
اقتصاد۲۴- با انتخاب سه زن در جایگاه رهبری در نپال، ژاپن و ایرلند، بهنظر میرسد روند جهانی بهسمت افزایش حضور زنان در قدرت سیاسی متمایل شده باشد. این اتفاق نشان میدهد کشورها نهتنها به تجربه و شایستگی زنان اعتماد بیشتری دارند، بلکه اقبال عمومی و سیاسی به مدیریت زنان در سطوح بالای حکومتی نیز افزایش یافته و نقش آنان در شکلدهی سیاستها و تصمیمگیریهای ملی برجستهتر شده است.
«مارگارت تاچر»، «سونیا گاندی» و «آنجلا مرکل» نامهایی آشنا در جهان هستند، که توانستند در مقاطعی رهبری کشورهای خود را برعهده بگیرند و بر سیاستهای جهانی تأثیر بگذارند.
تاچر که بهعنوان بانوی آهنین هم شناخته میشد، در دهه ۸۰ میلادی و در لندن به ریاست حزب محافظهکار انگلیس رسید و دولت را تشکیل داد. سیاستهای اعمالشده توسط او که بعدها با عنوان «تاچرسیم» شناخته میشد، بریتانیا و اروپا را تحتتأثیر خود قرار داد. تاچریسم بر اقتصاد آزاد و بازارمحور، کاهش دخالت دولت، خصوصیسازی صنایع دولتی، کنترل تورم، محدودکردن قدرت اتحادیههای کارگری و تأکید بر خوداتکایی و مسئولیت فردی تمرکز داشت. این رویکرد تأثیر قابلتوجهی بر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بریتانیا گذاشت. او همچنین رهبری انگلیس را در جنگ «فالکند» برعهده داشت که درنتیجه این جنگ انگلستان توانست حاکمیت خود بر این جزیره را در مقابل آرژانتین اعمال کند.
سونیا گاندی نیز در دهه ۹۰ میلادی به رهبری حزب کنگره ملی هند رسید و سالهای بعد، نقش راهبردی و تأثیرگذار خود را در سیاست هند حفظ کرد. این دوره او را به یکی از قدرتمندترین چهرههای سیاسی هند تبدیل کرد. او اگرچه نخستوزیر نشد، اما یکی از کسانی بود که نقش اصلی را در انتخاب نخستوزیرها و جهتدهی به سیاست کابینههای مختلف ایفا کرد و چنانکه امروز از او بهعنوان قدرتمندترین زن هندی معاصر یاد میشود.
آنگلا مرکل، در دو دهه اخیر بالاتر از کسانی، چون «هیلاری کلینتون» و «کاندولیزا رایس» قدرتمندترین زن جهان بود؛ چراکه آلمان به رهبری او توانست خود را دوباره بهعنوان یکی از مهمترین قدرتهای جهان بازتعریف و نقش بسیار مهمی در سیاستهای جهانی ایفا کند. همچنین، سیاستهای اعمالشده او و کابینهاش توانست اقتصاد آلمان را از بحرانهای اخیر اقتصادی به سلامت عبور دهد و بهجای رکود، رشد اقتصادی را عاید این کشور کند.
پایان دولت مرکل در آلمان را بسیاری پایان قدرتمند زنان در عرصه سیاست میدانند. بااینحال، پس از او یک زن به نخستوزیری ایتالیا رسید و نقش غیرقابلانکاری در سیاستورزی و تغییر جایگاه ایتالیا ایفا میکند. از سوی دیگر، اتفاقات رخداده در سال ۲۰۲۵ جهان را بهسوی رهبری زنان متمایل کرده است. نپال، ژاپن و جمهوری ایرلند سه کشوری هستند که طی دو ماه اخیر زنان را در جایگاه رهبری خود نشاندهاند.

با انتخاب رئیسجمهور جدید ایرلند و نخستوزیر جدید ژاپن، شمار زنانی که در حال حاضر رهبری کشورهای خود میرسند، به بیش از ۳۵ نفر افزایش پیدا کرد. تا ژانویه ۲۰۲۵ (بهمنماه ۱۴۰۳)، زنان در ۱۸ کشور در مقام رئیس دولت و در ۱۶ کشور در مقام رئیس کشور بودند. در دو ماه اخیر سه زن دیگر نیز به این فهرست افزوده شد.
در نپال و درنتیجه انقلاب نسل Z، «سوشیلا کارکی» در شهریورماه امسال بهعنوان نخستوزیر موقت و رئیس دولت انتخاب شد. او یک قاضی زن باسابقه بود که به ضدیت و سختگیری علیه فساد در این کشور معروف است.
