اقتصاد۲۴ - بازار سرمایه این روزها میلیاردها تومان از سرمایه مردم را در خود جای داده است. دولت طی یک سال گذشته تمرکز خود را بر بازار سرمایه گذاشته تا به اهداف خود از جمله تامین مالی و همچنین هدایت نقدینگی به سمت تولید دست پیدا کند، اهدافی که البته بهزعم برخی کارشناسان هنوز محقق نشده و به عقیده برخی شکست خورده است.
اما شاید بتوان یکی از دلایل عدم موفقیت دولت در سیاست بورس محوری را در یکدست نبودن تصمیمها و همین طور عدم کار کارشناسی در سیاستگذاریهای اقتصادی دانست. نمونه این اعوجاج را میتوان در اختلاف دو وزارتخانه نفت و اقتصاد در عرضه سهام پتروشیمیها در سبد دارا دوم دید، تلنگری که به سادگی بر بازار تاثیر گذاشت و شاخص را طی سه روز متوالی کاهشی کرد. هر چند حرفه ایهای بازار همواره گفته اند که بازار سرمایه افت و خیز فراوان دارد و باید برای کسب سود دید بلند مدتی داشت با این حال هراس در سرمایه گذاران تازه وارد شاید طبیعی به نظر برسد.
از سوی دیگر، اما قرار بود با هدایت نقدینگی، جلوی رشد در بازارهای موازی گرفته شود و همین طور نقدینگی موجود در بازار به سمت تولید هدایت شود، امری که نه فعالان بازار سرمایه و نه تولید کنندگان تاکنون نشانی از آن ندیده اند.
حال باید دید دولتی که در عمل انجام شده بازار سرمایه قرار گرفته است تا کجا میتواند به حمایتهای زبانی خود از بازار سرمایه ادامه دهد؟ در حالی که تعداد زیادی از مردم درگیر بازار سرمایه شده اند چگونه میتوان از داراییهای آنها محافظت کرد؟ باید دید بازار سرمایه در ادامه باز هم بازدهی لازم را برای سرمایه گذاران خواهد داشت؟
سه هدف شکست خورده دولت در بازار سرمایه
حمیدرضا میرمعینی در گفتگو با اقتصاد ۲۴ با بیان اینکه نتایج به دست آمده این روزهای بازار سرمایه نتیجه عدم کار کارشناسی است میافزاید: در بدنه کارشناسی دولت هیچ برنامه دقیقی برای بلند مدت و حتی میان مدت هم وجود نداشت. صرفاً یک تصمیم مقطعی اثرگذار در راستای هدایت نقدینگی به بازار سرمایه گرفته شد که این نقدینگی به بازارهای دیگر آسیب نزند.
این کارشناس بازار سرمایه میگوید: علاوه بر آن هدف دولت، تامین مالی از طریق انتشار اوراق و فروش سهام شرکتهای دولتی بود و هدف سوم دولت، استفاده از رونق بازار سرمایه برای فروش سهام عدالت جهت تامین نیاز برخی سهامداران بود. متاسفانه باید گفت که دولت تقریباً در هر سه هدف خود شکست خورد.
میرمعینی در این باره توضیح میدهد: در واقع به صورت مقطعی نقدینگی به سمت بازار سرمایه جریان دهی شد، اما این مسئله مانع از التهاب در بازارهای موازی به طور کامل نشد. همانگونه که دیدیم سایر بازارها یک رالی با بازار سرمایه برگزار کردند که متناسب با رشد شاخص بورس سایر بازارها نیز رشد کردند. هر چند شاید عمق رشد در بازارهای موازی به اندازه بازار سرمایه نبود، اما به هر صورت قیمتها افزایش پیدا کرد.
وی با بیان اینکه در خصوص تامین مالی نیز موفقیتی کسب نشد، اظهار میکند: در واقع دولت نتوانست به اندازه کسری بودجه خود اوراق بدهی منتشر کند و متاسفانه داراییهای خود را نیز نتوانست به صورت مناسب به فروش برساند.
این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: در واقع علیرغم جو کاذبی که برای افزایش قیمت سهام شرکتهای مختلفی که قرار بود در قالب ETF عرضه شود ایجاد شد دولت نتوانست بهره لازم را ببرد و صندوق دارا یکم با یک سوم ظرفیت توانست به فروش رسید.
دردسری که سهام عدالت برای بازار ایجاد میکند
میرمعینی تصریح میکند: در خصوص سهام عدالت نیز اطلاع رسانی به طور کامل نبود. مردم نمیدانند به طور دقیق ارزش سهام شان چقدر است. از سوی دیگر بخشی از این سهام را بازار جذب کرد، اما مطمئناً اگر بازار کمی دیگر ملتهب شود، احتمال اوج گرفتن فروش سهام عدالت زیاد شود و این میتواند یک دردسر بزرگ برای بازار سرمایه ایجاد کند.
وی میافزاید: کار بدون کارشناسی و بدون در نظر گرفتن زیرساختهای بازار سرمایه، ظرفیتهای اقتصادی و آینده آن نتیجه مطلوب نخواهد داشت.
سهامی که روی دست مردم میماند
میر معینی میگوید: حمایتهای کاذب غیر عملیاتی دولت از بازار سرمایه در جهت رشد ظاهری بازار و نه بنیادی، منجر به این میشود که انبوهی از سهامِ گران روی دست افرادی باد میکند که حرفهای نیستند و به موقع نمیتوانند عمل کنند. این اتفاق میتواند حتی منجر به التهاباتی نیز در سطح جامعه شود.
