اقتصاد۲۴ - یکی از دلایل اصلی و مهم این حساسیت را میتوان در نوع شخصیت و رویکرد پدیدهای به نام دونالد ترامپ جستجو کرد. او در طی ۴ سال گذشته بسیاری از سنتهای سیاسی ایالات متحده آمریکا را در عرصه داخلی و مناسبات خارجی را زیر پا گذاشته است. از منظر داخلی در طول دوره ریاست او بر کاخ سفید شاهد ظهور نوع جدیدی از نژادپرستی در آمریکا بوده ایم.
علاوه بر آن ترامپ در موضوع مهاجرت و ورود اتباع خارجی به خاک آمریکا رویکردی ستیزه جویانه دارد. همانطور که شاهد بودیم در اوایل حضورش در کاخ سفید و طی یک فرمان ورود اتباع ۷ کشور عمدتا مسلمان را به خاک آمریکا ممنوع کرد و در ادامه سیاستهای مهاجرستیزانه و علی رغم مخالفتهای شدید و همچنین هزینههای سنگین، مسأله احداث دیوار مرزی با مکزیک را در دستور کار قرار داد.
علاوه بر رویکردهای ترامپ بررسی رفتارهای او در طول ۴ سال گذشته نیز قابل توجه است. طی این مدت او بارها در کابینه خود تغییراتی به وجود آورد و بدون روندی دموکراتیک حتی نزدیکترین افراد به خود را با یک توئیت از دولت کنار گذاشت.
پس از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد ایالات متحده آمریکا روابطی تاریخی و مستحکمی را با اروپا داشته است. اروپا همواره متحد اصلی آمریکا محسوب شده و آمریکا نیز متعهد به تأمین امنیت آنان بوده است. اما هم اکنون شاهد گسست در مناسبات دو سوی آتلانتیک هستیم و ترامپ در دوره زمامداری خود تمام مناسبات ۶ دهه اخیر را برهم زد. دشمنی دیرینه آمریکا و شوروی در گذشته هم اکنون به جایی رسیده که آمریکای ترامپ عملا در مقابل زیاده خواهیهای روسیه کاملا بی اعتنا است.
بیشتر بخوانید: پمپئو بار دیگر ایران را متهم کرد
موضوع مهم بعدی مساله سیاستهای آمریکا در قبال چین است؛ کشوری که به لحاظ اقتصادی در رتبه دوم جهان قرار دارد و احتمال میرود در سالهای نه چندان دور به قدرت اول دنیا تبدیل شود. خصومتهای شخصی ترامپ با چین و اقدامات او خارج از چارچوبهای دموکراتیک، به مصرف کنندگان و تولیدکنندگان آمریکایی ضررهای جبران ناپذیری وارد کرده و چالشهای جدی را پیش روی واشنگتن قرار داده است. او در حالی مسیر تقابل با چین را در پیش گرفت که در آن سو به کره شمالی برای انجام مذاکرات چراغ سبز نشان داد و دیدارهایی نیز شکل گرفت که با دستاورد دیپلماتیکی همراه نبود.
ترامپ در طول این مدت به خوبی نشان داده است که با چندجانبه گرایی مخالف است؛ روندی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار شد آمریکا آن را سرلوحه سیاستهای خود قرار دهد. از همین رو شاهد بودیم که آمریکای ترامپ تمام معاهدات و قراردادهای بین المللی را که پیشتر آمریکا آن را امضا کرده بود و به آن تعهد داشت یکی پس از دیگری زیر پا گذاشت و آن را از بین برد. از توافق آب و هوایی پاریس، تا خروج از سازمان جهانی بهداشت و غیره. تا خروج از توافق هستهای که برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت بسزایی برخوردار بود. توافقی که برای اولین بار بین تهران و واشنگتن بدست آمد؛ اگرچه در قالب ۱+۵ بوده، اما همه به خوبی واقفیم که ایران با اوباما و کری به توافق رسید و در حال حاضر نیز شاهد تبعات اقتصادی آن شامل تحریمها و سقوط ارزش ریال و دیگر موارد مانند مناسبات منطقهای و بین المللی هستیم. در همین حال با بررسی این موارد میتوان به میزان حساسیت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای ایران و دیگر کشورهای جهان پی برد.
مساله آینده روابط تهران و واشنگتن در صورت پیروزی هر یک از نامزدها یکی از موارد مهم قابل بحث در این روزها است. تصور در ایران به گونهای است که اگر بایدن در انتخابات پیروز شود تغییرات اساسی در روابط ایران و آمریکا رخ خواهد داد؛ اما معتقدم پیروزی ترامپ و یا بایدن تأثیر چندانی بر نوع رویکرد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران نخواهد داشت. همانگونه که به خوبی میدانیم رئیس جمهور کنونی آمریکا اقدامات مخربی را علیه ایران انجام داده است. در آن سو اگر فرض کنیم که بایدن هم پیروز شود بازگشت سریع او به برجام را میتوان نوعی خوش خیالی دانست؛ همانگونه که در مقالههای اخیرش به خوبی به آن اشاره کرده است. دموکراتها هم نگرانیهایی دارند و ممکن است شروطی را برای ایران تعیین کنند. شاید درخواست آنها مانند شروط ۱۲گانه مایک پمپئو نباشد، اما بدون شک دولت بایدن هم در خصوص ایران در موضوعاتی، چون مسائل موشکی، حضور در منطقه و از همه مهمتر و جدیتر درباره مسائل حقوق بشری دارد؛ موضوعی که حتی ترامپ از آن علیه ایران استفاده ابزاری نکرده است. روی هم رفته شاید پیروزی احتمالی بایدن یک دستاورد را در داخل ایران داشته باشد و آن هم این است که برخی جناحها ادعا کنند که مقاومت ایران سبب شکست ترامپ شده است که در واقع نگاهی خوش بینانه به چنین مسائلی است. ضمن اینکه باید اشاره کرد که بایدن در زمینه سیاستهای خارجی اولویتهای بسیاری دارد و ممکن است ایران در این اولویت بندی جز اولینها نباشد. مساله ترمیم روابط با چین و اروپا، همکاریهای بین المللی در خصوص مهار کرونا، مقابله و مهار روسیه از جمله موضوعات حائز اهمیت برای دولت بایدن به شمار میرود.
اما در صورت پیروزی ترامپ گفته میشود که شرایط پیچیدهتر خواهد شد؛ اما معتقدم که او بار دیگر دست دوستی به سمت ایران دراز خواهد کرد؛ که نکته مهم در این مواجهه با این موضوع به رفتار جمهوری اسلامی ایران بستگی دارد. ما در دوره ترامپ فرصتهای زیادی را از دست دادیم در همان اوایل زمانی که آمریکا همچنان در برجام بود و امکان مذاکره بر سر آن وجود داشت از فرصت استفاده نکردیم.
بسیاری از تحلیلگران و ناظران میگویند ترامپ در صورت انتخاب مجدد به ادامه فشار، تقابل و رویکرد مخرب خود علیه ایران ادامه خواهد داد. حتی صحبتهایی از حمله نظامی و یا تغییر رژیم نیز به گوش میرسد. اما شاهد بودیم که او جنگ افروزترین کابینه دولت خود یعنی جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق را با یک فرمان اخراج کرد و در مقابل ساقط شدن پهپاد پیشرفته گلوبال هاوک توسط ایران عکس العملی نشان نداد. برای جمع بندی معتقدم که ترامپ در صورت پیروزی در مسیر مصالحه با ایران گام خواهد برداشت و در نهایت در این بین همه چیز بستگی به ایران خواهد داشت که چگونه تصمیم بگیرد.