
اقتصاد۲۴- التهاب تازه در فضای سیاسی از جایی شروع شد که ویدیویی از اظهارات جلال رشیدیکوچی درباره خودروی انتخاباتی سعید جلیلی منتشر شد. او مدعی شد ستاد جلیلی برای ضدگلوله کردن یک «پراید» هزینهای معادل یک بنز S۵۰۰ کرده است؛ ادعایی که مثل جرقهای در انبار باروت شبکههای اجتماعی افتاد و خیلی زود به یکی از پر بحثترین سوژههای سیاسی روز تبدیل شد.
در ادامه، حمید رسایی نماینده تندرو تهران و از چهرههای نزدیک به جلیلی با انتشار همان ویدیو در شبکه ایکس، واکنشی بهشدت تند نشان داد؛ واکنشی که به جای آرام کردن فضا، آتش جدل را شعلهورتر کرد. او نوشت دفتر جلیلی به جای تکذیب، باید رشیدیکوچی را سوار «تیبای جلیلی» کند تا هوادارانش به او شلیک کنند، چون ضدگلوله است؛ جملهای که به سرعت به عنوان نمونهای از خشونت کلامی در میان سیاسیون دست به دست شد.
اما ماجرا فقط به جدال لفظی محدود نماند. دفتر سعید جلیلی با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که جلیلی هنگام ثبتنام در انتخابات از خودروی «تیبا» استفاده کرده و آن خودرو ضدگلوله نبوده است. طبق این روایت، تنها یک دستگاه «پراید» وی در سال ۱۳۸۹ و به درخواست نهادهای امنیتی و در شرایط خاص آن زمان ارتقای حفاظتی یافته و هزینه این اقدام حدود ۸ میلیون تومان بوده؛ رقمی که به گفته نزدیکان جلیلی، فاصله نجومی با ادعاها دارد.
با این حال، انتشار فایل صوتی منسوب به مجتبی ذوالنوری، نماینده قم، معادلات را دوباره بر هم زد. در این فایل که برخی کانالهای تلگرامی مثل صابرین نیوز و حامیان پزشکیان منتشر کردهاند او مدعی میشود هزینه ضدگلوله کردن پراید جلیلی حتی از قیمت یک بنز ضدگلوله بیشتر بوده است؛ ادعایی که عملاً روایت رسمی دفتر جلیلی را زیر سوال برد و موج تازهای از ابهام و بیاعتمادی را به راه انداخت.
در این میان، فعالان رسانهای و چهرههای سیاسی نیز وارد میدان شدند. برخی کانالها و خبرنگاران نزدیک به جریان اصلاحطلب و حامیان دولت، این ماجرا را نشانهای از «دوگانگی گفتار و رفتار» دانستند. احسان بداغی، خبرنگار اصلاح طلب در توییتی نوشت ضدگلوله کردن پراید به جای انتخاب یک خودروی مناسب، مصداق «ریاکاری و ظاهرسازی» است. بهروز عزیزی فعال رسانهای نیز مقایسهای کنایهآمیز انجام داد و نوشت: «هاشمیرفسنجانی علناً بنز سوار میشد، اما جلیلی با پراید ضدگلوله، نماد تزویر شده است.»
حتی پای محاسبات اقتصادی هم به این جنجال باز شد. سجاد عابدی، فعال رسانهای اصلاح طلب با محاسبه قیمت طلا در سالهای گذشته، هزینه ۸ میلیون تومانی ادعایی را معادل بیش از ۳ میلیارد تومان امروز برآورد کرد و نشان دهد روایت هزینه ۸ میلیونی چندان هم ساده نیست.
در میان این گرد و غبار رسانهای، یک سؤال جدیتر از همه به چشم میآید: آیا «پراید ضدگلوله» واقعاً یک ضرورت امنیتی بوده یا بخشی از نمایش سادهزیستی برای افکار عمومی؟ و مهمتر از آن، چرا بعد از سالها هنوز هیچ شفافسازی مستندی درباره این موضوع ارائه نشده است؟
پرونده جلیلی و پرایدش حالا دیگر فقط یک بحث درباره نوع خودرو نیست؛ نمادی شده از شکاف عمیق میان آنچه مسئولان درباره سبک زندگی خود میگویند و آنچه جامعه از آنها میبیند. در روزگاری که اعتماد عمومی به سختی ترمیم میشود، شاید این جنجال بیش از هر چیز نشان داد که حتی «پراید» هم میتواند به نماد بحران صداقت در سیاست ایران تبدیل شود.