اقتصاد۲۴ -نسیم ادبی با انتشار این عکس نوشت:
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را.
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناستای دیریافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید.زیرا که من ریشههای تو را دریافته ام.
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
و
داغ نبودن
نبودن موسیقی عشق
نبودن آواز ساده زنده
خدا رحمت کرد و یاد
داغ نباشد غم نباشد
زندگی لطف خداست
خیلی خیلی سخته خدا بهتون صبر وآرامش عا نماید
اصن که چی غصه اینو نخورید این دوروز دیگه شوهر میکنه
الانم عزادار نیست داره دنبال شوهر میگرده