
اقتصاد۲۴- در چهار دهه گذشته، اقتصاد ایران و عربستان سعودی در بسیاری از گزارشها و تحلیلها کنار هم قرار گرفتهاند؛ دو کشور نفتخیز با منابع طبیعی گسترده، جمعیت جوان و موقعیت استراتژیک در خاورمیانه. تا پیش از سال ۱۳۸۸، شاخصهای اقتصادی این دو کشور در حوزههایی مانند تولید نفت، توسعه زیرساختها و سرمایهگذاریهای دولتی، روندی نسبتاً مشابه داشت. حتی بسیاری از کارشناسان معتقد بودند ایران میتواند تا افق ۱۴۰۴ به قدرت نخست اقتصادی منطقه تبدیل شود.
اما از اواخر دهه ۸۰ شمسی ورق برگشت: تحریمهای شدید، بیثباتی در سیاستگذاری، خروج گسترده سرمایه و فرسایش زیرساختها باعث شد موتور رشد اقتصادی ایران متوقف شود.
در همین دوره، عربستان سعودی پروژه متفاوتی را آغاز کرد؛ پروژهای که امروز در آبان ۲۰۲۵ به یکی از موفقترین برنامههای توسعهای منطقه تبدیل شده است. این کشور با اجرای چشمانداز ۲۰۳۰، سرمایهگذاری بیسابقه در فناوری، گردشگری، انرژیهای نو، ورزش و زیرساخت را در دستور کار قرار داد و عملاً از وابستگی سنتی خود به نفت فاصله گرفت.
نفت همواره محور اصلی اقتصاد دو کشور بوده است؛ اما سیاستگذاری متفاوت، مسیر را کاملاً تغییر داده است.
عربستان سعودی طی دهههای اخیر با سرمایهگذاری پیوسته در صنعت نفت و پتروشیمی، ظرفیت تولید خود را به چند برابر ایران رسانده است. علاوه بر این، شرکت آرامکو به یکی از سوددهترین شرکتهای جهان تبدیل شده و تنها در یک سال بیش از ۱۱۰ میلیارد دلار سود خالص ثبت کرده است.

در مقابل، ایران به دلیل تحریمهای نفتی مجبور شده نفت خود را با تخفیفهای سنگین به بازارهای محدود عرضه کند. نتیجه این فشارها کاهش درآمدهای ارزی، تضعیف ریال و محدود شدن توان دولت در سرمایهگذاری زیرساختی بوده است.
یکی از مهمترین تفاوتهای امروز دو اقتصاد را باید در حوزه زیرساخت جستوجو کرد. عربستان با پروژههایی مانند شهر هوشمند نئوم، توسعه فرودگاهها، شبکه حملونقل پیشرفته، خطوط ریلی و سرمایهگذاری وسیع در انرژی تجدیدپذیر مسیر تازهای را آغاز کرده است. هدف این پروژهها نهفقط توسعه داخلی، بلکه تبدیل عربستان به یک مرکز لجستیکی و تجاری جهانی است.
ایران، اما طی سالهای گذشته با مشکلات ابتداییتری مانند کمبود برق، بحران آب، تأخیر در نوسازی خطوط ریلی، فرسایش زیرساختهای شهری و نیمهتمام ماندن پروژههای ملی مواجه بوده است. کسری بودجه مزمن و کاهش سرمایهگذاری خارجی باعث شده سرعت ساختوسازهای اساسی در کشور به شدت کاهش یابد.
در دهه ۲۰۲۰، عربستان سعودی به شدت روی قدرت نرم تمرکز کرده است. جذب ستارههای فوتبال جهان، میزبانی رقابتهای بزرگ ورزشی، ساخت ورزشگاههای مدرن و ورود به صنایع سرگرمی، وجهه این کشور را تغییر داده و گردشگری ورزشی را به یک منبع درآمد تبدیل کرده است. این اقدامات علاوه بر ایجاد هزاران شغل جدید، برند ملی عربستان را در جهان تقویت کرده است.
