اقتصاد۲۴- مارک ویلموتس که از ابتدا با نگاهی کاسبکارانه وارد فوتبال ایران شده بود، انگیزهای برای مدیریت و مربیگری در تیم ملی ایران نداشت. ویلموتس علاوه بر تمام رفتارهایی که نشان از بی علاقگی برای مربیگری در تیم ملی داشت، سرد و نچسب هم بود و حضورش در تیم ملی اصلا حس نمیشد.
در فوتبالی که پیش از ویلموتس یک مربی، بار تمام مسولیت را یک تنه بر دوش میکشید و به خاطر منافع فوتبال ما با خیلیها کارش به مناقشه میرسید، حضور فردی مانند ویلموتس آزاردهنده بود. در هر حال این مربی، خودش با پای خودش از ایران رفت تا پس از چند ماه معطلی و اتلاف وقت و وعده انتخاب یک سرمربی ایرانی، حکم سرمربیگری تیم ملی برای دراگان اسکوچیچ صادر شد.
بیشتر بخوانید: جهانگردی اسکوچیچ با برند تیم ملی
با تمام ناباورانه بودن این اتفاق که آبشخور آن را میشود در جایی دیگر جستجو کرد، باید این مسیر را حتی با بی میلی تمام با همین مربی ادامه بدهیم. چاره دیگری نیست، نقشه دیگری هم وجود ندارد. در نتیجه باید از دراگان بخواهیم مسیر درستی که دیگران در تیم ملی پیموده بودند را ادامه بدهد و تیم ملی را که چندین ماه است به حال خود رها شده، مدیریت کند.
یادمان نرود این تیم یک مربی با جاهت بین المللی و کاریزمای ویژهای داشت؛ از اسکوچیچ اگرچه چنین توقعی نمیرود، اما حاضر بودن او در رقابتهای لیگ و دیدار با لژیونرهای فوتبال ایران، نوعی اعلام حضور است.
میتوان همین اتفاق به ظاهر بی اهمیت را به فال نیک گرفت و سپس به اسکوچیچ گوشزد کرد تا جایی که میتواند، از سودگران عرصه فوتبال که کاری به جز کاسبی ندارند فاصله بگیرد و تمام اتفاقات ۸ سال گذشته فوتبال ایران را در نظر داشته باشد.
بخشی از تیمی که در فوتبال ایران ساخته شد، در همین ملاقاتهای اسکوچیچ با لژیونرهای شاغل در لیگهای اروپایی مقابل او نشستند. اسکوچیچ باید بداند این بازیکنان در دل تیمی که شاید یک ستاره خاص نداشت بزرگ شدند و کارشان به اینجا رسیده است.
آنها باید در یک محیط خوب ورزشی، با تمرینات به روز و مدرنی که برایشان در نظر گرفته میشود همراه با مدیریتی بی مثال، دوباره تبدیل به همان بازیکنانی شوند که مقابل بهترین تیمهای دنیا هم اعتماد به نفس لازم را داشتند. اسکوچیج باید همان راه را ادامه بدهد و مراقب اولین فهرستی که برای تیم ملی اعلام میکند باشد. همه ما با دقت نخستین فهرست او را زیرنظر داریم.