وی با بیان اینکه از ابتدا خیلی موافق این نوع حمایت کاذب از بازار سرمایه نبودیم، اظهار میکند: حمایت انواع مختلف دارد. عمدتاً دولت حمایت هایش از جنس حرف درمانی بود تا عملیاتی. یکی از مهمترین حمایتهایی که دولت میتوانست انجام دهد تشکیل یک ستاد کامل هماهنگ با هم در جهت اجرای برنامهها بود.
این کارشناس بازار سرمایه میافزاید: با توجه به تصمیمات ضدو نقیضی که در حال حاضر گرفته میشود مشخص است که این ستاد وجود ندارد و این مسئله باعث ایجاد اعوجاج و بی اعتمادی میشود و عموم مردمی که با امید وارد بازار سرمایه شدند مایوس شوند.
وی تاکید میکند: بهتر بود یک برنامه میان مدت یک تا سه ساله برای بازار سرمایه منطبق با سیاست گذاریهای ساختاری مرسوم در همه جای دنیا صورت میگرفت. سیاست گذاری ساختاری به این معناست که همه ارکان اقتصادی اعم از قانونی، تعرفه ای، مالیاتی و تشویقی صادراتی در جهت هم طراحی شود.
دولت نگران افت بازار است
میرمعینی تصریح میکند: اکنون طوری شده که دولت نگران افت بازاری است که جنبههای استفاده از نقدینگی در جهت توسعه تولید در آن دیده نشده است. متاسفانه دولت در یک عمل انجام شده قرار گرفته است و هیچ گاه فکر نمیکرد که شاخص با این شتاب حرکت کند. شاید بیش از ۹۰ درصد نمادها قیمتشان از دو تا ۱۰ برابر ارزش ذاتی شان معامله میشود.
این کارشناس اقتصادی خاطرنشان میکند: نتیجه آن میشود که اگر قرار باشد تحول اقتصادیای رخ دهد که میتواند در قالب توافق با چین، سیاست گذاریهای درست اقتصادی، کاهش تحریمها و یا هر تصمیم دیگری باشد، بازارها به آن واکنش منفی نشان دهند و این واکنش منفی علیرغم اتفاق خوب اقتصادی به ضرر عموم مردم شود.
از تصمیمهای شتاب زده درس عبرت نمیگیریم
میرمعینی با بیان اینکه متاسفانه هیچ گاه درس عبرتی از تصمیمهای مقطعی، شتاب زده و غیر کارشناسی گرفته نمیشود، میافزاید: با این همه به نظر میرسد با نشانههایی که از گشایش در روابط خارجی دیده میشود آینده اقتصاد ایران میتواند امیدوار کننده باشد. اما متاسفانه این حال خوب اقتصاد میتواند با هزینه برخی از آسیبها به سرمایه گذاران همراه باشد هر چند که در بلند مدت ممکن است این آسیبها بازیابی شود.
وی تاکید میکند: تمام سیاست گذاریهایی که برخلاف اصول علمی و تئوریهای اقتصادی بوده است منجر به شکست شده اند و باعث بیشتر شدن دغدغههای مردم و در نهایت منجر به پیچیدگیهای اقتصادی و سیاسی بیشتر شده است.
این کارشناس بازار سرمایه میگوید: در دنیا تجربههای موفق بسیاری وجود دارد، اما سوال اینجاست که چرا با این همه دستگاههای عریض و طویل مطالعاتی در همه قوا و با این همه کارشناس خبره، برنامه منسجم و جامع منطبق بر تجارب مثبت جهانی تدوین و اجرا نمیشود.
وی یادآور میشود: به قدری تعداد اشتباهات بالا رفته و کسی پاسخگوی آن نیست که در حال حاضر اشتباه کردن تبدیل به یک امر معمول و طبیعی شده است.
بازار سرمایه همچنان جذابترین بازار در بلند مدت است
میرمعینی در پاسخ به تاثیر موضوع دارا دوم بر بازار سرمایه میگوید: در خصوص دارا دوم نیز باید گفت که بازار پتانسیل اصلاح و افت قیمت داشت. این ناهماهنگی در تصمیم دارا دوم هرچند تشدید کننده افت بازار بود، اما عامل اصلی نبود. در واقع بازاری که بدون پشتوانه باشد با تلنگری واکنش نشان میدهد و با هر دستاویزی میتواند شدت عرضه هایش زیاد شود چرا که این رشد مبنای واقعی اقتصادی ندارد.
این کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به احتمال خروج نقدینگی از بورس نیز میگوید: نقدینگی از بازار خارج نمیشود همانقدر که فروشنده وجود دارد خریدار هم هست؛ بنابراین این پول از بازار خارج نمیشود. خریدار سهمها یا حقوقیها، یا اشخاص حقیقی و یا دولت است؛ بنابراین پول خارج نمیشود بلکه تبخیر میشود و ارزش آن کاهش مییابد.
وی تاکید میکند: اما نکته اساسی این است هنوز هم بازار سرمایه در میان مدت و بلند مدت بهترین بازار برای سرمایه گذاری است. ممکن است در کوتاه مدت نوسان داشته باشد، اما تمام مطالعات و تجربیات نشان میدهد که بازار سرمایه در میان مدت و بلند مدت بازدهی بالاتر از بقیه بازارهاست.
میرمعینی یادآور میشود: در واقع پول عمدهای که در بازار سرمایه وجود دارد ماندنی خواهد بود و در صورت گشایشهای سیاسی این بازار میتواند در بلند مدت همچنان پر بازدهترین بازار باشد.