در ایران، اما مشکلات مالی باشگاهها، محدودیتهای بینالمللی و ضعف مدیریت باعث شده ورزش حرفهای از چرخه جهانی عقب بماند و نتواند در اقتصاد سهم قابلتوجهی ایفا کند.
بازار سرمایه یکی از روشنترین شاخصها برای مقایسه دو اقتصاد است. امروز ارزش کل بورس ایران کمتر از ۸۰ میلیارد دلار برآورد میشود؛ رقمی که حتی از سود سالانه آرامکو نیز کمتر است.
در مقابل، بورس عربستان طی سالهای اخیر با جذب سرمایهگذاران خارجی، شفافیت بیشتر و ورود شرکتهای بزرگ، رشد چشمگیری داشته و به یکی از مهمترین بازارهای مالی منطقه تبدیل شده است.
این اختلاف بیانگر شکاف عمیقی است که طی دو دهه گذشته میان مسیر اقتصادی ایران و عربستان ایجاد شده است.

بر اساس گزارش بانک جهانی در ژانویه ۲۰۲۵، اقتصاد عربستان علیرغم نوسانات قیمت نفت و آشفتگیهای جهانی، مسیر رشد خود را حفظ کرده است. پیشبینیها نشان میدهد:
هرچند این ارقام از برآورد قبلی (رشد ۶.۴ درصدی در ۲۰۲۵) کمتر است، اما همچنان نشاندهنده یک رشد پایدار و باثبات است. دلیل اصلی این پایداری، رشد بخشهای غیرنفتی است که در سال ۲۰۲۴ برای نخستین بار به ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسید.
نقش فناوریهای نوظهور، توسعه زیرساختها، انرژیهای تجدیدپذیر و سرمایهگذاری در نیروی انسانی نیز در این رشد غیرقابل انکار است.
بنابر گزارش بانک جهانی، بخش گردشگری عربستان یکی از سریعترین رشدها را در منطقه تجربه میکند. اصلاح قوانین ویزا، افزایش پروازهای بینالمللی، احداث جاذبههای جدید و دیجیتالیسازی خدمات دولتی، ورود سالانه میلیونها گردشگر را ممکن کرده است.
در کنار آن، صنایع فناوری و انرژیهای نو نیز سهم بیشتری از اقتصاد پیدا کردهاند. پادشاهی عربستان با حمایت از استارتاپها، سرمایهگذاری خارجی و پروژههای هوش مصنوعی، قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به یکی از مراکز فناوری جهان تبدیل شود.
با وجود تمامی شاخصهای مثبت، بانک جهانی هشدار داده که عربستان همچنان با چالشهایی مانند مخاطرات ژئوپلیتیکی، وابستگی نسبی به قیمت جهانی نفت و فشارهای تورمی مواجه است. موفقیت این کشور در ادامه مسیر توسعه وابسته به ثبات سیاسی، اجرای اصلاحات ساختاری و استمرار سرمایهگذاری در بخشهای استراتژیک است.
برآوردهای اقتصادی نشان میدهد حتی اگر اقتصاد ایران بتواند سالانه ۸ درصد رشد کند، بیش از ۲ دهه زمان لازم است تا به سطح فعلی عربستان برسد. این در حالی است که تحقق چنین رشدی در شرایط تحریم، ضعف نهادی، بیثباتی مالی و خروج سرمایه تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
با این حال، ایران همچنان ظرفیتهای بالایی دارد؛ از جمعیت متخصص تا منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی استثنایی. احیای روابط خارجی، جذب سرمایه، اصلاح ساختار بودجه و ثبات در سیاستگذاری میتواند مسیر بازگشت به رشد را فراهم کند.
عربستان سعودی به لطف برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری گسترده، تنوعبخشی اقتصادی و اصلاحات ساختاری توانسته خود را به یکی از قدرتهای اقتصادی منطقه و حتی جهان تبدیل کند. نقطهای که ایران نیز ظرفیت رسیدن به آن را داشت، اما به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی مسیر متفاوتی را طی کرد.