در هفتههای اخیر نیز «سانه تاآیچی» پس از رسیدن به لیدری حزب لیبرالدموکرات ژاپن با توجه به اکثریت بودن حزب متبوع او در پارلمان این کشور به مقام نخستوزیری رسید تا اولین زن ژاپنی باشد که در کشور آفتاب تابان به ریاست دولت میرسد.
سانه تاآیچی، در تاریخ ۷ مارس ۱۹۶۱ در شهرستان «یاماتو کوریاما» استان نارا به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه کوبه به پایان رساند و پیش از ورود به سیاست در زمینه نویسندگی و سیاستگذاری فعالیت داشت. تاآیچی برای اولینبار در انتخابات عمومی سال ۱۹۹۳ به مجلس نمایندگان ژاپن راه یافت و از سال ۱۹۹۶ رسماً به حزب لیبرالدموکرات پیوست. تاآیچی در طول سالها در دولتهای مختلف سمتهای مهمی از جمله وزارت امور داخلی و ارتباطات و وزارت امنیت اقتصادی را برعهده داشته است و در اکتبر ۲۰۲۵ با رهبری حزب لیبرالدموکرات و رأی پارلمان، به نخستوزیری ژاپن رسید. او نخستین زنی است که هم رهبری حزب لیبرالدموکرات و هم نخستوزیری در امپراطوری ژاپن را تجربه میکند.
بیشتر بخوانید:یک بار تجاوز میکنند و ما هزار بار میمیریم/ رنج بازماندگان پروندههای تجاوز از احساس تحقیر تا پروسههای طولانی شکایت
سانه تاآیچی پیشازاین دو بار ازدواج کرده است. همسر پیشین او، «تاکو یاماموتو»، نماینده پیشین مجلس بود که ازدواج آنها بهدلیل اختلافات سیاسی در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید. ازدواج مجدد او در سال ۲۰۲۱ رخ داد. او دارای سه فرزند است. تاآیچی بهعنوان یک سیاستمدار محافظهکار، دیدگاههای خود را در راستای حفظ ارزشهای سنتی خانواده و ساختارهای اجتماعی ارائه میدهد و با تصویب قوانین مربوط به ازدواج همجنسگراها و جانشینی زنان در امپراتوری ژاپن مخالف است. در حوزه کار و اقتصاد، او بر سختکوشی، مشارکت فعال مردم در توسعه کشور و رشد اقتصادی تأکید دارد.
در سیاست خارجی، تاآیچی بر تقویت همکاری ژاپن با ایالات متحده و متحدان منطقهای مانند کرهجنوبی، استرالیا و هند تأکید دارد و رویکردی سختگیرانه نسبت به چین و مسائل امنیتی منطقه آسیا-پاسیفیک اتخاذ کرده است. نخستوزیر ژاپن ثبات تنگه تایوان را برای ژاپن حیاتی دانسته و بر این اعتقاد است که هرگونه تغییر وضعیت یکجانبه باید از طریق گفتوگو حل شود، اما درصورت بروز بحران، نیروهای ژاپن ممکن است وارد عمل شوند. در دوران وزارت امنیت اقتصادی، او قوانین مربوط به حفاظت اطلاعات طبقهبندیشده و همکاریهای بینالمللی را تقویت کرد.
تاآیچی بر اهمیت منابع انرژی داخلی مانند انرژی هستهای و سلولهای خورشیدی پروسکایت تأکید دارد.
او معتقد است استفاده از این منابع میتواند به کاهش وابستگی به واردات سوختهای فسیلی و کاهش هزینههای انرژی کمک کند. همچنین، او بهدنبال افزایش سهم انرژی هستهای در ترکیب انرژی کشور از کمتر از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد تا سال ۲۰۴۰ است.
بااینحال، برخی گروههای زیستمحیطی و فعالان اجتماعی از سیاستهای تاآیچی در زمینه محیطزیست انتقاد کردهاند. آنها معتقدند ترویج فناوریهای سوخت فسیلی مانند هیدروژن، آمونیاک و گاز طبیعی مایع، ممکن است به تداوم استفاده از سوختهای فسیلی و تأخیر در انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر منجر شود. این گروهها از تاآیچی خواستهاند بهجای تمرکز بر این فناوریها، منابع ژاپن را بهسمت حمایت از ظرفیت عظیم انرژی تجدیدپذیر در آسیای جنوبشرقی هدایت کند.
دو هفته پس از به قدرترسیدن تاآیچی راستگرا در ژاپن، «کاترین کانولی»، چپگرا و حامی محیطزیست در ایرلند، به ریاستجمهوری این کشور رسید. او چهرهای متفاوت در صحنه سیاسی این کشور است؛ زنی ۶۸ساله، حقوقدان، روانشناس و فعال اجتماعی که با شعار «عدالت، همبستگی و صداقت در سیاست» در انتخابات ۲۰۲۵ پیروز شده است.
