
اقتصاد ۲۴- در حالی که صنعت نفت و پتروشیمی ایران زیر فشار تحریمها، ناترازی انرژی و بحران سرمایهگذاری دستوپا میزند، شبکهای کوچک، اما بسیار قدرتمند و ثروتمند از رسانههای مخرب، در سایه نبود نظارت نهادهای نظارتی و امنیتی رشد کرده و به یکی از سودآورترین بسترهای فساد تبدیل شده است. این گزارش، پرده از مدل درآمدزایی این رسانهها برمیدارد؛ شبکهای که با تیتر، بحران میسازد و با حذف همان تیتر، ثروت.
رسانههای تخصصی انرژی قرار بود ناظر باشند؛ قرار بود تحلیل ارائه دهند و فساد و ناکارامدی را افشا کنند. اما در سالهای اخیر، گروهی از این رسانهها به صنعتی کاملاً جدید تبدیل شدهاند: صنعتی که محصولش «فشار رسانهای» است و روش کسب درآمدش «باجگیری رسانهای». این شبکه، در سایه غفلت نهادهای نظارتی و امنیتی، نهتنها رشد کرده بلکه به یکی از سودآورترین فعالیتها در ساختار تصمیمگیری نفت و پتروشیمی بدل شده است.
نام رسانههای بسیار خاص درباره حوزه نفت حالا دیگر بارها در محافل نفتی مطرح شدهاند؛ رسانههایی که گفته میشود برادران مسئول در آن با چند تماس و چند گزارش، میتوانند پروژهای را از مسیر خارج کنند، مدیری را تخریب کنند، یا امتیازی را برای پیمانکاران فراهم سازند. اما سؤال اساسی این است: این رسانهها چگونه پول در میآورند و مدل اقتصادی آنها چیست؟
روش درآمدزایی این رسانهها، برخلاف ظاهر سادهشان، کاملاً حسابشده و سهمرحلهای است. مرحله نخست با انتشار یک خبر جنجالی آغاز میشود؛ خبری که معمولاً فاقد سند کامل است، اما کافی است تا افکار عمومی و مدیران را تحتفشار بگذارد. در مرحله دوم، تماسها آغاز میشود؛ پیشنهاد «اصلاح خبر» یا «حذف آن» مطرح میشود. مرحله سوم جایی است که درآمد اصلی شکل میگیرد: دریافت پول، قرارداد، پروژه یا امتیاز مدیریتی.
این چرخه، در سالهای اخیر چنان فراگیر شده که بسیاری از مدیران معتقدند «انتشار خبر، آغاز مذاکره است.» یعنی خبر، نه برای اطلاعرسانی، که برای شروع یک معامله طراحی میشود.
یکی از عجیبترین پدیدهها در صنعت نفت، اختلاف فاحش میان درآمد رسانههای رسمی و رسانههای مخرب است. در حالی که روزنامههای بزرگ کشور برای پرداخت دستمزد خبرنگاران مشکل دارند، رسانههای مخرب حوزه نفت و پتروشیمی، گردش مالی چند ده میلیاردی دارند. این رقمها تنها از مسیر تبلیغات بهدست نمیآید؛ بلکه حاصل معاملات پنهان، حذف خبرهای سفارشی و قراردادهای غیرشفاف است.
بررسیهای غیررسمی نشان میدهد که برخی از این رسانهها سالانه رقمی معادل سود یک پیمانکار متوسط نفتی درآمد دارند. این حجم پول بدون نظارت امنیتی و مالی، عملاً شبکهای تاریک ایجاد کرده که تبدیل به یک «مافیای رسانهای» شده است.
یکی از مهمترین مسیرهای درآمدی رسانههای مخرب، همکاری پنهان با پیمانکاران است. این رابطه در ظاهر دیده نمیشود، اما اثرش در پروژههای نفتی کاملاً قابل ردیابی است. پیمانکاری که در رقابت با رقیب خود قرار دارد، کافی است چند گزارش علیه پروژه رقیب منتشر شود تا فضای تصمیمگیری مخدوش شود. فشار رسانهای باعث توقف یا تأخیر پروژه میشود و پیمانکار وابسته وارد میدان شده و پیشنهاد جایگزین میدهد. رسانه نیز سهم خود را دریافت میکند.
