اقتصاد۲۴ - درباره ماجرای حجه الاسلام علیرضا پناهیان، بسیار گفتند و نوشتند: عدهای بر او تاختند و متهم اش کردند به شراکت با فلان سوپر میلیاردر معروف و سند ملک اش در سعادت آباد را منتشر کردند و ...؛ خود پناهیان نیز در مقام دفاع برآمد و گفت که چنان وضع مالی بدی دارد که اگر شرح دهد، برایش اعانه جمع خواهد شد و مدعی شد که با هدایای دوستانش روزگار میگذراند.
این که واقعیت امر چیست، موضوع مطلب حاضر نیست. من نه در مقام قضاوتم و نه اسنادی در دست دارم که بتوانم به استناد آنها درباره صحت و سقم ثروت پناهیان چیزی بنویسم. ماجرای پناهیان بهانهای است برای پرداختن به موضوعی که به نظر من تا تکلیف جامعه ایران نسبت به آن مشخص نشود، پدیدهای به نام "توسعه" همچنان با چالش فکری و فلسفی مواجه خواهد بود: جایگاه "ثروت".
تقریباً همه ما از صبح تا شب در پی کسب پول و ثروت هستیم، ولی در تناقضی ریشه دار، آن را پَست میشماریم و با نگاهی ناروا به صاحبان ثروت مینگریم. این، البته پدیدهای نوظهور نیست و ادبیات ما آکنده از متون و اشعاری است که در مذمت ثروت و ثروتمندان نوشته شده اند.
در دهههای اخیر، نگاه به ثروت و ثروتمندان بدتر نیز شده است و این وخامت نگاه البته علتی آشکار دارد: بسیاری از کسانی که ثروتمند شده اند، نه از راه کسب و کار حلال و قانونی که از طریق زد و بند و رانت، به نان و نوایی رسیده اند و مصداق واقعی "تازه به دوران رسیده" اند.
همین است که بسیاری از مردم اگر فردی را سوار بر خودروی بنز آخرین مدل ببینند، حس اول و غالب شان این است که این ثروتمند هم از همان قماش حرام خواران است و حقهایی را ضایع کرده و ثروت اندوخته و بنز خریده است.
در چنین جامعهای اگر بخواهند کسی را از نظر مالی تخریب و تخطئه کنند، نیازی نیست ثابت کنند که او دزد و رانت خوار است بلکه کافی است بگویند فلانی "ثروتمند" است و، چون ثروتمند یعنی "زالو صفت" و "دزد" و رانت خوار"، پس او هم مصداق همین صفات است، حتی اگر آنچه دارد را کاملاً حلال و قانونی به دست آورده باشد (کما این که بسیاری از ثروتمندان دارای ثروتی کاملاً پاک هستند).
در مقابل، فردی که متهم شده است به ثروتمند بودن، گارد دفاعی خود را مبتنی بر "فقر" میبندد و میکوشد ثابت کند که فردی است بسیار فقیر و بغایت تهیدست. درست مانند ماجرای پناهیان که منتقدانش او را به صرف ثروت نکوهیدند (نه این که بگویند ثروتش را از فلان راه غیرقانونی به دست آورده) و خود او هم بر فراز منبر فریاد فقر برآورد که اگر مردم حال و روزش را بدانند، برایش اعانه جمع خواهند کرد!
حق مطلب آن است که نه ثروت فی نفسه ارزش است و نه فقر؛ آنچه به این مفاهیم معنا میدهد، راهی است که منجر به این دو شده است و نحوه عملکرد در قبال آنها. کسی که به روش مشروع و قانونی ثروت اندوخته و ثروتش را علاوه بر رفاهیات خود، صرف جامعه هم میکند (مانند دادن مالیات و کارآفرینی) بسیار ارجمند است و کسی که در عین تلاش و دوری از تنبلی به فرصتهای نامشروع مالی "نه" میگوید به فقر خود مفهومی دیگر میبخشد.
چون پناهیان روحانی است، به روحانی بزرگ و نامدار معاصر اشاره میکنم که بسیار متمکن بود و در بالای شهر تهران خانه داشت و سوار بنز شخصی اش میشد و هرگز مکنت مالی اش را پنهان نمیکرد: آیت الله شهید مرتضی مطهری که از او به عنوان تئوریسین انقلاب اسلامی هم یاد میشود.
