
اقتصاد۲۴- کاظم دانشی از آن فیلمسازهاییست که مسیر پیشرفت او را میشود قدمبهقدم در آثارش دید؛ فیلمسازی که در دهه هفتاد متولد شد، در فضای تئاتر رشد کرد، به فیلم کوتاه پناه برد، و سپس راه خود را به سینمای بلند باز کرد. نام او پس از فیلم «علفزار» بر سر زبانها افتاد، اما ریشههای این موفقیت، سالها پیش و در تجربههای کوتاهش شکل گرفته بود. دانشی از جمله فیلمسازهای جوانیست که تلاش کرده با تکیه بر واقعیتهای اجتماعی، فیلمهایی بسازد که ذهن مخاطب را درگیر کند، نه آنکه تنها سرگرمی گذرا باشد.
کاظم دانشی در سال ۱۳۷۲ در تهران متولد شد. از همان سالهای نوجوانی به هنرهای نمایشی علاقه پیدا کرد و همین علاقه سبب شد رشته کارگردانی تئاتر را برای تحصیلات دانشگاهی انتخاب کند. تحصیل در این رشته افزونبر آشنایی او با ساختارهای نمایشی، به او این فرصت را داد که در فضای کارگاهی، تجربههای عملی فراوانی به دست آورد؛ تجربههایی که بعدها در فیلمسازیاش اثر گذاشت.
دانشی پیش از آنکه به سینمای بلند برسد، بخش مهمی از مسیر حرفهای خود را در فیلم کوتاه سپری کرد. او از همان ابتدا تلاش کرد زبان شخصی پیدا کند؛ زبانی که نه تقلیدی از سینمای رایج باشد و نه گرفتار فرمگرایی خالص، بلکه در نقطهای میان این دو قرار گیرد. او از فیلم کوتاه بهعنوان کارگاه ساخت ذهنیت سینمایی خود استفاده کرد؛ کارگاهی که بهمرور او را به سمت مضامین اجتماعی سوق داد.
در مورد جزئیات زندگی خصوصی او اطلاعات زیادی منتشر نشدهاست. دانشی اغلب ترجیح داده درباره کار، فرایند نوشتن فیلمنامه، چالشهای سینمای اجتماعی و نگاهش به روایت صحبت کند و کمتر وارد حوزه شخصی شود. از وضعیت تأهل، خانواده یا جزئیات زندگی روزمره او گزارش کامل و رسمی وجود ندارد و همین سکوت، چهرهای متمرکز بر کار از او ساختهاست.

فیلمهای کوتاه کاظم دانشی، نخستین عرصهای بود که توانست نگاه او را معرفی کند. او چندین فیلم کوتاه ساخت که هرکدام تجربهای تازه برایش بودند و بهمرور به شکلگیری هویت کاری او کمک کردند.
۱. فیلم کوتاه «راحانا»
«راحانا» از نخستین تجربههای اوست و در جشنوارههایی، چون جشن تصویر سال و جشنواره مقاومت موفقیتهایی کسب کرد. این فیلم توجه بسیاری را به خود جلب کرد و نشان داد دانشی به سراغ موضوعاتی میرود که ریشه در مسائل انسانی دارند.
۲. فیلم کوتاه «پرتقال»
«پرتقال» نیز یکی دیگر از فیلمهای اوست که در فضای جشنوارههای فیلم کوتاه مورد توجه قرار گرفت. در این فیلم، دانشی بر روابط انسانی و لحظههای ظاهراً ساده، اما تأثیرگذار زندگی تمرکز کردهاست.
۳. فیلم کوتاه «بادکنکهای رنگی»
فیلم «بادکنکهای رنگی» در ادامه همین مسیر ساخته شد. دانشی در این اثر سراغ قصهای رفت که با وجود ظاهر کودکانه، لایهای اجتماعی دارد. این فیلم نیز در جشنوارههای کوتاه نمایش داده شد و به تثبیت جایگاه او کمک کرد.
بیشتر بخوانید: نرگس آبیار کیست؟/ از کلاسهای نهضت تا سریال بامداد خمار
۴. فیلم کوتاه «مثل تو و محدوده یک درجه»
این فیلم از تجربههای دیگر او در فیلم کوتاه است که همچون آثار قبلی، رگههای اجتماعی و دغدغههای انسانی را با خود حمل میکند. دانشی با این مجموعه آثار توانست جوایزی از جشنوارههای گوناگون بهدست آورد و نگاه حرفهایتر به سینما پیدا کند.
فعالیت در فیلم کوتاه برای او نه فقط کسب تجربه، حتا نه فقط کسب جایزه، بلکه مرحلهای بود که در آن جهانبینی هنریاش شکل گرفت. در این دوره بود که دانشی فهمید سینما برای او ابزاریست برای روایت حقیقت و بازکردن گرههای پنهان جامعه.

