در موسسهای زبان انگلیسی میخواندم و مشخصا ترمی مبلغی را پرداخت میکردم؛ مسیر رفت من به آنجا از سینما عصرجدید میگذشت و من جلوی سینما میایستادم و نمیتوانستم فیلمها را ببینم، چون پولی نداشتم. یک روز در حیاط موسسه روی بُرد کاغذی را دیدم که شهریه هر ترم زبانهای مختلف را روی آن نوشته بودند؛ آموزش زبان استانبولی ارزانترینشان بود. با خودم گفتم من که میخواهم یک زبان یاد بگیرم این رایاد بگیرم و چهار سال و نیم استانبولی خواندم فقط برای این که بتوانم با مابقی پول شهریه، فیلم ببینم.»
او ادامه داد: «از ترم دوم به ادبیات ترکی علاقهمند شدم و همیشه فکر میکردم من که برای رسیدن به یک جایگاه ویژه در سینما؛ پول رفتن به هالیوود را ندارم، اما تا ترکیه میتوانم بروم؛ در تمام این سالها دفترهای زیادی در ترکیه پیشنهادهایی دادند و من نمیپذیرفتم یا فیلمنامه خوب نبود و یا من در ایران مشغول کار بودم تا این که یک سریال بی نظیر تاریخی پیشنهاد شد.»
این بازیگر درباره بازیاش در تلویزیون ترکیه گفت: «خیلی طول کشید قرارداد امضا کنم؛ خیلی آنها را اذیت کردم، چون پروتکل خودم را داشتم و میخواستم برگردم ایران و دوباره کار کنم. آن سریال «حریم سلطان» بود. تست گریم و لباس شدم و چند روز فیلمبرداری کردیم، اما نگذاشتند من کار کنم؛ یک روز به من زنگ زدند که برگرد؛ گفتم یعنی چه، پاسخ دادند که شما رفتید برای فلان کانال بازی کنید. گفتم برای آن کانال نیست و فقط کانالی که مورد نظر شماست در آینده پخش میکند. گفتند صلاح نیست برگرد. هنوز پیامشان را دارم که گفتند امیر آقایی به علاوه سریال فلان یعنی ما در تلویزیون را ببندیم دیگر»
آقایی درباره وضعیت سریالهای تلویزیونی ادامه داد: «شما این کارها را بسازید، شما سریال خوب تولید کنید. من مثل یک لژیونر فوتبال رفته بودم و داشتم کار میکردم، اما نگذاشتند؛ شانسی که من آوردم کارگردان و تهیه کننده با من رفاقت کردند و نگران من بودند و گفتند با فرد دیگری تکرار میکنیم و من جریمهای ندادم.»