کانولی نخستین رئیسجمهور مستقل و غیرحزبی ایرلند در بیش از سه دهه گذشته به شمار میرود که با کسب بیش از ۶۳ درصد آرا در برابر نامزدهای احزاب بزرگ پیروز شد.
کانولی متولد شهر «گالوی» است و تحصیلاتش را در رشتههای حقوق و روانشناسی در دانشگاههای گالوی و لیدز به پایان رسانده است. فعالیت سیاسی او از سطح محلی آغاز شد؛ در سال ۱۹۹۹ وارد شورای شهر گالوی شد و در ۲۰۰۴ بهعنوان شهردار گالوی انتخاب شد. سپس در سال ۲۰۱۶ وارد مجلس نمایندگان شد و تا زمان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، یکی از چهرههای مستقل و تأثیرگذار پارلمان ایرلند بود.
او در کارزار انتخاباتی خود بر بیطرفی ایرلند در سیاست خارجی، عدالت اجتماعی، حفاظت از محیطزیست و بازسازی اعتماد عمومی به سیاستمداران تأکید کرد. همچنین، در سخنرانی پیروزی خود گفت: «ایرلند باید دوباره کشوری باشد که بهجای منافع گروهی، به انسانیت و عدالت جهانی میاندیشد.»
تا پیش از انتخاب کانولی، سمت ریاست جمهوری در ایرلند تشریفاتی بود. بااینحال، با توجه به ویژگیهای سیاسی و شخصیتی کانولی، ممکن است او جنبهای عملگرایانهتر و اخلاقی به این سمت ببخشد.
بیشتر بخوانید:سایه سنگین جنگ، تبعیض و انزوای سیاسی بر سر زنان؛ سال ۲۰۲۴ برای زنان جهان چگونه گذشت؟ + ویدئو
روابط با دولت محافظهکار فعلی، بحران مسکن، مهاجرت و سیاست خارجی در قبال اتحادیه اروپا و ناتو از جمله چالشهای موجود بر سر راه او هستند.
محبوبیت شخصی، سابقه اجتماعی و تصویر ضدسیستمی او، حمایت قابلتوجهی در میان نسل جوان و طبقات برایش به ارمغان آورده است.
کاترین کانولی، رئیسجمهور جدید ایرلند، در دوران تبلیغات انتخاباتی خود بر لزوم اقدام جدی در برابر بحران زیستمحیطی تأکید کرد و آن را بزرگترین چالش اجتماعی و اخلاقی دوران حاضر دانست. او تغییراقلیم و تخریب محیطزیست را تهدیدی فوری برای تنوعزیستی، کیفیت آب و عدالت اجتماعی در داخل و خارج از ایرلند معرفی کرد.
در واکنش به گزارش اخیر اتحادیه اروپا که وضعیت محیطزیست طبیعی ایرلند را «بسیار ضعیف» ارزیابی کرده بود، کانولی این امر را «زنگ خطر جدی» دانست و بر لزوم افزایش هزینههای حفاظت از محیطزیست و مقابله با آلودگی، کاهش تنوعزیستی و افزایش ضایعات تأکید کرد.
کانولی همچنین در واکنش به بودجه ۲۰۲۶ دولت ایرلند گفته بود دولت در مواجهه با بحران اقلیمی «کاملاً شکست خورده است» و هیچ نشانهای از «شناسایی وضعیت اضطراری اقلیمی» در بودجه مشاهده نمیشود. حزب سبز ایرلند نیز در حمایت از نامزدی کانولی در انتخابات ریاستجمهوری، بر توجه او به مسائل تغییراقلیم و حقوق بشر در کمپین انتخاباتیاش تأکید کرد.
با توجه به این دیدگاهها، انتظار میرود کانولی در دوران ریاستجمهوری خود بهعنوان صدای عدالتمحور و حامی محیطزیست در عرصه سیاست ایرلند عمل کند.
روند انتخاب زنان در جایگاه رهبری کشورها نشان میدهد جهان بهتدریج به پذیرش نقش زنان در رهبری سیاسی نزدیک میشود. حضور زنان در جایگاههای کلیدی میتواند چشماندازهای تازهای برای عدالت اجتماعی، شفافیت و سیاستهای پایدار ایجاد کند و نویدبخش دورهای باشد که تصمیمگیریها با دیدگاههای متنوعتر و انسانیتر شکل گیرد. بر همین اساس، آینده حکومتهای جهان ممکن است با رهبری زنان روشنتر باشد.