مالی، مشکلات جسمی و روحی و کمتوجهی به وضعیت پیشکسوتان فوتبال زندگی او را دشوار ساخته بود و بسیاری از روزهایش با نگرانی و سختی سپری شد. مرگ او یادآور شرایط تلخ و واقعی فوتبال ایران است؛ اینکه بسیاری از بازیکنان پیشین پس از پایان دوران بازی با کمبود حمایت، فراموشی و بیتوجهی روبهرو میشوند و سالها تلاش و غیرتشان در زمین بازی، به فراموشی سپرده میشود.
باشگاه پرسپولیس با تسلیت این ضایعه به خانواده ورزش و فوتبال ایران از خداوند متعال برای آن مرحوم آرامش و آمرزش و الهی و برای بازماندگان صبر و طول عمر مسالت دارد.