
اقتصاد۲۴- وزارت خزانهداری آمریکا با تحریم ۲۹ شناور حامل فراوردههای نفتی ایران، بار دیگر ناوگان موسوم به «سایه» را هدف گرفت؛ شبکهای که طی سالهای تحریم به شریان حیاتی صادرات نفت ایران تبدیل شده و حالا در کانون یک نبرد فرسایشی اقتصادی و امنیتی قرار دارد.
تحریم ۲۹ شناور جدید، نه یک اقدام نمادین، بلکه ادامه روندی است که واشنگتن از آن بهعنوان «افزایش هزینه دور زدن تحریمها» یاد میکند. در ادبیات رسمی آمریکا، این کشتیها بخشی از شبکهای هستند که با خاموش کردن ردیابها، تغییر مکرر پرچم و مالکیتهای چندلایه، نفت ایران را به بازارهای آسیایی میرسانند. واقعیت این است که پس از بازگشت تحریمها، مسیر صادرات نفت ایران نه متوقف شد و نه شفاف باقی ماند؛ بلکه به زیر پوست تجارت جهانی انرژی رفت.
ناوگان سایه دقیقاً محصول همین دوران است؛ سازوکاری غیررسمی، اما کارآمد که به تهران اجازه داد حتی در سختترین شرایط تحریمی، جریان حداقلی ارز را حفظ کند. برای آمریکا، ضربه زدن به این ناوگان بهمعنای هدف قرار دادن ستون فقرات اقتصاد تحریمی ایران است.
زمانبندی این تحریمها، اما اتفاقی نیست. در شرایطی که مذاکرات هستهای عملاً در بنبست قرار دارد و هیچ افق روشنی برای توافق دیده نمیشود، دولت آمریکا بار دیگر به ابزار سنتی خود بازگشته است: فشار اقتصادی تدریجی. این فشار تنها متوجه تهران نیست؛ بلکه پیام روشنی برای بازیگران واسطه، بهویژه شرکتها و شبکههای مرتبط با چین دارد؛ کشوری که مقصد نهایی بخش قابلتوجهی از نفت ایران محسوب میشود.
در واقع، تحریم ناوگان سایه بیش از آنکه صادرات را متوقف کند، تلاش میکند آن را پرهزینه، پرریسک و غیرقابل پیشبینی کند. واشنگتن میداند که حذف کامل نفت ایران از بازار ممکن نیست، اما میکوشد سودآوری آن را کاهش دهد.
تجربه سالهای اخیر نشان داده که تحریمهای دریایی بهندرت منجر به قطع صادرات نفت ایران شدهاند. ایران بارها شبکههای حملونقل خود را بازآرایی کرده، کشتیهای جدید وارد چرخه کرده و مسیرهای تازهای یافته است. با این حال، آنچه تغییر کرده، «هزینه» است؛ هزینهای که هم متوجه ایران میشود و هم خریداران.
تخفیفهای سنگین، بیمههای پرریسک، انتقالهای پرخطر کشتی به کشتی و احتمال توقیف یا تحریم ثانویه، همگی بخشی از بهای ادامه این مسیر هستند. به بیان سادهتر، نفت ایران همچنان فروخته میشود، اما نه با شرایطی که بتوان آن را یک تجارت عادی دانست.
آنچه امروز در آبهای آزاد جریان دارد، یک بازی موش و گربه کلاسیک است؛ بازیای که در آن آمریکا با هر بسته تحریمی تلاش میکند شبکهها را آشکارتر کند و ایران با انعطافپذیری، راههای تازهای برای پنهان ماندن مییابد. تحریم ۲۹ شناور جدید نه ضربه نهایی است و نه نشانه عقبنشینی تهران.
این یک جنگ فرسایشی است؛ جنگی که نه در سرفصلهای خبری پررنگ، بلکه در گزارشهای فنی، ردیابهای خاموش و قراردادهای چندلایه جریان دارد. تا زمانی که بنبست سیاسی پابرجاست، این نبرد روی آب ادامه خواهد داشت؛ بیآنکه برندهای قطعی داشته باشد.
تحریم ناوگان سایه شاید برای واشنگتن یک ابزار فشار باشد، اما برای تهران یادآور واقعیتی قدیمی است: بدون حلوفصل سیاسی، اقتصاد ایران ناگزیر به حرکت در مسیرهای پرهزینه و پرریسک خواهد بود. ناوگان سایه نماد یک انتخاب نیست؛ نتیجه اجبار است؛ و تا زمانی که این اجبار پابرجاست، کشتیها همچنان در سایه حرکت خواهند کرد؛ حتی اگر هر بار، چندتایشان از سوی آمریکا نشانه گرفته شوند.