شهید مطهری البته تنها روحانی ثروتمند نبود. روحانیون شهیری، چون مرحوم شیخ احمد کافی (از معروفترین وعاظ قبل از انقلاب) و نیز مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هم از همان قبل از انقلاب متمکن بودند و حتی مرحوم هاشمی، با ثروت شخصی اش به طلبهها هبه و وام میداد یا برایشان مسکن تهیه میکرد.
در اسلام نیز تلاش برای کسب روزی، جهاد و حتی فریضه واجب خوانده شده است ("اَلکادُّ لِعِیالِهِ کَالْمُجاهدِ فی سَبیلِ الله"۱/ "طَلَبَ الحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسِْلِمَةٍُ"۲) و اگر کسی در تلاش مشروع خود بتواند ثروت زیادی کسب کند و ثروتمند شود، کسی نمیتواند و نباید بر او خرده بگیرد.
در جهان امروز هم دقیقاً همین گونه است. در کشورهای پیشرفته، افرادی که دارای موقعیتهای اجتماعی و سیاسی هستند، نه تنها ثروت خود را کتمان نمیکنند بلکه با افتخار آن را اعلام میکنند و ثروتمند بودن شان را نشانهای از قدرت مدیریت و تدبیرشان میدانند.
البته که در این میان، یک نکته کلیدی وجود دارد و آن شفافیت وضعیت دارایی افراد است. اگر به فرض در اروپا فلان کاندیدای مجلس یا ریاست جمهوری ابایی از مشخص شدن میزان ثروتش ندارد، به خاطر این است که نظام مالی بسیار شفافی دارند و از جمله افراد به طور دقیق و کامل مالیات میپردازند. به بیان دیگر، نه تنها معلوم است که ثروت شان چگونه کسب شده، بلکه، چون مالیات میدهند، ثروت زیاد به معنای دادن مالیات بیشتر به نفع عموم مردم است.
این همان جایی است که در ایران دچار تشویش و خلأ هستیم وتر و خشک (ثروتمندان حلال خوار و ثروتمندان حرام خوار) با هم میسوزند.
ببینید: فیلم/ حمله تند پناهیان به استاندار خوزستان
اگر پناهیان به جای آن که بگوید فقیر است، درباره سند ملک سعادت آبادش (اگر واقعی باشد) توضیح میداد که با ۵۵ سال سن، دهها سال کار و فعالیت کرده و مانند میلیونها نفری که در ایران ملک دارند، او هم این ملک را از فلان روش مشروع خریده است، زیباتر نبود؟ اگر واقعاً دارد و میگفت که دارم و خدا را شاکرم (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۳) و اگر کسی مدعی است از راه خلاف به دست آورده ام، ثابت کند، بهتر نبود؟ معلوم است که بود، ولی در جامعه ضد ثروت، چنین بیانی یعنی اعتراف به "جرمِ دارا بودن"!
جامعهای که شفاف نباشد، وقتی به موضوع ثروت میرسد، به جای آن که بکوشد آن را شفاف کند، ترجیح میدهد صورت مسأله را پاک کند و اصل ثروت را مذموم بشمارد و آنگاه پشت پرده این ریاکاری، به ثروت اندوزی شبهه ناک بپردازد.
یادمان باشد که هیچ جامعهای با فقر ساخته نمیشود. جامعه فقیر، در بهترین و ایده آلترین حالت فقط میتواند فقر را عادلانه توزیع کند. این ثروت همراه با شفافیت است که نه تنها حیات و معیشت مردمان را تضمین میکند که مانع از آسیب به ایمان شان نیز میشود، برخلاف فقر، که فرموده اند وقتی از در وارد شود، ایمان از پنجره خارج میشود و "کادَ الفَقرُ اَن یَکونَ کُفراً ۴".
پی نوشت:
۱) کسی که برای اداره زندگی خانواده اش تلاش میکند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند. (حضرت محمد"ص")
۲) به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است. (حضرت محمد"ص")
۳) اگر نسبت به نعمت هایم شاکر باشید، بر شما میافزایم. (آیه ۷ سوره ابراهیم"ع")
۴) کم مانده است که فقر به کفر بینجامد. (حضرت محمد"ص")