بیشتر بخوانید: نفوذیها در دولت پنهان مانع اجرای قرارداد کرسنت شدند
بهاینترتیب، تیتر رسانه به ابزار اقتصادی تبدیل میشود؛ سلاحی که قیمت دارد و قابل معامله است. در این روند، رسانه نهتنها به افکار عمومی خیانت میکند بلکه به ساختار توسعه کشور نیز آسیب میزند.
یکی دیگر از روشهای درآمدی این شبکه، دخالت هدفمند در انتصابات است. رسانه با تخریب یک مدیر یا برجستهکردن ضعفهای او، فضای عمومی را علیه او میسازد. همزمان مدیر دیگری تبلیغ میشود؛ فردی که یا مورد حمایت گروههای سیاسی است یا پذیرفته که در ادامه راه، «تعامل رسانهای» داشته باشد.
دریافت امتیاز برای سکوت، تبلیغ یک مدیر، یا تخریب رقیب، به بخش مهمی از درآمد این رسانهها تبدیل شده است. بسیاری از مدیران نفتی میگویند: «برخی رسانهها بهجای انتشار خبر، انتصاب میفروشند.»
شاید عجیبترین بخش این گزارش همین باشد: اینکه با وجود گستردگی این شبکه، نهادهای نظارتی و امنیتی هنوز ورود جدی نکردهاند. صنعت نفت و پتروشیمی، بخش استراتژیک کشور است؛ اخلال در آن، اخلال در امنیت اقتصادی محسوب میشود.
پس چرا نظارتی بر گردش مالی رسانههایی که در این حوزه فعالیت میکنند وجود ندارد؟ چرا منابع مالی آنها روشن نیست؟ چرا ارتباط آنها با پیمانکاران رصد نمیشود؟
عدم ورود نهادهای امنیتی، این پیام را به رسانههای مخرب داده که «فضا باز است». نتیجه آن شده که این رسانهها نهتنها جسورتر شدهاند، بلکه وارد حوزههایی میشوند که پیشتر حتی تصور آن نیز دور از ذهن بود.
این رسانهها امروز آنقدر قدرتمند شدهاند که میتوانند بر سر مدیران منتصبشده سایه بیندازند. مدیران مجبورند برای دور ماندن از تیترهای تخریبی، با این رسانهها وارد معامله شوند. این روند نهتنها فسادزا است، بلکه ساختار مدیریت کشور را نیز بیثبات میکند.
نبود نظارت امنیتی، رسانههای مخرب را از حد یک رسانه خارج کرده و به بازیگران واقعی صنعت نفت تبدیل کرده است. آنها امروز برای برخی پیمانکاران کار میکنند، در برخی انتصابات دخالت میکنند و حتی بر برخی قراردادهای کلیدی اثر میگذارند.
اگر نهادهای امنیتی همچنان نسبت به رشد این شبکه بیتفاوت بمانند، آینده تاریکی در انتظار صنعت نفت است. این شبکهها کمکم به قدرتی تبدیل میشوند که میتواند وزارتخانه را نیز تحت مدیریت غیررسمی خود قرار دهد. وقتی درآمد یک رسانه کوچک از درآمد یک واحد صنعتی هم بیشتر شود، یعنی ساختاری بیمار در حال شکلگیری است.
نظارت بر گردش مالی رسانهها، شفافسازی مالکیت آنها، بررسی ارتباط آنها با پیمانکاران و ایجاد سامانه ثبت قراردادهای رسانهای، مواردی بوده که بارها پیشنهاد شده، اما هیچگاه اجرایی نشده است. اگر نهادهای نظارتی و امنیتی این مسیرها را فعال نکنند، این شبکه هر روز پیچیدهتر و گستردهتر خواهد شد.
رسانههای مخرب حوزه نفت و پتروشیمی، فقط مشکل رسانهای نیستند؛ یک مسئله امنیتیاند. آنها با ایجاد بحران، پول درمیآورند؛ با تخریب مدیر، امتیاز میگیرند و با نفوذ در پروژهها، میلیاردها تومان جابهجا میکنند. همه اینها در سایه غفلت نهادهای امنیتی رخ میدهد. اگر این غفلت ادامه یابد، صنعت نفت دیگر نه توسط متخصصان، بلکه توسط چند رسانه با منافع پنهان هدایت خواهد شد.