نقطه عطف کارنامه دانشی بدون شک فیلم «علفزار» است؛ فیلمی که در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر توجه زیادی جلب کرد و نام سازندهاش را از محدوده فیلم کوتاه فراتر برد.
ویژگیهای داستانی و ساختاری «علفزار»
«علفزار» داستان یک بازپرس را روایت میکند که در روزهای پایانی مأموریتش، درگیر چند پرونده پیچیده میشود؛ پروندههایی که هرکدام بازتاب بخشی از مسائل اجتماعیست. فیلمنامه بر اساس چند پرونده واقعی نوشته شده و همین ویژگی اثر را به فضای حقیقی نزدیک کردهاست. روایت فیلم چندلایه است و تماشاگر را در مسیر شناخت شخصیتها و انگیزهها همراه میکند.
بازیگران و نقشآفرینیها
بازیگران سرشناس و توانمندی در این فیلم حضور داشتند:
پژمان جمشیدی در نقش بازپرس، سارا بهرامی، ستاره پسیانی، ترلان پروانه، مهدی زمینپرداز، مائده طهماسبی، رویا جاویدنیا و عرفان ناصری.
صدف اسپهبدی نیز برای بازی در این فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را بهدست آورد.
«علفزار» از همان نمایش نخست توجه منتقدان، رسانهها و مخاطبان را جلب کرد. گروهی از صراحت فیلم و نزدیکبودنش به واقعیتهای اجتماعی تمجید کردند و برخی دیگر آن را تند یا حساسیتبرانگیز دانستند.
با این حال، فیلم توانست چهار سیمرغ بلورین از جشنواره دریافت کند:
بهترین فیلمنامه
بهترین صداگذاری
بهترین تدوین
بهترین بازیگر نقش مکمل زن
این موفقیت، جایگاه دانشی را بهعنوان فیلمسازی جوان، جدی و دغدغهمند تثبیت کرد.
پس از موفقیت «علفزار»، کاظم دانشی نویسندگی فیلمنامه فیلم «بیبدن» را بر عهده گرفت. کارگردانی این فیلم را مرتضی علیزاده انجام داد و داستان آن نیز همانند «علفزار» بر پایه چند پرونده واقعی نوشته شده بود.
«بیبدن» در جشنواره فیلم فجر با حاشیههای فراوان روبهرو شد. دانشی در نشست خبری مرتبط با فیلم، نسبت به راه نیافتن اثر به بخش سودای سیمرغ اعتراض کرد و این تصمیم را ناشی از عوامل غیرهنری دانست. او تأکید کرد که هدفشان ساخت فیلمی آبرومند بوده و نگاه عدالتخواهانه فیلم نمیتواند دلیل حذف آن باشد. او همچنین گفت سینمای اجتماعی هنگامیکه به حقیقت نزدیک میشود، گاهی برچسب یاغیبودن میگیرد، اما این مسیر را رها نخواهد کرد.
کاظم دانشی را میتوان فیلمسازی دانست که سینما را ابزار روایت حقیقت میداند. آثار او نشان میدهد که دغدغه اصلیاش پرداختن به مسائلیست که در دل جامعه جریان دارد؛ مسائلی که گاهی پنهان میمانند، گاهی گفتهنشدنشان آسانتر است، اما دانشی ترجیح میدهد آنها را تصویر کند.
تکیه بر روایتهای حقوقی و قضایی
نگاه عدالتخواهانه و واکاوی ساختارهای اجتماعی
استفاده از واقعیت بهعنوان پشتوانه داستان
پرهیز از اغراق در فرم و تمرکز بر محتوای انسانی
انتخاب شخصیتهایی با انگیزههای پیچیده و چندلایه
تلاش برای نزدیککردن روایت به اتفاقاتی که واقعیست
برای دانشی، سینما جایی برای بیان دغدغههای اجتماعیست؛ جایی برای روایت قصههایی که ساختن و گفتنشان ضروریست. همین رویکرد سبب شده او در میان فیلمسازان نسل تازه جایگاهی ویژه داشته باشد.
کاظم دانشی هنوز در ابتدای مسیر حرفهای خود قرار دارد، اما آنچه تاکنون ساخته و نوشته، نشان از نگاه متفاوت و جدی او دارد. او نسل تازهای از فیلمسازان ایرانیست که از دل فیلم کوتاه آمدهاند و با پشتوانه تجربه و دقت، به سراغ سینمای بلند رفتهاند.
نام او پس از «علفزار» در میان چهرههای سینمای اجتماعی مطرح شد و انتظار میرود در سالهای آینده نیز آثار اثرگذار دیگری از او دیده شود. تمرکز او بر عدالتخواهی، مسائل اجتماعی و روایتهای واقعی، میتواند بخشی مهم از جریان فیلمسازی اجتماعی ایران در دهه پیشرو را شکل دهد.