
اقتصاد۲۴ ـ «به لحاظ اقتصادی وارد تلهی آرژانتین شدهایم؛ یعنی کسری بودجه، تورم بالا، نرخ بهره بالا و جهشهای ارزی بالا.» این جمله صریح حسین عبده تبریزی، اقتصاددان، وضعیت کنونی اقتصاد کشور را به تصویر میکشد. تله آرژانتین اصطلاحی است برای وضعیتی که اقتصاد در آن گرفتار چرخهای معیوب میشود: کسری بودجه مزمن باعث افزایش پایه پولی و تورم میشود، نرخ بهره برای مهار تورم بالا میرود و بیاعتمادی به پول ملی جهشهای ارزی را تشدید میکند. خروج از این چرخه، به دلیل هزینههای اجتماعی و اقتصادی بالا، کار آسانی نیست و معمولاً نیازمند اصلاحات سخت و بلندمدت است.
اصطلاح «تله آرژانتین» به تجربه چند دههای اقتصاد آرژانتین اشاره دارد؛ کشوری که بارها و بارها گرفتار تورمهای بالا، سقوط ارزش پول ملی، بحران بدهی و بیثباتی اقتصادی شده است. ویژگی اصلی این تله، ورود اقتصاد به یک چرخه معیوب است؛ چرخهای که در آن مشکلات بهجای حل شدن، یکدیگر را تشدید میکنند.
در این وضعیت، دولت با کسری بودجه مزمن روبهروست؛ یعنی هزینههایش بهطور ساختاری بیشتر از درآمدهایش است. بهجای اصلاح هزینهها یا افزایش پایدار درآمدها، سادهترین راه انتخاب میشود: استقراض یا چاپ پول. همین تصمیم، موتور تورم را روشن میکند.
در تله آرژانتین، کسری بودجه تنها یک مشکل حسابداری نیست، بلکه ریشه بسیاری از نابسامانیهاست. وقتی دولت برای تأمین هزینههای جاری، یارانهها یا حقوقها منابع پایدار ندارد، به بانک مرکزی متوسل میشود. نتیجه این اقدام، افزایش پایه پولی و رشد نقدینگی است؛ عاملی که مستقیماً به تورم دامن میزند.
تورم بالا نهتنها قدرت خرید مردم را کاهش میدهد، بلکه اعتماد عمومی به پول ملی را هم از بین میبرد. شهروندان و فعالان اقتصادی در چنین فضایی تلاش میکنند داراییهای خود را به شکل ارز، طلا یا ملک نگه دارند؛ رفتاری که خود به تشدید بیثباتی دامن میزند.
یکی از نشانههای مهم تله آرژانتین، تورم مزمن است؛ تورمی که نه مقطعی، بلکه دائمی و ریشهدار است. برای مهار این تورم، سیاستگذار ناچار میشود نرخ بهره را بالا ببرد. اما این تصمیم هم هزینههای خاص خود را دارد.
نرخ بهره بالا، سرمایهگذاری را گران میکند و بخش تولید را تحت فشار میگذارد. بنگاهها یا از توسعه منصرف میشوند یا برای تأمین مالی به مسیرهای غیررسمی روی میآورند. در نتیجه، رشد اقتصادی تضعیف میشود و بیکاری افزایش مییابد؛ عاملی که دوباره فشار بر بودجه دولت را بیشتر میکند.
در اقتصاد گرفتار تله آرژانتین، نرخ ارز به یک متغیر ناآرام تبدیل میشود. کاهش اعتماد به پول ملی، افزایش تقاضا برای ارز خارجی و محدودیت منابع ارزی، همگی دست به دست هم میدهند تا جهشهای ارزی رخ دهد. این جهشها نهتنها قیمت کالاهای وارداتی را بالا میبرند، بلکه از مسیر انتظارات تورمی، موج تازهای از گرانی را به کل اقتصاد منتقل میکنند.
به همین دلیل است که عبده تبریزی در کنار کسری بودجه و تورم، به «جهشهای ارزی بالا» بهعنوان یکی از نشانههای ورود به این تله اشاره میکند؛ نشانهای که معمولاً دیر ظاهر نمیشود.
مشکل اصلی تله آرژانتین این است که هر اصلاحی هزینه اجتماعی و سیاسی دارد. کاهش کسری بودجه یعنی کم کردن هزینهها یا حذف یارانهها؛ تصمیمهایی که معمولاً با نارضایتی عمومی همراه است. مهار تورم نیازمند انضباط پولی و مالی است؛ یعنی پایان دادن به سیاستهای کوتاهمدت و پرریسک.
در چنین فضایی، دولتها اغلب اصلاحات را به تعویق میاندازند و دوباره به راهحلهای موقت پناه میبرند؛ راهحلهایی که شاید در کوتاهمدت فشار را کم کند، اما در بلندمدت اقتصاد را عمیقتر در این چرخه فرو میبرد.